تفاوت میان نسخههای «سیمین بهبهانی»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲۱: | سطر ۲۱: | ||
ای ملت فقیر و پریشان چه می کنی؟ | ای ملت فقیر و پریشان چه می کنی؟ | ||
بعد از آن، شعرهای دیگری از او در روزنامه ''آینده ایران'' چاپ شد. | بعد از آن، شعرهای دیگری از او در روزنامه ''آینده ایران'' چاپ شد. اولین کتاب او با نام ''سه تار شکسته'' که دو داستان کوتاه و تعدادی شعر را در بر میگرفت در سال 1330 منتشر شد. ''جای پا'' ، ''چلچراغ و مرمر'' نام سه مجموعه شعر دیگر سیمین است که به ترتیب در 1335 ، 1336 ، و 1341 چاپ شد. شعر سیمین در این مجموعه ها اشعاری فردی و حکایت از تنهاییهای او میکرد. اما از ''رستاخیز'' در 1352، اشعار او جنبه اجتماعی به خود میگیرد و این روند در ''خطی ز سرخ و آتش'' (1360) ادامه می یابد. سیمین | ||
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۲
سیمین بهبهانی ( 1306- 1393) شاعر، نویسنده، معلم و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود.
زندگینامه
سیمینبر خلیلی (مشهور به سیمین بهبهانی و گاه سیمین خلعت بری) متولد 28 تیر 1306 در محله همت آباد تهران [۱] در خانواده ای اهل قلم و فرهنگ به دنیا آمد. او فرزند عباس خلیلی عراقی، فعال سیاسی، نویسنده، مترجم، روزنامه نگار و مدیر روزنامه اقدام و فخرعظمی ارغون ، از فعالان حقوق زنان بود.[۲]پدرش عباس خلیلی عراقی، نوه ملا علی خلیلی تهرانی ـ از علمای بزرگ نجف ـ و از خاندان خلیلی بود که نسبشان به شیخ صدوق میرسید و اصالتا قمی بودند. مادر سیمین مدت کوتاهی پس از ازدواج از عباس خلیلی جدا شد و سیمین به همراه مادر در خانه پدربزرگ مادری اش نشو و نما یافت و در دامان مادر پرورده شد. پس از درگذشت پدریزرگ، مادر با عادل خلعتبری که او نیز روزنامه نگار و صاحب امتیاز روزنامه های آینده میهن، آینده ایران، آزادی خلق و فریاد دانش آموزان بود ازدواج کرد.[۳]
تحصیلات
سیمین زبان فرانسه را از مادر در خانه فراگرفت.[۴] او در سال 1309 به کودکستان آمریکایی رفت. دوره دبستان را از سال 1311 در مدرسه ناموس گذراند و دوره دبیرستان را از سال 1318 در مدرسه حسنات سپری کرد. مادر سیمین، او را حتی به آموختن موسیقی اصیل ایرانی، تا حدی که به ردیف و گوشه های آوازها و دستگاه ها آشنایی داشته باشد، تشویق کرد. او از کودکی سیمین را به قصد شاعر شدن تشویق و تربیت کرد[۳]. از همین رو، سال بعد از ورود به دبیرستان، او نزد ایرج عباسی و مسعود معارفی به آموختن موسیقی پرداخت. سیمین دوران تحصیلات متوسطه را طی چهار سال و هرسال دو کلاس، تقریبا سپری کرد و قبل از آنکه دیپلم کامل دبیرستان را بگیرد در 1324 وارد مدرسه مامایی شد، اما نوشته شدن گزارشی انتقادی درباره اوضاع نابهنجار آنجا که به او