تفاوت میان نسخههای «فاطمه مسعود انصاری»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
=== زندگینامه === | === زندگینامه === | ||
فاطمه مسعود انصاری دختر محسن مسعود انصاری بود.<ref>مسعودانصاری، عبدالحسین (1351). ''زندگانی من''. ج2. تهران: ابن سینا. ص 357.</ref> این خانواده در اصل از منطقه هرات بودند که به اشلق آذربایجان مربوط میشد؛ ولی چند نسل قبل به تهران آمده بودند. پدرش مردی متشرع بود که در تأسیس و ساخت مسجد سجاد در خیابان جمهوری و درمانگاه در آن ناحیه سهیم بود.<ref>محقق، مهدی (1383). پیشگفتار. در ویراستار امید قنبری. ''زندگینامه و خدمات علمی دکتر نوشآفرین انصاری''. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص 19.</ref> فاطمه در تهران و در [[مدرسه ناموس]] تحصیلات خود را به پایان رساند و از اولین زنانی بود که برای تحصیل به اروپا فرستاده شد. او در سال 1314 به آلمان رفت و آموزش پیش از دبستان خواند. اهل قلم بود و چند مقاله در نشریه [[عالم نسوان]] به چاپ رسانیده بود. او دیدگاه روشنفکرانهای نسبت به مباحث زن در تعلیم و تربیت داشت. پس از بازگشت وی از آلمان مدیریت یک مدرسه پسرانه به وی پیشنهاد شد که با مخالفت پدرش محسن مسعود انصاری روبرو شد. البته خودش ظاهراً گفته بود برای این شغل خیلی جوان است. او مدتی پس از بازگشت از آلمان، در هفتم خرداد 1316، با پسرعموی پدرش، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C#:~:text=%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF%20%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C%20(%DB%B1%DB%B2%DB%B7%DB%B5%20%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86,%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1%20%D9%88%20%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C%20%D8%A8%D9%88%D8%AF.&text=%D9%88%DB%8C%20%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87%20%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%20%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF%20%DA%AF%D8%B1%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%AF%DB%8C,%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C%20%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%20%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%20%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87%20%D8%B4%D8%AF. عبدالحسین مسعود انصاری]، ازدواج کرد.<ref>مسعودانصاری، عبدالحسین (1351). ''زندگانی من''. ج2. تهران: ابن سینا. ص 359.</ref> حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای نوشآفرین، علی مراد و امیرخسرو بود.<ref>انصاری، نوشآفرین (1396). ''ستاره فروزان: مصاحبه تاریخ شفاهی با نوشآفرین انصاری''. مصاحبه، تحقیق و تدوین پیمانه صالحی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. ص 29.</ref> | فاطمه مسعود انصاری دختر محسن مسعود انصاری و مادر [[نوشآفرین انصاری]] بود.<ref>مسعودانصاری، عبدالحسین (1351). ''زندگانی من''. ج2. تهران: ابن سینا. ص 357.</ref> این خانواده در اصل از منطقه هرات بودند که به اشلق آذربایجان مربوط میشد؛ ولی چند نسل قبل به تهران آمده بودند. پدرش مردی متشرع بود که در تأسیس و ساخت مسجد سجاد در خیابان جمهوری و درمانگاه در آن ناحیه سهیم بود.<ref>محقق، مهدی (1383). پیشگفتار. در ویراستار امید قنبری. ''زندگینامه و خدمات علمی دکتر نوشآفرین انصاری''. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص 19.</ref> فاطمه در تهران و در [[مدرسه ناموس]] تحصیلات خود را به پایان رساند و از اولین زنانی بود که برای تحصیل به اروپا فرستاده شد. او در سال 1314 به آلمان رفت و آموزش پیش از دبستان خواند. اهل قلم بود و چند مقاله در نشریه [[عالم نسوان]] به چاپ رسانیده بود. او دیدگاه روشنفکرانهای نسبت به مباحث زن در تعلیم و تربیت داشت. پس از بازگشت وی از آلمان مدیریت یک مدرسه پسرانه به وی پیشنهاد شد که با مخالفت پدرش محسن مسعود انصاری روبرو شد. البته خودش ظاهراً گفته بود برای این شغل خیلی جوان است. او مدتی پس از بازگشت از آلمان، در هفتم خرداد 1316، با پسرعموی پدرش، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C#:~:text=%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%20%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF%20%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%DB%8C%20(%DB%B1%DB%B2%DB%B7%DB%B5%20%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86,%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1%20%D9%88%20%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C%20%D8%A8%D9%88%D8%AF.