تفاوت میان نسخههای «میهن بهرامی»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
=== زندگینامه === | === زندگینامه === | ||
میهن بهرامی در سال 1326 [https://alumni.ut.ac.ir/fa/page/8119/%D9%85%DB%8C%D9%87%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C] در شهر تهران به دنیا آمد. مادرش، فروغ اختر کردار نیک زنی هنرمند بود و در خیاطی، گلدوزی و طراحی لباس مهارت داشت. او به دخترانش میهن و منیژه این استعداد و مهارت خود را منتقل کرد و نخستین آموزگار آنها بود. <ref>فرخزاد، پوران (1381). ''کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز''. تهران: قطره. صص171-172.</ref> میهن در سال 1345 با محمد متوسلانی ازدواج کرد و که ثمره این ازدواج دختری به نام [[ناتالی متوسلانی]] است. میهن بهرامی در 3 اردیبهشت 1396 بر اثر سرطان ریه درگذشت. | میهن بهرامی در سال 1326 [https://alumni.ut.ac.ir/fa/page/8119/%D9%85%DB%8C%D9%87%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C] در شهر تهران به دنیا آمد. مادرش، فروغ اختر کردار نیک زنی هنرمند بود و در خیاطی، گلدوزی و طراحی لباس مهارت داشت. او به دخترانش میهن و منیژه این استعداد و مهارت خود را منتقل کرد و نخستین آموزگار آنها بود.<ref>فرخزاد، پوران (1381). ''کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز''. تهران: قطره. صص171-172.</ref> میهن در سال 1345 با [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%85%D8%AA%D9%88%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C محمد متوسلانی] ازدواج کرد و که ثمره این ازدواج دختری به نام [[ناتالی متوسلانی]] است. میهن بهرامی در 3 اردیبهشت 1396 بر اثر سرطان ریه درگذشت. | ||
=== تحصیلات === | === تحصیلات === | ||
میهن بهرامی لیسانس روانشناسی، | میهن بهرامی لیسانس روانشناسی، کارشناسی ارشد جامعهشناسی و دکترای فلسفه را از دانشگاه تهران دریافت کرد.[https://alumni.ut.ac.ir/fa/page/8119/%D9%85%DB%8C%D9%87%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C] او مدتی را نیز در رشته روانشناسی اجتماعی در دانشگاه UCLA به مطالعه پرداخت.[https://farhikhtegandaily.com/news/4996/%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D9%87-%D9%81%D8%B5%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/] | ||
=== فعالیتهای هنری === | === فعالیتهای هنری === | ||
میهن از 12 سالگی به دنیای هنر و ادب پیوست. در 14 سالگی نزد جعفر پتگر- یکی از نقاشان بزرگ معاصر- | میهن از 12 سالگی به دنیای هنر و ادب پیوست. در 14 سالگی نزد [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%D9%BE%D8%AA%DA%AF%D8%B1 جعفر پتگر]- یکی از نقاشان بزرگ معاصر- شروع به یادگیری نقاشی کرد. او موفق شد سبکی خاص در نقاشی گل را از آن خود کند که بعدها توسط کارشناسان هنر در لندن مورد تحسين قرار گرفت؛ چندی نیز در آمریکا به مطالعه در زمینه مجسمهسازی و نقاشی پرداخت.<ref name=":0">میرعابدینی، حسن (1386). ''فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز''. تهران: چشمه. ص60.</ref>آثار نقاشی وی در نمایشگاههای گروهی و انفرادی به نمایش گذاشته شد. | ||
=== فعالیتهای ادبی === | === فعالیتهای ادبی === | ||
میهن از 17 سالگی با نوشتن مقالاتی در | میهن از 17 سالگی با نوشتن مقالاتی در زمینههای ادبی و هنری همکاری با نشریات ادبی ـ هنری تهران را در پیش گرفت. او نخستين رمان خود، ''زنبق ناچين'' را در سال 1341 و زمانی که هفده سال داشت نوشت و منتشر کرد. همچنین کارهای مشترکی در زمینهی روانشناسی و سینما و نمایشنامهی رادیویی انجام مانند ''سخن'' و ''نگين'' و ''وحيد'' و ''نامه کانون نويسندگان'' و... میداد.[https://www.aryanews.com/News/120170820090439065] او، طی سالهای 1344ـ 1355 بیش از بیست داستان در مجله ''نگین'' منتشر کرد. همچنین مقالههایی در نقد نقاشی نوشت و در سالهای 1355ـ1356 سفرنامه خود به ترکیه و اروپا را در شمارههای متعدد آن عرضه کرد. او از اعضای کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر بود.[https://theater.ir/fa/93793] | ||
==== مضامین ==== | ==== مضامین ==== | ||
از بهرامی داستان بلند ''زنبق ناچین'' (1341) و دو مجموعه داستان ''حیوان'' (1364) و ''هفت شاخه سرخ'' (1379)، با | از بهرامی داستان بلند ''زنبق ناچین'' (1341) و دو مجموعه داستان ''حیوان'' (1364) و ''هفت شاخه سرخ'' (1379)، با مضمونهایی در مایه خاطرهای ـ نوستالژیک منتشر شده است. ''جست و جوگر'' (1368) تکنگاری فیلمی ساخته همسرش، محمد متوسلانی که بازگویی تازهای است از سیر و سلوکی عرفانی، از دیگر آثار اوست.<ref>عابدینی، حسن (1401). ''دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی''. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. ص142.</ref> | ||