نسبت داده شد، به همراه فعالیتهایش در حزب توده سبب شد با ریاست آموزشگاه درگیری فیزیکی پیدا کند و همین باعث اخراجش از آموزشگاه شد و مدتی ترک تحصیل کرد. او تا زمانی که بچه هایش کوچک بودند با اینکه در آزمون دانشگاه های مختلفی قبول شد، وارد دانشگاه نشد، تا اینکه در سال 1336 هم در دانشکده حقوق و هم دانشکده ادبیات پذیرفته شد. نخست وارد دانشکده ادبیات شد و از اساتیدی چون محمد معین بهره برد،اما دیری نپایید که انصراف داد و در 1337 به دانشکده حقوق رفت. [۳]او سرانجام در سال 1341 از دانشکده حقوق لیسانس قضایی گرفت.[۵]
ازدواج
سیمین در سال 1325 به فاصله چند ماه پس از اخراج از مدرسه مامایی با حسن بهبهانی ازدواج کرد.[۶] این ازدواج انتخاب و خواست پدرش و مطابق با معیارهای او بود .[۷]بهبهانی تحصیلات نسبتا کافی داشت، دبیر زبان انگلیسی و رییس یک انجمن ادبی با عنوان ادبیات ایران نوین بود. حاصل ازدواج سیمین با حسن بهبهانی سه فرزند به نام های علی بهبهانی (1326) فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی، ادیب و مترجم، حسین بهبهانی (1328) فارغ التحصیل رشته حسابداری و دختری به نام امید بهبهانی (1333) دکترای فرهنگ و زبان های باستانی و استاد دانشگاه بود.[۸]سیمین از ابتدا رابطه سردی با حسن بهبهانی داشت، از همین رو در سال 1348 از حسن بهبهانی جدا شد و در 1349 به همسری منوچهر کوشیار _ از همکلاسیهای دوره دانشگاهش که بعدها قاضی دادگستری شد_ درآمد، اما همچنان نام خانوادگی همسر اول بر روی او ماند. این ازدواج و زندگی مشترک هر چند موفق و عاشقانه بود ، اما به سبب بیماری قلبی کوشیار دیری نپایید، چرا که در تیرماه سال 1363 منوچهر کوشیار درگذشت و سیمین دوباره تنها ماند.[۹]
فعالیت های شغلی
سیمین از 7 بهمن 1330 وارد آموزش و پرورش و دبیر شد. ابتدا به تدریس شیمی و فیزیک هشتم و نهم پرداخت. پس از یک سال علاوه بر فیزیک و شیمی، ادبیات و زیست شناسی را نیز تدریس میکرد و رسماً دبیر وزارت فرهنگ شد. [۶] در سال 1334 با مجله ی امید ایران به عنوان سرپرست بخش ادبی همکاری کرد.[۱۰] او همچنین در سال 1344 سرودن ترانه برای رادیو ایران را آغاز کرد. همچنین در این سال به انگلستان سفر کرده و با اعضای انجمن قلم لندن دیدار کرد. [۸] در سال 1348 به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران (شورای ترانه) درآمد. سیمین بهبهانی، هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور، یدالله رویایی، بیژن جلالی و فریدون مشیری این شورا را اداره می کردند. او در سال 1357 به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.[۱۱] سیمین تا 1360 به دبیری اشتغال داشت و غیر از مدت کوتاهی که عضو انجمن زنان حقوقدان بود هیچ فعالیت حقوقی دیگری انجام نداد.
