تفاوت میان نسخههای «پیراهن مراد»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[پرونده:پیراهن مراد.jpg|بندانگشتی|دوخت پیراهن مراد در مسجد[http://www.otaghnews.com/news/356279/%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%A8-%DB%B2%DB%B7-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86]]] | |||
[[پرونده:کیسه مراد.jpg|بندانگشتی|دوخت کیسه مراد]] | |||
[[پرونده:مسجد سپهسالار.jpg|بندانگشتی|مسجد سپهسالار[https://www.cgie.org.ir/fa/news/128694/%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D8%B4%D8%A8%E2%80%8C%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B5]]] | |||
پیراهن مراد پیراهنی است كه زنان برای برآورده شدن حاجاتشان در روز بیست و هفتم رمضان با پولی که از دیگران درخواست میکنند میخرند و میان دو نماز ظهر و عصر در مسجد دوخته و بر تن میكنند.<ref>دهخدا، علیاکبر (1377). ''لغتنامه''. ج4. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref> | پیراهن مراد پیراهنی است كه زنان برای برآورده شدن حاجاتشان در روز بیست و هفتم رمضان با پولی که از دیگران درخواست میکنند میخرند و میان دو نماز ظهر و عصر در مسجد دوخته و بر تن میكنند.<ref>دهخدا، علیاکبر (1377). ''لغتنامه''. ج4. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref> | ||
سطر ۲۷: | سطر ۳۰: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
# [http://www.otaghnews.com/news/356279/%D8%A2%DB%8C%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%A8-%DB%B2%DB%B7-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86 اتاق خبر] | |||
# [https://www.cgie.org.ir/fa/news/128694/%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D8%B4%D8%A8%E2%80%8C%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B5 مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]<br /> | |||
نویسنده: حکمت بروجردی | نویسنده: حکمت بروجردی | ||
[[رده:خرافات]] | [[رده:خرافات]] |
نسخهٔ ۷ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۵
پیراهن مراد پیراهنی است كه زنان برای برآورده شدن حاجاتشان در روز بیست و هفتم رمضان با پولی که از دیگران درخواست میکنند میخرند و میان دو نماز ظهر و عصر در مسجد دوخته و بر تن میكنند.[۱]
مناسبت
روز بیست و هفتم ماه رمضان روزی است که ابن ملجم قاتل، حضرت علی (علیهالسلام)، کشته شد. شیعیان این شب و روز بیست و هفتم رمضان را مبارک میدانند و معتقدند دعا در این روز و شب برآورده میشود، از این رو آیینهای خاصی را در این زمان برگزار میکنند. از جمله این آیینها دوختن پیراهنی با آداب و سنن خاصی برای روا شدن حاجاتشان است. این آیین پیشتر در همه مناطق ایران رایج بود، اما امروزه در تهران کمتر اجرا شده و بیشتر در شهرستانها زنان بدان اعتقاد دارند.
مقدمات
معمولاً پیراهن مراد را مادری که آرزو دارد دخترش ازدواج کند به جهت بختگشایی و یا زن نازا یا بدون پسر برای برآورده شدن مطلوب تهیه میکند. زمان دوختن پیراهن مراد روز بیست و هفتم ماه رمضان است. برای تهیه پول پارچه آن که از طریق درخواست کمک از دیگران جمعآوری میشود شیوههای مختلفی وجود دارد، به این ترتیب که از اول ماه رمضان، یکی از بستگان دختر از زنان یک بخته (زنی که یک بار شوهر کرده) درخواست مقداری پول برای پیراهن مراد میکند.[۲]برخی مقیدند برای تهیه پارچه پیراهن مراد، در خانه هفت سید یا سیده یا هفت خانهای که در آن به سمت قبله است بروند و از آنها برای هزینه پیراهن کمک بطلبند. صاحبخانه هم با روی گشاده مقداری پول میدهد و از خدا میخواهد حاجت ایشان را برآورده سازد.[۳]برخی نیز فقط از مردانی که نامشان محمد یا علی[۴] یا زنانی که نامشان فاطمه باشد پول پیراهن را درخواست میکنند. برای گرفتن پول سعی میکنند نزد افراد داغدیده نروند، زیرا معتقدند شگون ندارد.[۳]