&text=%D9%88%DB%8C%20%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87%20%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%20%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF%20%DA%AF%D8%B1%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%AF%DB%8C,%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C%20%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%20%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%20%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC%D9%87%20%D8%B4%D8%AF. عبدالحسین مسعود انصاری]، ازدواج کرد.<ref>مسعودانصاری، عبدالحسین (1351). ''زندگانی من''. ج2. تهران: ابن سینا. ص 359.</ref> حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای نوشآفرین، علی مراد و امیرخسرو بود.<ref>انصاری، نوشآفرین (1396). ''ستاره فروزان: مصاحبه تاریخ شفاهی با نوشآفرین انصاری''. مصاحبه، تحقیق و تدوین پیمانه صالحی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. ص 29.</ref> | ||
=== تأسیس مدرسه === | === تأسیس مدرسه === | ||
فاطمه مسعود انصاری هرچند به لحاظ شخصیتی مدیری بسیار قوی بود<ref>انصاری، نوشآفرین (1396). ''ستاره فروزان: مصاحبه تاریخ شفاهی با نوشآفرین انصاری''. مصاحبه، تحقیق و تدوین پیمانه صالحی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. ص 32.</ref>هرگز کار رسمی به صورت یک شغل نداشت، ولی همیشه در کارهای اجتماعی بسیار فعال بود. به علت این که همسرش دیپلمات بود به کشورهای مختلفی سفر کرده بود. یکی از کارهایی که در سالهای آخر عمر انجام داد، این بود که تابلوهای عالی و عتیقههایی که همسرش از کشورهای مختلف جمعآوری کرده بود را با طیب خاطر فروخت و دو مدرسه ساخت. فاطمه مسعود انصاری به این مدارس عشق میورزید و شاید تا یک هفته قبل از فوتش هم خوشحال میشد که بتواند در مراسم خاصی در مدارس شرکت کند و کنار کودکان باشد. این خصوصیت را از پدرش به ارث برده بود که از اولین مدرسهسازان منطقه ورامین بود. خانواده او معتقد بودند که با ساختن مدرسه و بالا بردن سطح آگاهی و توسعه تعلیم و | فاطمه مسعود انصاری هرچند به لحاظ شخصیتی مدیری بسیار قوی بود<ref>انصاری، نوشآفرین (1396). ''ستاره فروزان: مصاحبه تاریخ شفاهی با نوشآفرین انصاری''. مصاحبه، تحقیق و تدوین پیمانه صالحی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. ص 32.</ref>هرگز کار رسمی به صورت یک شغل نداشت، ولی همیشه در کارهای اجتماعی بسیار فعال بود. به علت این که همسرش دیپلمات بود به کشورهای مختلفی سفر کرده بود. یکی از کارهایی که در سالهای آخر عمر انجام داد، این بود که تابلوهای عالی و عتیقههایی که همسرش از کشورهای مختلف جمعآوری کرده بود را با طیب خاطر فروخت و دو مدرسه ساخت. فاطمه مسعود انصاری به این مدارس عشق میورزید و شاید تا یک هفته قبل از فوتش هم خوشحال میشد که بتواند در مراسم خاصی در مدارس شرکت کند و کنار کودکان باشد. این خصوصیت را از پدرش به ارث برده بود که از اولین مدرسهسازان منطقه ورامین بود. خانواده او معتقد بودند که با ساختن مدرسه و بالا بردن سطح آگاهی و توسعه تعلیم و تربیت میشود برای این مملکت گامهایی برداشت.<ref>انصاری، نوشآفرین (1396). ''ستاره فروزان: مصاحبه تاریخ شفاهی با نوشآفرین انصاری''. مصاحبه، تحقیق و تدوین پیمانه صالحی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. ص28.</ref> | ||
نسخهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۵
فاطمه مسعود انصاری از زنان خیر و مدرسهساز ایرانی بود.