فعالیتهای ادبی
سیمین همزمان با ورود به دبیرستان، شاعری را با نوشتن سروده هایی به تقلید و اقتباس از شعرهای مادر پی گرفت. اما مهمترین اتفاق زندگی او در آن دوران، دیدارش با پروین اعتصامی شاعر نام آور و بزرگ معاصر در سیزده سالگی بود. سیمین از جلسه های ادبی که در خانه برگزار می شد و گه گاه برخی از برجستگان شعر و ادب آن دوره مانند ملک الشعرا بهار، یوسف اعتصام الملک، سعید نفیسی و رشید یاسمی در آنجا حاضر می شدند بهره می برد و با گوش دادن به سروده ها با فنون شاعری بیشتر آشنا می شد. [۱۲]در سال 1320 در سن چهارده سالگی اولین شعرش در نشریه نوبهار که مدیر و ناشرش ملک الشعرای بهار بود نشر یافت. مطلع شعر این بود:
ای توده گرسنه و نالان چه می کنی؟
ای ملت فقیر و پریشان چه می کنی؟
بعد از آن، شعرهای دیگری از او در روزنامه آینده ایران چاپ شد. اولین کتاب او با نام سه تار شکسته که دو داستان کوتاه و تعدادی شعر را در بر میگرفت در سال 1330 منتشر شد. جای پا ، چلچراغ و مرمر نام سه مجموعه شعر دیگر سیمین است که به ترتیب در 1335 ، 1336 ، و 1341 چاپ شد. شعر سیمین در این مجموعه ها اشعاری فردی و حکایت از تنهاییهای او میکرد. اما از رستاخیز در 1352، اشعار او جنبه اجتماعی به خود میگیرد و این روند در خطی ز سرخ و آتش (1360) ادامه می یابد. سیمین
پس از پایان تحصیلات (1341) چهارمین دفتر از سروده هایش را با عنوان مرمر منتشر کرد. شعرها از فضای اجتماعی به سوی حال و هوای تغزل به پیش رفت. پس از آن رستاخیز 1352، خطی ز سرعت و از آتش 1360، دشت ارژن 1361 و یک دریچه آزادی 1374.از جمله فعالیت های سیمین بهبهانی تلاش برای تأسیس کانون نویسندگان بود. او در جلسات و محافل ادبی نیز شرکت می کرد و از افراد پر و پاقرص انجمن امید بود که به احترام و یاد اخوان ثالث تشکیل شده بود. او در محافل ادبی و هنری خارج از کشور نیز سخنرانی می کرد. در فعالیت های ادبی، به گفته خود سیمین، میان او و فروغ فرخزاد رقابتی آشکار و پنهان بود.[۱۳]
ویژگی اشعار
زبان
دایره لغوی زبان شعر سیمین، به دلیل آشنایی او با ادبیات پربار کلاسیک و نیز استفاده او از زبان و کلمات عامیانه، بسیار گسترده است.[۱۴]سیمین در انتخاب کلمات هرگز به آنچه تاکنون مرسوم و متداول بوده است نمی اندیشد و از به کار گرفتن اصطلاحات و تعبیرات خاص زبان، هر قدر هم خشن بوده است نمیهراسد. [۱۵]یکی از ویژگی های زبان شعر سیمین فراوانی ترکیبات شعر اوست. این ترکیبات گاهی بسیار قدیمی است و گاهی کاملاً امروزی و معدودی نیز ساخته ی خود اوست. از ترکیبات بدیعی که سیمین ساخته میتوان به مردگان قرن آلود، شوخ گین، چشم افسا، پساپشت و لزج بویناک عجز اشاره کرد.[۱۶]
مضامین
در نخستین سروده های سیمین بهبهانی، جلوه ها و پدیده های زندگی امروز، حضور کمتر دارند و بیشتر به گونه ای سطحی، خام و سنتی بیان شده اند. دو عامل مهم فقر و سرخوردگی عاطفی که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی است از مفاهیم اصلی نخستین سروده های سیمین بهبهانی بود.[۱۷]از دهه شصت به بعد است که بسیاری از ضوابط مرسوم غزل در شعر سیمین شکسته می شود و غزل در آسمانی گسترده تر بال باز می کند و حیاتی تازه می یابد. او در این دوره، جهان معاصر خود را با همه ویژگی هایش، با زبانی امروزین به شعر می کشد و با مخاطبان خود به سادگی پیوند می خورد. مضامین این دوره از اشعار سیمین بهبهانی همان مضامینی است که هر روزه به چشم خویش می بیند و با آنها زندگی می کند.[۱۸]سیمین بهبهانی شاعری اجتماعی است که در به کار گرفتن نمادهای خاص اندیشه ای متفاوت ارائه داده است و از این رو شیوه ی تفکر و شاعری او در حوزه ی مکتب رئالیسم قرار میگیرد (محمدی، حسنعلی (1379). از بهار تا شهریار. تهران: ارغنون. ص61.) و به دلیل توجه ویژه به مسائل فرهنگی و اجتماعی چه در عرصه ی رویدادها و تحولات جهانی چه در عرصه ی اقلیمی جامعه ی خود او شاعری ست که واقع گرایی را با سمبلیسم اجتماعی یک جا گرد کرده است.
