تفاوت میان نسخههای «مهستی گنجوی»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۶۶: | سطر ۶۶: | ||
از مهستی دیوانی برجای نمانده است، و فقط دیوانی از وی تا اوایل قرن دهم در هرات برجای بوده که در حمله عبیدالله خان ازبک به هرات از میان رفته است. <ref>محرابی، معینالدین (1382). ''مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا''. تهران: توس. ص53.</ref>از این رو اشعار مهستی را باید همان پراکنده اشعاری دانست که اینجا و آنجا در نسخ خطی دیده میشود.<ref>محرابی، معینالدین (1382). ''مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا''. تهران: توس. ص49.</ref> | از مهستی دیوانی برجای نمانده است، و فقط دیوانی از وی تا اوایل قرن دهم در هرات برجای بوده که در حمله عبیدالله خان ازبک به هرات از میان رفته است. <ref>محرابی، معینالدین (1382). ''مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا''. تهران: توس. ص53.</ref>از این رو اشعار مهستی را باید همان پراکنده اشعاری دانست که اینجا و آنجا در نسخ خطی دیده میشود.<ref>محرابی، معینالدین (1382). ''مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا''. تهران: توس. ص49.</ref> | ||
==== اشعار مهستی در آثار دیگران ==== | |||
کتاب بعدی یا به نوشتۀ محمدامین ریاحی، کهن ترین و موثق ترین مجموعۀ مهم ترانه های مهستی ''نزهة المجالس'' تألیف 649 قمری است که 61 رباعی از او را آورده است. | کتاب بعدی یا به نوشتۀ محمدامین ریاحی، کهن ترین و موثق ترین مجموعۀ مهم ترانه های مهستی ''نزهة المجالس'' تألیف 649 قمری است که 61 رباعی از او را آورده است. | ||
سطر ۱۸۱: | سطر ۱۸۰: | ||
از مار چه زاید به جز از ماربچه | از مار چه زاید به جز از ماربچه | ||
=== شغل === | === شغل === | ||
برخی محققین نظیر سعید نفیسی، احتمال میدهند که مهستی دبیر (منشی) بوده است:<ref>نفیسی، سعید (1363). ''تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری''. ج1. تهران: فروغی. ص85.</ref><blockquote>ظاهراً از دبیران زمان بوده، زیرا که در برخی از کتابهای قدیم نام وی را مهستی دبیر ضبط کردهاند.</blockquote>شمس قیس رازی در ''المعجم فی معائیر اشعار العجم''، یک رباعی از مهستی آورده که در برخی از نسخ این کتاب، «مهستی دبیر» نوشته شده است.<ref>محرابی، معینالدین (1382). ''مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا''. تهران: توس. صص10-11. به نقل از ''المعجم فی معائیر اشعار العجم''. ص246.</ref> | برخی محققین نظیر سعید نفیسی، احتمال میدهند که مهستی دبیر (منشی) بوده است:<ref>نفیسی، سعید (1363). ''تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری''. ج1. تهران: فروغی. ص85.</ref><blockquote>ظاهراً از دبیران زمان بوده، زیرا که در برخی از کتابهای قدیم نام وی را مهستی دبیر ضبط کردهاند.</blockquote>شمس قیس رازی در ''المعجم فی معائیر اشعار العجم''، یک رباعی از مهستی آورده که در برخی از نسخ این کتاب، «مهستی دبیر» نوشته شده است.<ref>محرابی، معینالدین (1382). ''مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا''. تهران: توس. صص10-11. به نقل از ''المعجم فی معائیر اشعار العجم''. ص246.</ref> | ||
سطر ۱۸۹: | سطر ۱۸۶: | ||
برخی نیز او را در زمره خوانندگان یا نوازندگان دربار سلطان سنجر بر شمردهاند.[https://blogs.bl.uk/asian-and-african/2021/03/the-courtesan-and-the-preacher-the-romance-of-mahsati.html] | برخی نیز او را در زمره خوانندگان یا نوازندگان دربار سلطان سنجر بر شمردهاند.[https://blogs.bl.uk/asian-and-african/2021/03/the-courtesan-and-the-preacher-the-romance-of-mahsati.html] | ||
=== منابع === | === منابع === |
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۹
مهستی گنجوی (قرن پنجم یا ششم) شاعر رباعیسرا، خواننده و نوازنده ایرانی است که بیشتر به سبب رباعیاتی که در سبک شهرآشوب سروده شهرت دارد.