بهرامی از زندگی زنان تهران قدیم شناخت عمیقی دارد. او رنگ و بوی زندگی سپری شده را ثبت | بهرامی از زندگی زنان تهران قدیم شناخت عمیقی دارد. او رنگ و بوی زندگی سپری شده را ثبت میکند. بهترین داستانهای او براساس خاطرات دوره کودکی نوشته شده و جلوههای رقتانگیز وقایعی به تصویر کشیده شده که در خانوادههای مرفه و سنتی تهران قدیم رخ نمودهاند. بهرامی دنیای این خانوادهها را با وصف جزئیاتی از خانهها و لوازم منزل و تجملات آنها میسازد و تنهایی زنان را، که انگار در لابه لای انبوه تزئینات و تشریفات به دام افتادهاند، نمایان میکند. چهرههای داستانی او در قید و بند سلسله مراتب اجتماعی و سنتهای دست و پاگیر از دست میروند. راوی قصههایی همچون ''حاج بارک الله''، ''باغ غم'' و ''هفت شاخه سرخ''، متأثر از گذراندن دوره کودکی خود، حال و روز دردبار زنان اواخر قاجار و اوایل سلطنت پهلوی را گزارش میکند. او با استفاده از حافظهای توانا و نقل جزئیات حیرتآور مجلسهای زنانه و خلوت بدون مرد، نکتههایی از روانشناسی فردی و جمعی زنان و خواب و خیالات آنان نقل میکند که خواننده را از واقعیتهای مکتوم دورانی ناآشنا مانده و افسانهآسا عبور میدهد. | ||
در | در داستانهایی همچون ''حیوان''، زندگی زنان اشرافی و خدمتکاران آنها را در بافتی ریزنقش و رنگارنگ از فولکلور و آداب و رسوم، وصف میکند. این ویژگی، آثار او را به منبعی ارزشمند برای مطالعه تاریخ شفاهی جامعه بدل میکند. توجه به نقاشی و سینما حالتی نمایشی ـ تصویری به این قبیل از داستانهای او میدهد.<ref>عابدینی، حسن (1401). ''دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی''. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. ص143 به نقل از مجابی، جواد (1396). چالش نویسنده امروزی و راوی دیروزین. ''تجربه''. شماره 51. </ref> | ||
یکی از بهترین | یکی از بهترین داستانهای نویسنده، ''حاج بارک الله'' (نامه کانون نویسندگان ایران، 1358) نیز از دید دخترکی روایت میشود که با قرار گرفتن در جریان زندگی زنی زخم خورده عشقی ناکام، با رنج و تنهایی زنان آشنا میگردد. ''حاج باريکلا'' (بارک الله) که به تشخيص محمدعلس سپانلو يکی از برترين قصههای کوته ادبيات امروز فارسی است، در مجموعه قصه ''حیوان'' ديده میشود. بهرامی در داستان ''پایان یک شهر'' سرنوشت زنان روسپی را بیان میکند. بهرامی چند داستان کنایی هم با بافتی رمانتیک براساس اندیشههای عرفانی یا روانشناختی نوشته است.<ref>عابدینی، حسن (1401). ''دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی''. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. صص144-146.</ref> | ||
=== آثار === | === آثار === | ||
سطر ۴۷: | سطر ۴۷: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
# [https://alumni.ut.ac.ir/fa/page/8119/%D9%85%DB%8C%D9%87%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C دانشگاه تهران] | |||
# [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87%D9%94_%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C ویکیپدیای فارسی] | |||
# [https://farhikhtegandaily.com/news/4996/%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%D9%87-%D9%81%D8%B5%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/ روزنامه فرهیختگان] | |||
# [https://www.aryanews.com/News/120170820090439065 خبرگزاری آریا] | |||
# [https://theater.ir/fa/93793 ایران تئاتر] | |||
# [https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/bibliographicAdvancedSearch.do?command=NEW_SEARCH&classType=0&pageStatus=1 سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران] | |||
# [http://ensani.ir/fa/article/author/35410 پرتال جامع علوم انسانی] | |||
[[رده:زنان نویسنده]] | [[رده:زنان نویسنده]] | ||
[[رده:زنان داستان نویس]] | [[رده:زنان داستان نویس]] |
نسخهٔ ۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۳
میهن بهرامی (1326 - 1396) پژوهشگر ایرانی است که در زمینههای علمی و هنری متفاوتی از جمله روانکاوی بالینی، نقاشی، فیلمنامهنویسی، فیلمسازی، نقد فیلم، مجسمهسازی، داستاننویسی و ادبیات کودک و نوجوان فعال بود.