شعر سیمین از همان آغاز شاعری صبغه ای واقع گرایانه داشت و شاعر به واقعیت تلخ، غم انگیز و حتی نفرت آور اجتماع توجه نشان می داد. (حسینپورجافی، علی (1384). جریانهای شعری معاصر فارسی. تهران: امیرکبیر. ص103.) او سعی کرده است که زبان شعرش زبان جمع باشد از این رو رنگ و روی طیف های گوناگونی از مردم به ویژه طبقه ی پایین اجتماع در شعر او به روشنی ترسیم و تصویر شده است.
سیمین بهبهانی در تمام موارد جنبه ی رئالیستی مسائل اجتماعی را در نظر دارد. از این روست که شعر او در چنین حال و احوالی از لطافت شاعرانه دور می شود و به خشونت تراژیک نزدیک می گردد.[۱۹]
فمینیسم
یکی از درون مایه های مهم شعر سیمین، طرح فمنیسم معتدل به شکل دفاع از حقوق زن است. این مسأله سیمین را به حضور در عرصه ی اجتماع فرا خوانده است، او بی مهری نسبت به زنان را نمی پسندد و در برابر این پدیده ی نابه هنجار به فغان آمده است. وی در این گونه شعرها فریاد مظلومیت زنان و نادیده گرفته شدن ارزش والای آنان را در جامعه ی بشری تذکر می دهد و با بیان این مسائل، به نوعی خواستار برابری و عدالت جهانی می شود. در دیدگاه سیمین مفهوم جامعه، حاصل تلاش اجتماعی همه ی افراد آن چه زن و چه مرد است. با چنین زاویه دیدی است که شاعر بر این باور است زن نه تنها باید در خانه نقش بنیادین داشته باشد بلکه باید در جامعه هم نقش اجتماعی خود را ایفا کند. جانبداری شاعر از نوع زن سبب نشده است که رفتار او را هم به نقد نکشیده باشد، رفتاری که نه تنها سبب توفیق او نشده بلکه به فاجعه ای تراژیک انجامیده است.
دیدگاه او از نوع فمنیسم معتدل و به دور از هرگونه افراطی است. دیدگاه فمنیستی او نه درباره ی جامعه ای خاص بلکه می تواند، تمام طول و عرض جامعه ی بشری را مورد نقد قرار دهد. او با بیان این مسأله خود را بیشتر به زنان اجتماع نزدیک می کند و در عین هم حسی شاعرانه نسبت به آنان، به دنبال چاره ای برای رفع این معضل اجتماعی می گردد و خواستار برابری میان انسان ها چه زن و چه مرد می شود. در همین راستا به زندگی اقشار مختلفی از زنان که مورد بی مهری و ناسپاسی قرار گرفته اند، وارد می شود تا واقعیت زندگی آنان را به خواننده ی خود گوشزد کند.بهبهانی خواهان دخالت زن در سرنوشت خویش است و از او می خواهد که با وارد شدن در عرصه های مختلف زندگی به استقلال اجتماعی دست یابد.[۲۰]با نگاهی به اشعار سیمین بهبهانی میتوان دریافت که سیمین فمنیست است و مدافع حقوق زنان، اما فمنیستی آگاه از تاریخ و دانا به چرایی مردسالاری در تاریخ ایران و پس منصف در قضاوتهای خود. در شعر او زهره (تسلیم و رضا) و کولی (حرکت و فریاد اعتراض)، دو نماد گوناگون از زن و ایلخان نماد مردسالاری یا سروری مرد است.سیمین در شعر کولی زن را اسیر اعصار تیره ی دیرین تاریخ می داند و جایگاه زن را نقشی در درون سنگواره ها می داند و هلاک نشدن زنان را در گرو هلاکت سکوت می داند و راه رهایی زن را در حلال دانستن حرام خدا که همان ترانه خوانی زنان است بیان میکند.
