تفاوت میان نسخه‌های «ایران‌دخت تیمورتاش»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳: سطر ۳:


=== زندگی‌نامه ===
=== زندگی‌نامه ===
ایراندخت تیمورتاش بزرگ‌ترین دختر عبدالحسین تیمورتاش (وزیر دربار رضا شاه که به جرم جاسوسی برای شوروی کشته شد) و شایسته خانم ملقب به سرورالسلطنه بود. او سه برادر به نامهای منوچهر ، هوشنگ، مهرپور و دو خواهر به نامهای پریچهر و نوش آفرین داشت. ایراندخت تحصیلات خود را در [[مدرسه ناموس]] گذراند و از دانش آموزان ممتاز  این مدرسه بود. سپس به همسری یکی از اشراف تهران به نام حسینعلی قراگوزلو پسر ناصرالملک نایب السلطنه درآمد.<ref>فرخ‌زاد، پوران (1381). ''کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز''. تهران: قطره. ص234.</ref> اما یک ماه پیش از کشته شدن تیمورتاش، حسینعلی قراگوزلو، ایراندخت را طلاق داد. پس از مرگ تیمورتاش خانواده او ابتدا به خواف و سپس به علت بیماری و اوضاع نامناسب افراد خانواده و نامه نگاری همسر تیمورتاش با رضاخان، به روستایی در نزدیکی کاشمر به مدت 8 سال تبعید شدند.<ref>بهنود، مسعود (1375). ''این سه زن (اشرف پهلوی، مریم فیروز، ایران تیمورتاش)''. تهران: نشرعلم. صص265-273.</ref>
ایراندخت تیمورتاش بزرگ‌ترین دختر عبدالحسین تیمورتاش (وزیر دربار رضا شاه که به جرم جاسوسی برای شوروی کشته شد) و شایسته خانم ملقب به سرورالسلطنه بود. او سه برادر به نامهای منوچهر ، هوشنگ، مهرپور و دو خواهر به نامهای پریچهر و نوش آفرین داشت. ایراندخت تحصیلات خود را در [[مدرسه ناموس]] گذراند و از دانش آموزان ممتاز  این مدرسه بود. سپس به همسری یکی از اشراف تهران به نام حسینعلی قراگوزلو پسر ناصرالملک نایب السلطنه درآمد.<ref>فرخ‌زاد، پوران (1381). ''کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز''. تهران: قطره. ص234.</ref> اما یک ماه پیش از کشته شدن تیمورتاش در 1311، حسینعلی قراگوزلو، ایراندخت را طلاق داد. پس از مرگ تیمورتاش خانواده او ابتدا به خواف و سپس به علت بیماری و اوضاع نامناسب افراد خانواده و نامه نگاری همسر تیمورتاش با رضاخان، به روستایی در نزدیکی کاشمر به مدت 8 سال تبعید شدند.<ref>بهنود، مسعود (1375). ''این سه زن (اشرف پهلوی، مریم فیروز، ایران تیمورتاش)''. تهران: نشرعلم. صص265-273.</ref>





نسخهٔ ‏۶ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۶

ایراندخت تیمورتاش

ایراندخت تیمورتاش (1291- 1370) نویسنده، روزنامه نگار و فعال سیاسی در دوره پهلوی اول و دوم بود.[۱]

زندگی‌نامه

ایراندخت تیمورتاش بزرگ‌ترین دختر عبدالحسین تیمورتاش (وزیر دربار رضا شاه که به جرم جاسوسی برای شوروی کشته شد) و شایسته خانم ملقب به سرورالسلطنه بود. او سه برادر به نامهای منوچهر ، هوشنگ، مهرپور و دو خواهر به نامهای پریچهر و نوش آفرین داشت. ایراندخت تحصیلات خود را در مدرسه ناموس گذراند و از دانش آموزان ممتاز این مدرسه بود. سپس به همسری یکی از اشراف تهران به نام حسینعلی قراگوزلو پسر ناصرالملک نایب السلطنه درآمد.[۲] اما یک ماه پیش از کشته شدن تیمورتاش در 1311، حسینعلی قراگوزلو، ایراندخت را طلاق داد. پس از مرگ تیمورتاش خانواده او ابتدا به خواف و سپس به علت بیماری و اوضاع نامناسب افراد خانواده و نامه نگاری همسر تیمورتاش با رضاخان، به روستایی در نزدیکی کاشمر به مدت 8 سال تبعید شدند.[۳]