زندگینامه
مهستی از جمله شاعرانی است که تمام زندگیاش با افسانه آمیخته شده و هرکس نیز که از وی یادی کرده بر این افسانهها دامن زده تا بدان جا که بررسی دقیق و همه جانبۀ زندگی وی با دشواریهای بسیار مواجه است.
تاریخ ولادت و وفات مهستی به درستی معلوم نیست و احوال زندگیاش نیز مانند بسیاری از بزرگان گذشته نامعلوم است. بعضی او را از شعرای عهد غزنویان و برخی نیز از شعرای عهد سلجوقیان دانستهاند. به عبارت دیگر در تواریخ و تذکرهها با اختلاف قول، وی را در عهد چهار پادشاه معرفی کردهاند:
الف- سلطان محمود غزنوی
ب- سلطان محمد سلجوقی
ج- سلطان محمود سلجوقی
د- سلطان سنجر سلجوقی
قدیمترین مأخذی که از زمان حیات وی خبر داده، کتاب تاریخ گزیده نوشته حمدالله مستوفی است که به سال 730 هجری قمری تألیف شده است.[۱]
تاریخ گزیده و نیز ترجمهی مجالس النفائس از معاصر بودن مهستی با سلطان محمود غزنوی که جلوس وی به سال 387 و مرگش در 421 هجری قمری بوده، خبر میدهند و این در حالی است که فریدالدین عطار نیشابوری در کتاب الهی نامه، ضمن حکایتی (حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر) که در 40 بیت سروده شده، مهستی را معاصر سلطان سنجر معرفی کرده است.[۱] دولتشاه سمرقندی نیز در تذکرۀ الشعراء که آن را به سال 892 تألیف کرده، همچون الهی نامه، مهستی را معاصر سلطان سنجر سلجوقی (درگذشته 552) اعلام داشته است.[۲] دولتشاه مهستی محبوبه سلطان و ظریفه روزگار میخواند. منقول است در یک شب زمستانی سلطان سنجر بزمی در حضور بزرگان و گویندگان و از آن جمله مهستی برپا داشت. مهستی برای کاری بیرون رفت. همینکه بازگشت شاه پرسید هوا چگونه است. او فی البداهه پاسخ داد:
شاها فلکت اسب سعادت زین کرد
وز جمله خسروان ترا تحسین کرد
تا در حرکت سمند زرین نعلت
بر گل ننهد پای زمین سیمین کرد[۳]
زادگاه
درباره زادگاه مهستی میان تذکرهنویسان اختلاف است. لطفعلی بیک آذر مؤلف (دانشکده آذر) او را گنجوی دانسته و با این حال گوید که برخی وی را نیشابوری شناختهاند. رضا قلی خان هدایت طبرستانی دارنده کتاب مجمع الفصحاء، او را در زمره اهالی گنجه نام برده و از بزرگزادگان آن دیار برشمرده است. محمد حسن خان اعتمادالسلطنه گردآورنده کتاب خیرات حسان، نیز زادگاه وی را همان گنجه میداند، اما بر اساس نسخه خطی قصه امیراحمد و مهستی موجود در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران وی از اهالی خجند بوده و پس از درگذشت پدرش با مادر خود از خجند به گنجه رفته و در خرابات شهر جای گرفته است.[۷] هر چند این کتاب اخیر به نظر رمانی تاریخی میآید. برخی نیز او را از اهالی بدخشان دانستهاند.
نام و وجه تسمیه
برخی نام مهستی را منیژه یا منیجه دانسته و مهستی را تخلص او ذکر کردهاند، هرچند احتمال میرود نام منیژه، بعدها به وی نسبت داده شده باشد و شاید برخی از تذکرههای چاپ هند چون آفتاب عالمتاب این اسم را به او نسبت داده باشند.[۴]
برخی ستی را مخفف سیدتی دانستهاند. میگویند روزی او به سلطان سنجر گفت: من از کنیزان سلطان کهستم، یعنی ناچیزتر و کوچکترم پادشاه پاسخ داد: مه استی یعنی بزرگتر هستی، مهستی این واژه را برای گرامی شمردن گفته پادشاه تخلص خود ساخت. البته بر سر این که سلطان سنجر این عبارت را با فتح یا کسر م گفته است اختلاف دارند.