شعر نغمه ی روسپی سیمین در کتاب جای پا روایتی است از تسلیم و حقارت زن که حاصل فقر است و برای چند درم بیشتر به انواع ریاکاریهای خودفروشانه دست می یازد.شعر میراث
شعر از تولد تا...
شعر صبر کن ماه دیگر
شعر بی سرنوشت در مجموعه ی رستاخیز
شعر در خانه نشستیم از مجموعه ی خطی ز سرعت و از آتش
شعر یکی مثلاً این که
سه مجموعه ی نثرها و داستان های او به نام های کلید و خنجر، با قلب خود چه خریدم؟ و آن مرد، مرد همراهم، نمونه های متعدد دیگری از این گونه تحلیل ها و مسائل به دست می دهد.
یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه در اشعار سیمین، پرداختن به نقش تربیتی، آموزشی و مادرانه زنان است. سیمین مرحلهی کمال زن را در مادر شدن میداند.[۲۱]
ابداع اوزان جدید
سیمین بهبهانی از جمله شاعران صاحب سبک و اندیشه در ادبیات امروز ایران است که به نیمای غزل مشهور گشته است.[۲۲]شعر سیمین بهبهانی نماینده بارز غزل نو امروز است. غزل نو از تأثیر شعر نو بر غزل شکل گرفت. این نوع غزل در قلمرو زبان و تعبیرات، تفاوت های آشکاری با غزل سنتی دارد. غزل سرایان معاصر در غزل به جای بهره گیری از مضامین تکراری، اندیشه های شاعرانه خویش را، با زبان و ترکیبات دلپذیر و سحرآفرین صورت بسته اند. [۲۳]در نخستین مواجهه با اشعار سیمین بهبهانی، کاربرد اوزان تازه و بی سابقه و تنوع و تعداد اوزان عروضی در اشعار او چشمگیر است.[۲۴] سیمین خود را به اوزان تکراری و سنتی گذشته محدود نساخته و با بهره گیری از اوزان متعدد و متنوع به اشعار خود تازگی و طراوتی خاص بخشیده است. او از راه ابداع یا احیای وزن های تازه یا ناشناخته، به آشنازدایی از قالب کهن غزل ره برده و در پی این بدعت، توانسته است قالب غزل را پذیرای فضاهای معنایی تازه کند.[۲۵]وی معتقد بود به کارگیری اوزان بی سابقه و تازه نوعی کشف است و نه آفرینش و ابداع، یعنی چیزی وجود دارد اما ناشناخته مانده است، شاعر آن را می یابد و می شناساند.[۲۶]غزل سیمین به خلاف غزل قدما موضوعش صرفاً عاشقانه یا عارفانه نیست. غزل او، غزل زندگی است با تمامی فرازها و فرودهای آن. عشق، ملیت، وطن، عشق به هموطن، هویت فرهنگی، جنگ، شهادت، ایثار، شهامت، جسارت وزن، همه و همه در غزلهای زیبای او جایی برای خودنمایی دارند.برخی از لغات را از فرهنگ شعری کلاسیک به وام گرفته و برخی را نیز با شهامت و جسارت ساخته و یا از زبان عوام به قلمرو شعر وارد کرده است.[۲۷] سیمین بهبهانی به منظور انجام امر آشنایی زدایی از قالب غزل، از میان واحدهای ساختاری آن قالب، واحد وزن را ـ یعنی بنیادی ترین عنصر سازنده قالبهای شعری را ـ برگزید آنگاه با افزودن بیش از چهل و یک وزن کم سابقه یا به کلی بی سابقه بر اوزان غزل، این قالب کهنه را هویتی نوبخشیده و آن را پذیرای پیامهای نو و معانی امروزی کرده است.این آشنایی زدایی نه از سر تفنن، که به ضرورت مضامین و مفاهیم تازه ای صورت بسته که سیمین از هستی و حیات امروزین برگرفته و پیام هنر خود کرده است؛ مفاهیم و مضامینی که بدون آشنایی زدایی از قالب غزل، یا در آن قالب خوش نمی نشستند.[۲۲]
شعر سیمین در ترانه ها
سیمین بهبهانی شعرهای زیادی روی آهنگ های ترانه سازان برجسته ایرانی چون بدیعی، معروفی، خرم، خالدی، لشکری ها و دیگران سرود.[۲۸] ترانه های او با صدای خوانندگان گوناگونی چون اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی، کوروش سرهنگ زاده، محمدرضا شجریان، علی رستمیان، ناصر مسعودی، همایون شجریان و... خوانده شده است.تصنیف زیبای سکوت گویا با صدای ایرج بسطامی از اجراهای ماندگار شعرهای سیمین است.