موعد درخواست این پول تا روز بیست و ششم ماه رمضان است. در این روز مادر یا زنی از بستگان درجه یک فرد، آن پولها را برمیدارد و به دکان بزازی که رو به قبله باشد میرود و بدون اینکه به بزاز حرفی بزند، پولها را روی پیشخوان گذاشته و پارچهای را که پیش از این پسندیده و معمولاً سفید است به بزاز نشان میدهد. بزاز هم بدون آنکه پول را بشمرد، به اندازه یک پیراهن از پارچه مزبور بریده به دست آن زن میدهد و میگوید خدا مرادت را بدهد.[۲] هنگام خریدن پارچه چانهزنی ممنوع است؛ زیرا این باور وجود دارد که اگر چانه بزنند مرادشان برآورده نمیشود.[۳]زنی که برای خرید میرود اگر پیر باشد چارقد سرخ بر سر کرده آرایش تندی میکند که نشان از شادی برای کشته شدن ابن ملجم دارد.[۴]
دوخت
خریدار پارچه را به خانه میآورد و روز بیست و هفتم رمضان با لوازم خیاطی به همراه فردی که پیراهن برای او دوخته میشود به مسجد بزرگ شهر میبرد.[۵]همین که نماز ظهر برگزار میشود، با عجله از آن پارچه یک پیراهن میبرد و شروع به دوختن میکند و میان دو نماز بر تن شخص مورد نظر میکند. همه آنها که شاهدند برای برآورده شدن حاجت او دعا میکنند.[۲]مقداری شیرینی هم بین نمازگزاران تقسیم میکند تا غروب با آن افطار کنند. اگر دختر در همان سال شوهر کند، باید لباس عروسی او را از همان بزازی بخرند که پارچه پیراهن مراد را از او خریده بودند.[۲]هنوز عصر تمام نشده برش و دوخت پیراهن مراد به پایان میرسد. باید کوکها یا بخیههای آخر آن حتماً میان نماز ظهر و لااقل تا عصر به اتمام رسیده به مغرب و تاریکی شب نکشد. صاحب حاجت پیراهن را میپوشد و نماز عصر را با پیراهن نو میخواند و از مسجد بیرون میرود. بسیاری معتقدند پیراهن مراد باید با نخ خودش یا نخ ابریشم دوخته شود و تا زمانی که حاجتشان برآورده نشده باید به تنشان باشد. بعضی حتی پیراهن را هفت سال میپوشند تا آن قدر کهنه شود که دیگر نتوان پوشید. هر وقت که پیراهن کثیف میشود آن را میشویند و آن قدر روی دست نگه میدارند تا خشک شود، زیرا عقیده دارند اگر پیراهن را بر سر طناب بیندازند اثرش را از دست میدهد. گاه میشود که میان همان زنهای مسجد خواستگاری پیدا شده و دعا فیالمجلس اجابت میشود.[۴]دوختنیهای این روز منحصر به پیراهن مراد نبود، بلکه کیسه مراد، چادر نماز و دستمال مراد را در این روز میدوختند. کیسهها را که جهت برکت جیب و کسب مال بود، سکهای در آسترش دوخته، در جیب میگذاشتند و دستمالها که برای عزت و آبرو و بیشتر آنها دستمال شب بود برای جلب محبت شوهر یا مطلوب میدوختند و همراه داشتند.[۶]
در مناطق گوناگون
در تهران قدیم روز بیست و هفتم از صبح زود، چرخ خیاطیها را به مسجدها، که مناسبترین آنها مسجد سپهسالار بود، برده و مشغول میشدند، به گونهای که چرخها و جماعات دوزنده صحن و شبستان مسجد را به صورت کارخانه دوزندگی درآورده صدای چرخهای آنها، تا بیرون در مسجد به گوش میرسید.[۶]در شهرستان یزد بیشتر زنها برای دوختن پیراهن مراد به مسجد امیرچقماق میروند. در این مسجد سنگ مرمری است مشهور به سنگ مراد که روی آن کتیبههای مذهبی حک و در دیوار محراب کار گذاشتهاند. زنها معتقدند دوختن پیراهن مراد در مقابل این سنگ باعث میشود مرادشان زودتر برآورده شود.[۳]
منابع
- ↑ دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه. ج4. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ سعدوندیان، سیروس (1380). خاطرات مونسالدوله. تهران: زرین. صص109-115.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ وکیلیان، احمد (1376). رمضان در فرهنگ مردم. تهران: سروش. صص124-125.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ کتیرایی، محمود (1378). از خشت تا خشت. تهران: ثالث. صص113-115.
- ↑ ماسه، هانری (1391). معتقدات و آداب ایرانی (از عصر صفویه تا دوره پهلوی). مترجم مهدی روشنضمیر. تهران: شفیعی. ص225.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ شهری، جعفر (1371). طهران قدیم. ج3. تهران: معین. صص370-371.
پیوند به بیرون
نویسنده: حکمت بروجردی