تفاوت میان نسخه‌های «جیران»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{TOClimit}}
[[پرونده:جیران.jpg|بندانگشتی|300x300پیکسل|جیران<ref>شهری، جعفر (1371). ''طهران قدیم''. ج4. تهران: معین. ص317.</ref>]]
جیران (ملقب به فروغ‌السلطنه) (؟ ـ  1276 ق.) همسر محبوب و سوگلی ناصرالدین شاه قاجار بود که روی او نفوذ زیادی داشت و در جوانی از دنیا رفت.{{TOClimit}}


===زندگی‌نامه===
===زندگی‌نامه===
جیران همسر و سوگلی ناصرالدین شاه بود که در شمیران به دنیا آمد. پدرش، محمدعلی خان، رعیت تجریشی بود که پس از [[ازدواج]] دخترش با شاه قاجار از افراد پرنفوذ دربار شد.
جیران همسر و سوگلی ناصرالدین شاه بود که در شمیران به دنیا آمد. پدرش، محمدعلی خان، رعیتی اهل تجریش بود که پس از [[ازدواج]] دخترش با شاه قاجار از افراد پرنفوذ دربار شد، ولی اصل و نسب معروفی نداشت و از خاندان قاجار نبود. او به سبب دلباختگی شدید شاه توانست نفوذی شایان در امور دربار به دست آورد. ظاهرا این اسم را برای چشمان شهلایش روی او گذاشته بودند؛ جیران واژه ترکی به معنای غزال زیباست. جیران را به عنوان رقاص و آوازه‌خوان به حرم شاهی آورده بودند<ref>فرمانفرماییان، حافظ (1370)''. خاطرات سیاسی امین الدوله''. تهران: امیرکبیر. ص11.</ref> و اولین بار احتمالاً در سال ۱۲۶۸ ه.ق، و اندکی پس از قتل امیرکبیر، در جمع ملازمان [[مهدعلیا]]، نظر شاه را به خود ربود. آوازخوان جوان با دلبری‌های خود، به سبک قصه‌های هزار و یک شب که بس محبوب شاه بود، و تشویق مهدعلیا، به قلب شاه راه پیدا کرد و به عقد موقت او درآمد.<ref name=":0">امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص421-422.</ref> جیران حدود یک سال متعه (صیغه) ناصرالدین بود، اما در سال ۱۲۶۸ ه.ق که پسرش امیرقاسم میرزا به دنیا آمد علاقه شاه به جیران فزونی گرفت و پس از مرگ ولیعهد پیشین، از همسری دیگر، به اوج رسید.<ref>امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص422-423.</ref><br />


جیران واژه ترکی است به معنای غزال. نخستین همسر ناصرالدین شاه بود که اصل و نسب معروفی نداشت و به سبب دلباختگی شدید شاه توانست نفوذی شایان در امور دربار به دست آورد. این اسم را برای چشمان شهلایش روی او گذاشته بودند. جیران را به عنوان رقاص و آوازه خوان رقص و آواز به حرم شاهی آورده بودند<ref>فرمانفرماییان، حافظ (1370)''.خاطرات سیاسی امین الدوله''. تهران: امیرکبیر.ص11.</ref> و اولین بار ظاهراً در سال ۱۲۶۸ ه.ق، شاید اندکی پس از هلاکت امیرکبیر، در جمع ملازمان مهدعلیا، نظر شاه را به خود ربود. آوازخوان جوان با دلبری های خود، به سبک قصه های هزار و یک شب که بس محبوب شاه بود، و تشویق مهدعلیا، به قلب شاه راه پیدا کرد و به عقد موقت او درآمد. <ref name=":0">امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. صص421-422.</ref>