سکوت اگر نشانه رضا بود
چگونه باور نکنم، سکوت گویای تو را؟
نگاه اگر پیام آشنا بود
چرا تمنا نکنم نگاه گیرای تو را
تصنیف به کنارم تو بمان که محمدرضا شجریان اجرا کرده است:
چه محفل آرایی، چه شیرین سخنی
نمی کنم باور که مهمان منی
نمی کنم باور که با خنده خود
سکوت سنگین را چنین سنگین می شکنی[۲۹]
چرا رفتی؟ چرا؟ من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست؟
ندیدی جانم از غم ناشکیباست؟
هوای گریه
نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها، رها، رها من
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که زعمرم گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیرخزان ها، اگر بهار تویی؟
دلم زهرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان، ای که ماندگار تویی
اشعار جعلی
اشعار جعلی بسیار زیادی نیز به سیمین بهبهانی نسبت داده شده است از جمله آنها شعری است با عنوان «به تو چه؟» که این گونه آغاز می شود:من اگر کافر و بی دین و خرابم، به تو چه؟/من اگر مست می و شرب و شرابم، به تو چه؟ که در اصل از آبتین پوریاست. شعر معروف دیگر با عنوان «هرگز نخواب، کوروش» نیز به سیمین بهبهانی نسبت داده شده که شاعر واقعی آن سورنا آرام نام دارد.[۳۰]همچنین برخی از اشعار هادی خرسندی مانند شعر معروف «قلم چرخید و فرمان را گرفتند» به اشتباه به نام سیمین بهبهانی دست به دست میشد که اعتراض این شاعر را برانگیخت.سیمین بهبهانی با انتشار دست خطی ضمن ابراز نگرانی از انتشار اشعار نادرست به نام خود، خواهش کرد که با نشر چنین اشتباهاتی «بر گناه وی نیفزایند». او همچنین گفت که اغلب اشعارش بدون امضا قابل تشخیصاند. از جمله دیگر اشعاری که «به اشتباه» به نام بهبهانی منتشر شدهاند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- زنی را میشناسم من که از« فریبا شش بلوکی» است.
2- قصه این جاست که شب بود و هوا ریخت به هم». این شعر از سیمین بهبهانی «نیست».
3- خنده باید زد به ریش روزگار…» که شاعر واقعی آن «محمود مسعودی» نام دارد.
4- شعری با عنوان «من از عقرب نمیترسم ولی از نیش میترسم». شاعر این شعر مرحوم مدیحه سرای معاصر ژولیده نیشابوری است .
5- همچنین میتوان به شعر مشابهی اشاره کرد با سرآغاز «من از شبهای تاریک بدون ماه میترسم» که از «مرتضی کیوانهاشمی» است و در مراسم ترحیم سیمین بهبهانی به اشتباه توسط خطیب مسجد جامع شهرک غرب به نام او خوانده شد.
6- شعری با آغاز «ما امت بیچاره و دربند نمازیم»
7- بعضی اشعار و نوشتههای شادی صندوقی و نسرین بهجتی در فضای مجازی به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده میشوند. از آن جمله شعرهایی با مطلع« دل من حوصله کن داد زدن ممنوع است»یا «ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا »که این دو شعر از «شادی صندوقی» هستند.