زندگینامه
میهن بهرامی در سال 1326 [۱] در شهر تهران به دنیا آمد. مادرش، فروغ اختر کردار نیک زنی هنرمند بود و در خیاطی، گلدوزی و طراحی لباس مهارت داشت. او به دخترانش میهن و منیژه این استعداد و مهارت خود را منتقل کرد و نخستین آموزگار آنها بود.[۱] میهن در سال 1345 با محمد متوسلانی ازدواج کرد و که ثمره این ازدواج دختری به نام ناتالی متوسلانی است. میهن بهرامی در 3 اردیبهشت 1396 بر اثر سرطان ریه درگذشت.
تحصیلات
میهن بهرامی لیسانس روانشناسی، کارشناسی ارشد جامعهشناسی و دکترای فلسفه را از دانشگاه تهران دریافت کرد.[۲] او مدتی را نیز در رشته روانشناسی اجتماعی در دانشگاه UCLA به مطالعه پرداخت.[۳]
فعالیتهای هنری
میهن از 12 سالگی به دنیای هنر و ادب پیوست. در 14 سالگی نزد جعفر پتگر- یکی از نقاشان بزرگ معاصر- شروع به یادگیری نقاشی کرد. او موفق شد سبکی خاص در نقاشی گل را از آن خود کند که بعدها توسط کارشناسان هنر در لندن مورد تحسين قرار گرفت؛ چندی نیز در آمریکا به مطالعه در زمینه مجسمهسازی و نقاشی پرداخت.[۲]آثار نقاشی وی در نمایشگاههای گروهی و انفرادی به نمایش گذاشته شد.
فعالیتهای ادبی
میهن از 17 سالگی با نوشتن مقالاتی در زمینههای ادبی و هنری همکاری با نشریات ادبی ـ هنری تهران را در پیش گرفت. او نخستين رمان خود، زنبق ناچين را در سال 1341 و زمانی که هفده سال داشت نوشت و منتشر کرد. همچنین کارهای مشترکی در زمینهی روانشناسی و سینما و نمایشنامهی رادیویی انجام مانند سخن و نگين و وحيد و نامه کانون نويسندگان و... میداد.[۴] او، طی سالهای 1344ـ 1355 بیش از بیست داستان در مجله نگین منتشر کرد. همچنین مقالههایی در نقد نقاشی نوشت و در سالهای 1355ـ1356 سفرنامه خود به ترکیه و اروپا را در شمارههای متعدد آن عرضه کرد. او از اعضای کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر بود.[۵]
مضامین
از بهرامی داستان بلند زنبق ناچین (1341) و دو مجموعه داستان حیوان (1364) و هفت شاخه سرخ (1379)، با مضمونهایی در مایه خاطرهای ـ نوستالژیک منتشر شده است. جست و جوگر (1368) تکنگاری فیلمی ساخته همسرش، محمد متوسلانی که بازگویی تازهای است از سیر و سلوکی عرفانی، از دیگر آثار اوست.[۳]
بهرامی از زندگی زنان تهران قدیم شناخت عمیقی دارد. او رنگ و بوی زندگی سپری شده را ثبت میکند. بهترین داستانهای او براساس خاطرات دوره کودکی نوشته شده و جلوههای رقتانگیز وقایعی به تصویر کشیده شده که در خانوادههای مرفه و سنتی تهران قدیم رخ نمودهاند. بهرامی دنیای این خانوادهها را با وصف جزئیاتی از خانهها و لوازم منزل و تجملات آنها میسازد و تنهایی زنان را، که انگار در لابه لای انبوه تزئینات و تشریفات به دام افتادهاند، نمایان میکند. چهرههای داستانی او در قید و بند سلسله مراتب اجتماعی و سنتهای دست و پاگیر از دست میروند. راوی قصههایی همچون حاج بارک الله، باغ غم و هفت شاخه سرخ، متأثر از گذراندن دوره کودکی خود، حال و روز دردبار زنان اواخر قاجار و اوایل سلطنت پهلوی را گزارش میکند. او با استفاده از حافظهای توانا و نقل جزئیات حیرتآور مجلسهای زنانه و خلوت بدون مرد، نکتههایی از روانشناسی فردی و جمعی زنان و خواب و خیالات آنان نقل میکند که خواننده را از واقعیتهای مکتوم دورانی ناآشنا مانده و افسانهآسا عبور میدهد.