مهستی به صورتهای زیر خوانده شده و بر اساس نوع خوانش معانی مختلفی میدهد:
1- /mahseti/مَهْسِتی
مرکب از دو کلمهی مَه (مخفف ماه) و ستی (به معنای خانم)، یعنی: ماه خانم، ماه بانو.
2- /mahasti/ مَهَسْتی
الف: مرکب از دو کلمهی مَه (مخفف ماه) و هستی (جهان)، یعنی: ماهِ جهان، ماهِ هستی.
ب: مرکب از دو کلمهی مَه (مخفف ماه) و استی یا هستی (فعل)، یعنی: ماه هستی (چون ماه هستی)، ماهی.
3- /mehseti/مِهْسِتی
مرکب از مِه (به معنای بزرگ، بزرگتر) و ستی (خانم)، یعنی: خانم بزرگ.[۵]
تحصیلات
ظاهراً پدر مهستی مردی فقیه و روحانی بود و از همین رو در تربیت فرزندش کوشش به سزایی داشت. از کودکی او را به استادان گرانمایه در مکتبخانه سپرد و از آنجایی که هوش و استعداد بیاندازه داشت در اوان نوجوانی به گنجینه سرشاری از دانش و ادب دست یافت. به علاوه او را تحت آموزش استادان موسیقی قرار داد، به گونهای که مهستی در همان ابتدای جوانی در موسیقی استاد شد.[۳] چنگ و عود را استادانه مینواخت و در زیبایی و خوش منظری معروف بود.
همسر
برخی از تذکرهها و تواریخ، پسر خطیب گنجه را همسر مهستی دانسته، و از وی با این نامها و عناوین یاد کردهاند: امیراحمد، تاجالدین احمد، ابن خطیب، پور خطیب و پسر خطیب. همسر مهستی نیز در شعر دستی داشته و اشعاری از او در اینجا و آنجا ثبت است.[۶] کتاب قصه امیر احمد و مهستی (نسخه خطی، کاتب: محمود کاشانی، قرن سیزده، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران) به این امر میپردازد.[۸] این کتاب که داستان مناظرات و معاشقات مهستی گنجوی (قرن ۶ق) و تاجالدین امیراحمد پسر خطیب گنجه است بیشتر به افسانهای میماند بدون سند. تاریخ کتابت آن منسوب به جوهری زرگر بخارایی یا بخاری (درگذشت قرن ۶ق) شاگرد ادیب صابر ترمذی (درگذشت قرن 5 ق) است. در روایت دیگری این کتاب با تردید به نظامی گنجوی منسوب شده است. در این حکایت مهستی دختر فقیهی است از مارواءالنهر، صاحب جمال و کمال و آواز خوش و آشنا به موسیقی و دارای طبع شعری روان. پس از فوت پدرش با مادر و دو کنیزک و غلامی از خجند بیرون میآید و در کوی خرابات شهر گنجه ساکن میشود. او با بزرگان و شاهان نشست و برخاست داشته است. سراسر کتاب داستان ارتباط و پیوند و مشاعره وی با امیر احمد است در نهایت با مرگ امیراحمد و نابینایی و مرگ مهستی حکایت به پایان مییابد. در این حکایت بعضی از اشعار او گنجانده شده است. چندین نسخه با عناوینی مشابه نسخه در کتابخانههای دنیا موجود است: ۱ـ رباعیات مهستی گنجهای و امیراحمد (فرهنگستان علوم جمهوری آذربایجان مورخ ۹۰۰ ه) ۲ـ داستان امیر احمد و مهستی (انستیتو نظام باکو، بیتا) ۳ـ داستان امیراحمد و مهستی (کتابخانه ملت استانبول، بیتا) ۴ـ رباعیات مهستی و امیراحمد و خطیب (میکروفیلم دانشگاه تهران مورخ سده ۱۱ ه.ش ۳۶۱۴) ۵ـ امیر احمد و مهستی (موزه بریتانیا، ۸67 ه.ق [مصور] Or.8755)، حکایت امیراحمد و مهستی، سده ۱۰ه.ش ۳۵۷۲، ص ۲۴۳-۲۵۷).[۹] این کتاب توسط فریتز مایر به زبان آلمانی ترجمه شده است.[۷][۸]
اشعار
از مهستی دیوانی برجای نمانده است، و فقط دیوانی از وی تا اوایل قرن دهم در هرات برجای بوده که در حمله عبیدالله خان ازبک به هرات از میان رفته است. [۹]از این رو اشعار مهستی را باید همان پراکنده اشعاری دانست که اینجا و آنجا در نسخ خطی دیده میشود.[۱۰]
اشعار مهستی در آثار دیگران
کتاب بعدی یا به نوشتۀ محمدامین ریاحی، کهن ترین و موثق ترین مجموعۀ مهم ترانه های مهستی نزهة المجالس تألیف 649 قمری است که 61 رباعی از او را آورده است.
کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص220.
کتاب بعدی جُنگ شعر خلاصة الاشعار گردآوردۀ ابوالمجد محمد تبریزی در فاصلة سال های 723-721 قمری است که بخشی از سفینۀ تبریز است. مؤلف در این جُنگ 21 رباعی در باب ها و موضوع های مختلف از مهستی را گردآورده است. (کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص220 به نقل از ایمانی، بهروز (1384). گنجینة بهارستان: ادبیات فارسی. تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی. ص44).
کتاب دیگری که اشعاری از مهستی را آورده، مونس الاحرار فی دقائق الاشعار اثر محمد بن بدر الجاجرمی تألیف سال 741 قمری است. مؤلف در فصل هشتم در باب رباعیات، 20 رباعی مهستی را در موضوع، حق پسر خاک بیز، کلاهدوز، کفشگر، پاره دوز، خیاط، درزی، قصاب، روّاس، نجار، جولاهه، بزاز، سراج، فصاد، مؤذن، کبوترباز، بتک انداز، تیرانداز که شهر آشوب هستند آورده است. در فصل 12 که رباعیاتی در تجنیسات و مصنوعات است باز هم از مهستی اشعاری آمده است. (کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. صص220-221 به نقل از جاجرمی، محمدبن بدر (1337). مونس الاحرار فی دقائق الاشعار. تصحیح محمد قزوینی. به اهتمام میرصالح طبیبی. تهران: انتشارات انجمن آثار ملی. صص1151- 1155- 1162- 1167)
اثر بعدی، اثر قدیمی که رباعی های مهستی را آورده، نسخۀ شمارۀ 900 مجلس شورای اسلامی است که جُنگ اشعاری است متعلق به اوائل قرن هشتم هجری قمری و نام آن را در فهرست نسخۀ خطی مجلس تذکره شعرا، سفینۀ اشعار، و جُنگ اشعار متقدمین نهاده اند. در این جُنگ ارزشمند 22 رباعی از مهستی ضبط شده است.
کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص221.
تذکره روضة السلاطین و جواهر العجایب تألیف سلطان محمد فخری بن محمد امیری هروی حدود 958 یا 962 قمری کتاب دیگری است که به شاعری مهستی اشاره دارد.
کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص222.
تذکره عرفات العاشقین (تألیف حدود 1000 ق) کتاب بعدی است که از مهستی نوشته و یازده رباعی او را آورده است.
کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص223.
لطفعلی بیگ، آذر بیگدلی هم در آتشکده آذر (تألیف حدود 1150ق) یازدهمین منبعی است که به مهستی اشاره دارد.
کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص224.
مؤلف تذکرۀ مخزن الغرائب (تألیف 1218 ق) دربارۀ مهستی نیز نوشته است.
کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص224
از جمله کتابهایی که به گردآوری رباعیات مهستی گنجوی پرداختهاند مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا، تألیف معینالدین محرابی[۱۰]؛ رباعیات مهستی گنجوی، انتشارات آریاگهر[۱۱]؛ آشنایی با مهستی گنجوی (الهه شهرآشوب ایران قدیم)، گردآوری جلال نوعپرست[۱۲]و مهستینامه، گردآوری فریدون نوزاد[۱۳] میباشد. هلن افشار در صخره ماه[۱۴] سرگذشت مهستی گنجوی را در قالب رمان بیان کرده است.