8- شعری با عنوان (شدم گمراه و سرگردان، میان این همه ادیان…). این شعر از دکتر سید محمدرضا اسلامی است
9- شعری با مطلع (شرابی خوردم از دست عزیز رفته از دستی…)
به ساز من که میرقصی قیامت میکنی، به به
بنازم دلبریهایت، قلم، الحق که تردستی
این شعر از محمدرضا نظری (لادون پرند) است که به نام سیمین بهبهانی جعل شده است.
10- شعر چه رفتنها که میارزد به بودنهای پوشالی؛شاعر این شعر محمد لالوی است و به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده میشود.
11- و غزلی با مطلع «بازهم آیینه و نور وصدا» که غزلی ازحسن فرازمند در کتاب «کلوز آپ، نمای نزدیک» نشر روزگار نو، که برخی آن را به نام حمید مصدق هم منتشر کردهاند.
مفاخر
سیمین در سال 1331 به سبب نوشتن شعر ناشناس به پیشنهاد نیما، مدال بین المللی صلح می گیرد.[۱۰] 5 تیر سال 1377 بنیاد جهانی پژوهش های زنان، سیمین بهبهانی را به عنوان زن سال برمی گزیند و از او تقدیر می کند[۱۰].در سال 1378 سازمان جهانی حقوق بشر در برلین مدال کارل فون اوسی یتسکی را به سیمین اهدا کرد. در همان سال مدال بین المللی صلح، جایزه لیلیان هیلمن/ داشیل هامت را از سازمان دیدبان حقوق بشر دریافت کرد. در سال 2008 ( 1388ش) نخستین دوره جایزه بیتا برگزار و به سیمین بهبهانی اهدا شد. در هفتم شهریور سال 1392 جایزه یانوش پانونیوش از سوی انجمن قلم مجارستان در شهر پچ با حضور سیمین به او اهدا شد. این جایزه شامل تندیس و پنجاه هزار پوند بود. او همچنین جوایز دیگری دریافت کرد از جمله: جایزه میراث از سوی بنیاد فرهنگ (لس آنجلس)، لوح کانون دانشجویان ایرانی دانشگاه استنفورد، دکترای افتخاری ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه آزادی آمریکا.[۳۱]
آثار
سه تار شکسته1330
جای پا 1335
چلچراغ 1336
مرمر 1341
رستاخیز 1352
خطی ز سرعت و از آتش 1360
دشت ارژن 1362
گزیده اشعار 1367
درباره هنر و ادبیات 1368
آن مرد، مرد همراهم 1369
کاغذین جامه 1371
کولی و نامه و عشق 1373
عاشق تر از همیشه بخوان 1373
شاعران امروز فرانسه 1373 ترجمه فارسی از اثر پیر دوبوادفر
با قلب خود چه خریدم؟ 1375
یک دریچه آزادی 1374
جا پا تا آزادی 1377
مجموعه اشعار 2003
یکی مثلاً اینکه 2005
کلید و خنجر 1379
با مادرم همراه ـ زندگی نامه خودنوشت 1390
شعر زمان ما 1391
مجموعه اشعار سیمین بهبهانی 1391
همچنین صد و سه قطعه شعر او در مجموعه ای تحت عنوان فنجانی از آفتاب به زبان انگلیسی ترجمه و در دانشگاه نیویورک منتشر شده است.[۳۲]
درباره سیمین بهبهانی و آثار و اشعارش پایان نامه های زیادی تألیف شده است که در پایگاه ایرانداک قابل مشاهده است.
ترجمه اشعار
در سال 1378 ترجمه 103 شعر از او به زبان انگلیسی به کوشش فرزانه میلانی و کاوه صفا با پیش گفتاری از مایکل بیرد توسط انتشارات دانشگاه سیراکیوز منتشر می شود A Cup of Sin
در سال 1379 ترجمه آلمانی 102 شعر سیمین در کتابی با عنوان Jenseits von Worten (آن سوی واژه ها) به ترجمه بهرام چوبینه و جودیت وست و با کوشش نشر نیما منتشر می شود.[۱۰]
مرگ
سیمین بهبهانی در سال های آخر عمر در خیابان زرتشت تهران زندگی می کرد. او در 15 مرداد 1393 به کما رفت و در ساعت یک بامداد روز سه شنبه 28 مرداد در سن 87 سالگی بر اثر ایست قلبی و تنفسی در بیمارستان پارس تهران درگذشت.[۳۳]
.