در داستانهایی همچون حیوان، زندگی زنان اشرافی و خدمتکاران آنها را در بافتی ریزنقش و رنگارنگ از فولکلور و آداب و رسوم، وصف میکند. این ویژگی، آثار او را به منبعی ارزشمند برای مطالعه تاریخ شفاهی جامعه بدل میکند. توجه به نقاشی و سینما حالتی نمایشی ـ تصویری به این قبیل از داستانهای او میدهد.[۴]
یکی از بهترین داستانهای نویسنده، حاج بارک الله (نامه کانون نویسندگان ایران، 1358) نیز از دید دخترکی روایت میشود که با قرار گرفتن در جریان زندگی زنی زخم خورده عشقی ناکام، با رنج و تنهایی زنان آشنا میگردد. حاج باريکلا (بارک الله) که به تشخيص محمدعلس سپانلو يکی از برترين قصههای کوته ادبيات امروز فارسی است، در مجموعه قصه حیوان ديده میشود. بهرامی در داستان پایان یک شهر سرنوشت زنان روسپی را بیان میکند. بهرامی چند داستان کنایی هم با بافتی رمانتیک براساس اندیشههای عرفانی یا روانشناختی نوشته است.[۵]
آثار
کتاب
- زنبق ناچین (بیتا). تهران.[۶]
- باغ غم: هفت قصه و یک گفتار (ـ ـ13). بی جا: بی نا.[۷]
- آدلر، آلفرد (1361). روانشناسی فردی. به کوشش میهن بهرامی. تهران: پیشگام.[۸]
- قصه ماه خانوم، سفر کوچک به فضا (1361). تهران: تصویر و صدا.[۹]
- کدو قل قله زن (1362). برداشت و تنظیم میهن بهرامی. تهران: تصویر و صدا.[۱۰]
- حیوان: هفت قصه و یک گفتار (1364). تهران: دماوند.[۱۱]
- جستجوگر (1369). تهران: تصویر و صدا. (فیلمنامه)[۱۲]
- هفت شاخه سرخ (1379). تهران: پیک بهار.[۱۳]
- مجدتیموری، میرمحمدولی (1389). درمان بدون دارو در روانپزشکی. به کوشش میهن بهرامی. تهران: پیک بهار.[۱۴]
مقاله
از میهن بهرامی نقدها و مقالات زیادی در نشریات فرهنگی هنری منتشر شده است.[۱۵]
مفاخر
فیلمنامه جستجوگر دیپلم افتخار جشنوارهی فیلم فجر را به دست آورد.[۱۶]
منابع
- ↑ فرخزاد، پوران (1381). کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. صص171-172.
- ↑ میرعابدینی، حسن (1386). فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز. تهران: چشمه. ص60.
- ↑ عابدینی، حسن (1401). دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. ص142.
- ↑ عابدینی، حسن (1401). دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. ص143 به نقل از مجابی، جواد (1396). چالش نویسنده امروزی و راوی دیروزین. تجربه. شماره 51.
- ↑ عابدینی، حسن (1401). دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی. ویراستار احمد سمیعی گیلانی. تهران: نشر چشمه. صص144-146.