زندگینامه
فاطمه مسعود انصاری دختر محسن مسعود انصاری و مادر نوشآفرین انصاری بود.[۱] این خانواده در اصل از منطقه هرات بودند که به اشلق آذربایجان مربوط میشد؛ ولی چند نسل قبل به تهران آمده بودند. پدرش مردی متشرع بود که در تأسیس و ساخت مسجد سجاد در خیابان جمهوری و درمانگاه در آن ناحیه سهیم بود.[۲] فاطمه در تهران و در مدرسه ناموس تحصیلات خود را به پایان رساند و از اولین زنانی بود که برای تحصیل به اروپا فرستاده شد. او در سال 1314 به آلمان رفت و آموزش پیش از دبستان خواند. اهل قلم بود و چند مقاله در نشریه عالم نسوان به چاپ رسانیده بود. او دیدگاه روشنفکرانهای نسبت به مباحث زن در تعلیم و تربیت داشت. پس از بازگشت وی از آلمان مدیریت یک مدرسه پسرانه به وی پیشنهاد شد که با مخالفت پدرش محسن مسعود انصاری روبرو شد. البته خودش ظاهراً گفته بود برای این شغل خیلی جوان است. او مدتی پس از بازگشت از آلمان، در هفتم خرداد 1316، با پسرعموی پدرش، عبدالحسین مسعود انصاری، ازدواج کرد.[۳] حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای نوشآفرین، علی مراد و امیرخسرو بود.[۴]
تأسیس مدرسه
فاطمه مسعود انصاری هرچند به لحاظ شخصیتی مدیری بسیار قوی بود[۵]هرگز کار رسمی به صورت یک شغل نداشت، ولی همیشه در کارهای اجتماعی بسیار فعال بود. به علت این که همسرش دیپلمات بود به کشورهای مختلفی سفر کرده بود. یکی از کارهایی که در سالهای آخر عمر انجام داد، این بود که تابلوهای عالی و عتیقههایی که همسرش از کشورهای مختلف جمعآوری کرده بود را با طیب خاطر فروخت و دو مدرسه ساخت. فاطمه مسعود انصاری به این مدارس عشق میورزید و شاید تا یک هفته قبل از فوتش هم خوشحال میشد که بتواند در مراسم خاصی در مدارس شرکت کند و کنار کودکان باشد. این خصوصیت را از پدرش به ارث برده بود که از اولین مدرسهسازان منطقه ورامین بود. خانواده او معتقد بودند که با ساختن مدرسه و بالا بردن سطح آگاهی و توسعه تعلیم و تربیت میشود برای این مملکت گامهایی برداشت.[۶]
منابع
- ↑ مسعودانصاری، عبدالحسین (1351). زندگانی من. ج2. تهران: ابن سینا. ص 357.
- ↑ محقق، مهدی (1383). پیشگفتار. در ویراستار امید قنبری. زندگینامه و خدمات علمی دکتر نوشآفرین انصاری. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی. ص 19.
- ↑ مسعودانصاری، عبدالحسین (1351). زندگانی من. ج2. تهران: ابن سینا. ص 359.
- ↑ انصاری، نوشآفرین (1396). ستاره فروزان: مصاحبه تاریخ شفاهی با نوشآفرین انصاری. مصاحبه، تحقیق و تدوین پیمانه صالحی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. ص 29.
- ↑ انصاری، نوشآفرین (1396). ستاره فروزان: مصاحبه تاریخ شفاهی با نوشآفرین انصاری. مصاحبه، تحقیق و تدوین پیمانه صالحی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. ص 32.
- ↑ انصاری، نوشآفرین (1396). ستاره فروزان: مصاحبه تاریخ شفاهی با نوشآفرین انصاری. مصاحبه، تحقیق و تدوین پیمانه صالحی. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران. ص28.
پیوند به بیرون
نویسنده: حکمت بروجردی