فعالیت‌های سیاسی

ایران‌دخت پس از آزادی از تبعید برای پیدا کردن قاتل پدرش یعنی پزشک احمدی و انتقام گرفتن از او، راهی محل سکونت پزشک احمدی در بغداد شد و سرانجام توانست او را به کشور بازگرداند و پای میز محاکمه بکشاند. او حتی برای یافتن سرلشگر محمد حسین بایرام ـ که مانند پزشک احمدی از قاتلین زندانیان بود ـ تلاش بسیار کرد، اما موفق نشد. پس از اعدام پزشک احمدی، ایران‌دخت در سال 1321 مدیر مسئول روزنامه رستاخیز ایران شد که موسس آن برادرش مهرپور تیمورتاش بود. این روزنامه از سال 1321 تا سال 1324 چاپ و منتشر میشد. این روزنامه رویکردی سوسیالیستی داشت و در شماره های نخست بخشی از آن به مسائل زنان اختصاص داشت. این روزنامه در طی سالهای نشر خود چندین بار توقیف شد تا بالاخره در سال 1324 کاملا به توقیف درآمد.

فعالیت‌های فرهنگی

او که از زنان علاقمند به فرهنگ و ادبیات جدید بود، در امور اجتماعی مربوط به حقوق زنان مشارکت داشت و در نشریات شعر و داستان می نوشت. او رمان دختر تیره‌بخت و جوان بوالهوس را در سال ۱۳۰۹ نوشت. این رمان در واقع نصیحت‌نامه‌ای برای دختران جوان ساده‌دل است که فریب مردهای هوسباز را می‌خورند. در طول رمان، نویسنده در هر بزنگاهی به میان داستان آمده و شروع به پند و نصیحت می‌کند. ایراندخت هم مانند بسیاری دیگر از نویسندگان آن ‌زمان برای باورپذیری داستان خود، آن را واقعی خوانده و اتفاقی می‌شمرد که در همسایگی نویسنده رخ داده است. این تنها رمانی است که ایراندخت نوشته است. او همچنین طبع شعر داشت و در مجله آینده نیز مقاله می‌نوشت. او در اردیبهشت 1339، در مطلبی با عنوان قسمت زنان به مناسبت هفده دی و آزادی زنان در مجله آینده راجع به کتاب سفر دراز روز در شب اثر یوجین اونیل مقاله ای نوشت و در همان جا وضع اجتماعی زن ایرانی را در پرتو تحولات پدیده ‌آمده از پس واقعه 17دی بررسی کرد.


در پاریس

ایراندخت از 1340 مقیم پاریس شد و از دانشگاه سوربن در رشته فلسفه دکترا گرفت.[۴]موضوع رساله دکتری او، مکتب نوافلاطونی و تصوف مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی بود. همچنین، او از مدرسه عالی روزنامه‌نگاری فرانسه و مؤسسه اقتصادی و سیاسی مخصوص کشورهای جهان سوم موفق به اخذ مدرک شد. او از سوی رژیم پهلوی دوم به مدت 6 سال وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در فرانسه بود و بقیه عمر را به تحقیق آزاد گذراند. او برخی مطالبش را با نام ایراندخت منتشر کرده است[۵].ایراندخت پس از انقلاب دوباره به ایران بازگشت، اما پس از مدت کوتاهی ایران را برای همیشه ترک کرد و به پاریس بازگشت. او در سال 1370 درگذشت و در پاریس به خاک سپرده شد.

مفاخر

ایراندخت به دلیل فعالیت های فرهنگی از سوی دولت فرانسه مفتخر به دریافت نشان لژیون دونور شد.

منابع

  1. خشایار وزیری، فخری (قویمی) (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. ص270.
  2. فرخ‌زاد، پوران (1381). کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. ص234.
  3. بهنود، مسعود (1375). این سه زن (اشرف پهلوی، مریم فیروز، ایران تیمورتاش). تهران: نشرعلم. صص265-273.
  4. میرعابدینی، حسن (1386). فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز. تهران: چشمه. ص83.
  5. میرعابدینی، حسن (1386). فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز. تهران: چشمه. ص83.

پیوند به بیرون