مجموعه اشعار او در طول سالها افزایش یافته است و چاپهای امروزی شامل 250 تا 300 شعر است که بسیاری از آنها به شاعران دیگری مانند عمر خیام نیز نسبت داده میشود.[۱۱] برخی فقط 8 رباعی را که در منابع معتبر قدیمی وجود دارد از آن مهستی دانسته و بقیه اشعار منتسب به وی را از شاعران دیگر میدانند.[۱۲] کتابهایی که با عنوان دیوان یا رباعیات مهستی گنجوی امروز در بازار است رباعیات وی را به لحاظ اعتبار به سه بخش تقسیم کردهاند. رباعیاتی که متکی بر منابع کهناند و از بالاترین اعتبار برخوردارند. رباعیاتی که با اتکا بر منابع تألیف شده از آغاز قرن دوازدهم تا پایان عهد ناصرالدین شاه تألیف شدهاند و از این رو اعتبار ضعیفتری دارند، رباعیاتی که مأخذی جز کتابهای معاصران ندارند، پس اعتباری بر آنها متصور نیست؛ هرچند که شاید بعدها معدودی از رباعیات از آن مهستی دانسته شود.[۱۳]
قالب
مهستی گنجوی شعر فارسی به ویژه چهارپاره یا رباعی را در قرن پنجم یا ششم هجری بس نغز سرود و در بداههگویی ذوق و استعداد خاصی داشت. بعضی او را همطراز خیام و بعضی پس از خیام برجستهترین رباعیسرای ایران میدانند.[۱۵] رباعیات مهستی از نظر معنا به رباعی های عاشقانه و رباعیاتی که به شهر آشوب مشهور هستند تقسیم می شوند. مأخذ رباعی های عاشقانه مهستی جُنگ نزهة المجالس است که 61 رباعی او را ثبت کرده است[۱۲] . دیگری جُنگ خلاصة الاشعار است که 21 رباعی او را مکتوب کرده است [۱۴]. برخی از رباعی های مهستی که مدح گونه و توصیف گونه ای از شغل ها و کارگران متخصص در رشته های آن دوره است و به شهر آشوب شهرت دارد، در مونس الاحرار فی دقائق الاشعار اثر محمد بن بدر الجاجرمی گردآوری شده، این کتاب قدیمی ترین مأخذی است که بیش از 24 رباعی شهر آشوب مهستی را ضبط کرده است [۱۵] رباعیات مهستی در فصل 8 و 12 این کتاب آمده است. شهرآشوب نوعی شعر است که شاعر دربارۀ پیشه وران و کارگران صنف های گوناگون شعر سروده اند [۱۶] یا شهر آشوب صفتی بود که برای توصیف معشوق و بیان جلوۀ جمال وی به کار می رفت[۱۷]
شهر آشوب ارزش جامعه شناسی و مردم شناسی دارد و در پژوهش های تاریخ اجتماعی و دگرگشت های اجتماعی به عنوان منبعی ارزشمند قابل استفاده است.[۱۸]
این نوع شعر که به رسم زمانه در مدح شاه و درباریان و طبقات مرفه جامعه سروده نشده نوعی هنجارگریزی از سنت زمانه محسوب می شود و واکنش زنی جسور است به رسمی مبتذل و در واقع تعریضی است نخست به شاعران ستایشگر که از راه چاپلوسی شاعرانه کسب معاش می کردند و از سوی دیگر کنایه ای به شاه و درباریان و نوعی بیدارباش به طبقه ای که بنا به عادت از تحسین های تملق آمیز شادمان می شدند. در واقع شعر مهستی شعری اعتراضی است. هنر مهستی بازنمایی جامعه و تصویری از لایه های اجتماعی در قالب تنگ رباعی است. این بازنمایی هنری، از توانایی شاعری بزرگ حکایت دارد. توصیف طبقات فرودست اجتماعی، نگارش نوعی تاریخ اجتماعی و اقتصادی است، تاریخی برخلاف تاریخ رسمی که سرگذشت حاکمان و طبقات فرادست اجتماعی را ضبط می کند، توصیفی از لایه های زیردست اجتماع است که هرگز در تاریخ سیاسی و اجتماعی نامی از آنها نیست. ارزش شهر آشوب های مهستی از این روست که زمانۀ خود را توصیف می کند و به شغل ها، آداب و رسوم، نوع ورزش و بازی و حتی نوع روابط مردم در گنجه اشاره دارد، که حتی می توان به این اشعار همچون یک منبع تاریخ اجتماعی استناد کرد.