*** در حال تکمیل
منابع
- ↑ ابومحبوب، احمد (1398). گهواره سبز افرا: زندگی و شعر سیمین بهبهانی. تهران: نشر ثالث. ص۲۵.
- ↑ میرعابدینی، حسن (1386). فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز. تهران: چشمه. ص59.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ عابدی، کامیار (1379). ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی. تهران: کتاب نادر. صص11-28.
- ↑ شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص13.
- ↑ شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص17
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص16.
- ↑ ابومحبوب، احمد (1398). گهواره سبز افرا: زندگی و شعر سیمین بهبهانی. تهران: نشر ثالث. ص32.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ عابدی، کامیار (1379). ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی. تهران: کتاب نادر. صص11-28.
- ↑ ابومحبوب، احمد (1398). گهواره سبز افرا: زندگی و شعر سیمین بهبهانی. تهران: نشر ثالث. ص35.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ دهباشی، علی (1382). زنی با دامنی شعر: جشننامه سیمین بهبهانی. تهران: نگاه. صص19-24.
- ↑ ابومحبوب، احمد (1398). گهواره سبز افرا: زندگی و شعر سیمین بهبهانی. تهران: نشر ثالث. ص38.
- ↑ عابدی، کامیار (1379). ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی. تهران: کتاب نادر. صص11-28
- ↑ ابومحبوب، احمد (1398). گهواره سبز افرا: زندگی و شعر سیمین بهبهانی. تهران: نشر ثالث. صص39-42.
- ↑ شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. ص77.
- ↑ بهبهانی، سیمین (1352). رستاخیز. تهران: زوار. چاپ اول. ص11.
- ↑ شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. صص80-81.
- ↑ دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص27.
- ↑ حسن لی، کاووس؛ حیدری، مریم (1385). بررسی عناصر زندگی معاصر در شعر سیمین بهبهانی. علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. دوره25. شماره3. صص85-100.
- ↑ ابراهیمی، مختار (1392). گرایش فمنیستی در شعر سیمین بهبهانی. زن و فرهنگ. سال 4. شماره 16. صص69-81.
- ↑ ابراهیمی، مختار (1392). گرایش فمنیستی در شعر سیمین بهبهانی. زن و فرهنگ. سال 4. شماره 16. صص69-81.
- ↑ سیفی، محسن؛ اسدی پور، علی؛ اسماعیلی، سجاد (1393). نقد تطبیقی آزادی زنان در اشعار سعاد الصباح و سیمین بهبهانی. زن و فرهنگ. سال6. شماره22. صص43-52.
- ↑ ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ حقشناس، علیمحمد (1370). مقالات ادبی، زبانشناختی. تهران: نیلوفر. صص162-163.
- ↑ دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص29 به نقل از شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. ادب غنایی. دو فصلنامه. شماره 4. صص75-95.
- ↑ دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص30.
- ↑ دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص30 به نقل از حق شناس، علی محمد (1370). مقالات ادبی و زبان شناختی. تهران: نیلوفر. چاپ اول.
- ↑ دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص30 به نقل از بهبهانی، سیمین (1376). تازه ها. تهران: زوار. چاپ اول.
- ↑ شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. صص96-97.
- ↑ ابومحبوب، احمد (1398). گهواره سبز افرا: زندگی و شعر سیمین بهبهانی. تهران: نشر ثالث. ص38.
- ↑ شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. صص58-61.
- ↑ شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص56.
- ↑ شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص19.
- ↑ شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص22.
- ↑ شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. صص20-21