[۱۹]مهستی تنها زن شاعری است که شهر آشوب سروده و به سبب ویژگی های رفتاری زنانه اش نوعی برخورد متفاوت با شاعران مداح یا ممدوحان درباری از خود نشان داده است.[۲۰]
مضمون
شهر آشوب ارزش جامعه شناختی و مردم شناختی دارد و در پژوهش های تاریخ اجتماعی و به عنوان منبعی ارزشمند قابل استفاده است.[۲۱]
این نوع شعر که به رسم زمانه در مدح شاه و درباریان و طبقات مرفه جامعه سروده نشده نوعی هنجارگریزی از سنت زمانه محسوب می شود و واکنش زنی جسور است به رسمی مبتذل و در واقع اعتراضی است نخست به شاعران ستایشگر که از راه چاپلوسی شاعرانه کسب معاش می کردند و از سوی دیگر کنایه ای به شاه و درباریان و نوعی بیدارباش به طبقه ای که بنا به عادت از تحسین های تملق آمیز شادمان می شدند. در واقع شعر مهستی شعری اعتراضی است. هنر مهستی بازنمایی جامعه و تصویری از لایه های اجتماعی در قالب تنگ رباعی است. این بازنمایی هنری، از توانایی شاعری بزرگ حکایت دارد. توصیف طبقات فرودست اجتماعی، نگارش نوعی تاریخ اجتماعی و اقتصادی است، تاریخی برخلاف تاریخ رسمی که سرگذشت حاکمان و طبقات فرادست اجتماعی را ضبط می کند، توصیفی از لایه های زیردست اجتماع است که هرگز در تاریخ سیاسی و اجتماعی نامی از آنها نیست. ارزش شهر آشوب های مهستی از این روست که زمانۀ خود را توصیف می کند و به شغل ها، آداب و رسوم، نوع ورزش و بازی و حتی نوع روابط مردم در گنجه اشاره دارد، که حتی می توان به این اشعار همچون یک منبع تاریخ اجتماعی استناد کرد.[۲۲]
شعر مهستی در حوزۀ مضمون و معنی و صورت، شعری روشن، واضح و ارتباط با آن بسیار سریع است. پوشیده گویی در حوزۀ صورت و معنای شعر او اندک است و ایجاد ارتباط به سبب هماهنگی و اشتراک تجربه ها ساده است. نقش زبان در شعر مهستی به سوی گوینده است و زبان نقشی عاطفی دارد.
کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص212.
نخستین منبعی که شاعری مهستی را تأیید می کند، یک رباعی است که در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم تألیف سدۀ هفتم هجری قمری، ذیل نقص قافیه آمده است. شمس قیس رازی در قسم دوم در علم قافیت در باب دوم در حروف قافیه، یک رباعی از مهستی دبیر ذکر کرده است.
با رویِ چو نوبهار و با خویِ دیی
با ما چو خمار و با دگر کس چو میی
بختِ بدِ ما همی کند سست پیی
ور نه تو چنین سخت کمان نیز نیی
کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص219. شعر مهستی در حوزۀ مضمون و معنی و صورت، شعری روشن، واضح و ارتباط با آن بسیار سریع است. پوشیده گویی در حوزۀ صورت و معنای شعر او اندک است و ایجاد ارتباط به سبب هماهنگی و اشتراک تجربه ها ساده است. نقش زبان در شعر مهستی به سوی گوینده است و زبان نقشی عاطفی دارد[۲۳].
شهرآشوب
مهستی را پایهگذار مکتب «شهرآشوب» در قالب رباعی دانستهاند.[۲۴] شهرآشوبهای مهستی در قالب رباعی و با درون مایه ای متفاوت در وصف طبقات فرودست اجتماعی و شغلهای مرسوم آن زمان نوشته شده و این مضمون از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا که یک سنت شکنی در برابر مدیحه سرایی بوده است. مهستی طبقات گوناگون جامعه و مشاغل مختلف را در قالب رباعی به گونهای لطیف و عاشقانه معرفی کرده است.[۲۵] اشعار زیر نمونهای از رباعیات شهرآشوب او است:
بازاری
معشوقه لطیف و چُست و بازاری بِهْ
عاشق همه با ناله و با زاری بِهْ
گفتا که دلت ببردهام، باز بِبر
گفتم که تو بردهای، تو باز آری بِهْ[۲۶]
خبّاز (نانوا)
سهمی که مرا دلبر خبّاز دهد
نه از سرِکینه، کز سرِ ناز دهد
در چنگ غمش بماندهام همچو خیر
ترسم که به دستِ آتشم باز دهد[۲۷]
ضربالمثل
برخی از ضربالمثلهایی که امروزه استفاده میکنیم از این شاعر است.[۲۸]
زنهار مبادا که گزندی رسدت
کاندر پس پردهی فلک بازیهاست
گل بود به سبزه نیز آراسته شد
از مار چه زاید به جز از ماربچه
شغل
برخی محققین نظیر سعید نفیسی، احتمال میدهند که مهستی دبیر (منشی) بوده است:[۲۹]
ظاهراً از دبیران زمان بوده، زیرا که در برخی از کتابهای قدیم نام وی را مهستی دبیر ضبط کردهاند.
شمس قیس رازی در المعجم فی معائیر اشعار العجم، یک رباعی از مهستی آورده که در برخی از نسخ این کتاب، «مهستی دبیر» نوشته شده است.[۳۰]
برخی درگذشت او را پس از نظامی گنجوی و در 86 سالگی میدانند. ظاهراً در همان آرامگاه نظامی در گنجه مدفون است.[۳]
برخی نیز او را در زمره خوانندگان یا نوازندگان دربار سلطان سنجر بر شمردهاند.[۱۶]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ محرابی، معینالدین (1382). مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا. تهران: توس. صص7-8.
- ↑ همان. ص10.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ خشایار وزیری، فخری قویمی (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. صص64-66.
- ↑ محرابی، معینالدین (1382). مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا. تهران: توس. ص19.
- ↑ همان. ص20.
- ↑ همان. ص16.
- ↑ Die schöne Mahsatī. Der Volksroman uber Mahsatī und Amīr Ahmad (2005). herausgegeben von Gudrun Schubert und Renate Würsch .Leiden: Brill.
- ↑ Fritz Meier (1963). Die schone Mahsatī. Ein Beitrag zur Geschichte der persischen Vierzeilers .Wiesbaden: Steiner.
- ↑ محرابی، معینالدین (1382). مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا. تهران: توس. ص53.
- ↑ محرابی، معینالدین (1382). مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا. تهران: توس. ص49.
- ↑ Dick Davis (2019). The Mirror of My Heart: A Thousand Years of Persian Poetry by Women (Washington, DC: Mage. pp 7-14.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ (کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص206. به نقل از جمال خلیل شروانی (1366). نزهة المجالس. تصحیح محمدامین ریاحی. تهران: زوّار.
- ↑ محرابی، معینالدین (1382). مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا. تهران: توس. ص54.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص206. به نقل از ایمانی، بهروز (1384). گنجینة بهارستان: ادبیات فارسی. تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص206. به نقل از جاجرمی، محمدبن بدر (1337). مونس الاحرار فی دقائق الاشعار. تصحیح محمد قزوینی. به اهتمام میرصالح طبیبی. تهران: انتشارات انجمن آثار ملی. صص 1155 1151- 1167- 1162.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص206. به نقل از انوشه، حسن (1376). فرهنگنامه ادبی فارسی، گزیدۀ اصطلاحات، مضامین و موضوعات فارسی. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص914.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص206. به نقل از انوشه، حسن (1376). فرهنگنامه ادبی فارسی، گزیدۀ اصطلاحات، مضامین و موضوعات فارسی. تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص914.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص207.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. صص207-208.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص211.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص207.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. صص207-208.
- ↑ کراچی، روح انگیز (1394). تاریخ شعر زنان از آغاز تا سده هشتم هجری قمری. ج1. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ص212.
- ↑ همان. ص29.
- ↑ همان. ص35.
- ↑ همان. ص40.
- ↑ همان. ص42.
- ↑ همان. ص31.
- ↑ نفیسی، سعید (1363). تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری. ج1. تهران: فروغی. ص85.
- ↑ محرابی، معینالدین (1382). مهستی گنجهای: بزرگترین زن شاعر رباعیسرا. تهران: توس. صص10-11. به نقل از المعجم فی معائیر اشعار العجم. ص246.
پیوند به بیرون
نویسنده: حکمت بروجردی