علاقه جیران به طبیعت و حیات وحش او را در نزد شاه عزیزتر می کرد. جیران حدود یک سال متعه (صیغه) ناصرالدین بود، اما در سال ۱۲۶۸ ه.ق که پسرش امیرقاسم میرزا به دنیا آمد علاقه شاه به جیران فزونی گرفت و پس از مرگ ولیعهد پیشین، از همسری دیگر، به اوج رسید.<ref>امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. صص422-423.</ref>
===ویژگی‌های شخصیتی===
جیران وجیه و صریح‌اللهجه بود. موقع سواری چکمه مدل و لباس مردانه می‌پوشید و روی بندش را دور پیشانی می‌پیچید. در مقایسه با بانوان خاموش، کم‌رو و اکثراً وزین حرمسرا، موجودی کاملاً استثنایی بود، به خصوص که رفتاری برخلاف حجب خاموش زنان دیگر داشت. همه می‌دانستند که شاه اسیر و شیفته چشم‌های آهویش شده است. جیران به زودی پرنفوذترین زن اندرون شاهی شد و حتی خود مهدعلیا را هم پشت سر گذاشت.<ref name=":0" /> علاقه جیران به طبیعت و حیات وحش او را در نزد شاه عزیزتر می‌کرد. دوستعلی خان معیرالممالک در این باره می‌گوید:<ref>معیرالممالک، دوستعلی‌خان (1390). ''یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه''. تهران: نشر تاریخ ایران. صص48-49.</ref><blockquote>پدرم دوست محمدخان معیرالممالک از دستگاه عظیم و شکارهای جیران در جاجرود برایم حکایت‌ها می‌کرد و می‌گفت هنگام سواری چکمه به پا می‌کرد و روبنده را گرد به سر پیچیده به چالاکی بر زین می‌نشست. گروهی انبوه از تفنگدار، قوشبان، نوکر و چاپلوس در رکابش سوار می‌شدند و از دور همه را گمان می‌رفت که کبکبه شاهانه است. در شکارگاه قوش مخصوص خود را که غزال نام نهاده بود، به دست می‌گرفت و بر پشت اسب قزلی گلگون بنام آهو بقله کوه برآمده شهباز را در پی کبک می‌افکند و به هرکس که صیدش را سر می‌برید یک امپریال می‌بخشید. امپریال سکه طلای روسیه بود و آن زمان هجده قران ارزش داشت، ولی اکنون کمیاب و بهایی گزاف دارد.</blockquote>صدراعظم نوری جیران را رقیب سرسختی برای خود می‌شمرد. شاه نه فقط به جیران لقب ''فروغ‌السلطنه'' داد بلکه فرزندش را لقب ''امیرنظام'' بخشید، منصب شامخی که پس از قتل امیرکبیر عملاً منسوخ شده بود.<ref>امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص424-425.</ref><br />


پدرم دوست محمدخان معیرالممالک از دستگاه عظیم و شکارهای جیران در جاجرود برایم حکایت ها می کرد و می گفت هنگام سواری چکمه به پا می کرد و روبنده را گرد به سر پیچیده به چالاکی بر زین می نشست. گروهی انبوه از تفنگدار، قوشبان، نوکر و چاپلوس در رکابش سوار می شدند و از دور همه را گمان می رفت که کبکبه شاهانه است. در شکارگاه قوش مخصوص خود را که غزال نام نهاده بود، به دست می گرفت و بر پشت اسب قزلی گلگون بنام آهو بقله کوه برآمده شهباز را در پی کبک می افکند و به هرکس که صیدش را سر می برید یک امپریال می بخشید. امپریال سکه طلای روسیه بود و آن زمان هجده قران ارزش داشت، ولی اکنون کمیاب و بهایی گزاف دارد.


صدراعظم نوری جیران را رقیب سرسختی برای خود می شمرد. شاه نه فقط به جیران لقب فروغ السلطنه داد بلکه فرزندش را لقب امیرنظام بخشید، منصب شامخی که پس از قتل امیرکبیر عملاً منسوخ شده بود.<ref>امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. صص424-425.</ref>
===عقد دائم===
به دستور شاه صدراعظم میرزا آقا خان نوری ترتیبی داد تا [[عقد موقت]] جیران به [[عقد دائم]] مبدل گردد، که گام لازمی در جهت مشروعیت بخشیدن به جانشینی پسرش امیرقاسم بود. برای این کار می‌بایست که شاه یکی از چهار زن دائمی‌اش را طلاق بدهد، و در این مورد قرعه به نام ستاره خانم، همسر دوم شاه از خانواده‌ای فرودست از اهل تبریز، افتاد. هرچند طلاق در دربار قاجار امری متداول بود، اما این طلاق به خصوص سرو صدای زیادی به راه انداخت و بدون مقاومت آشکار دیگر زنان حرم شاهی در برابر ارتقای رتبه جیران انجام نپذیرفت. مجتهدانی که برای رفع موانع شرعی ازدواج دعوت شده بودند از تأیید طلاق سرباز زدند. مع الوصف صدراعظم نوری یکی از مجتهدان را آن چنان زیر فشار گذاشت که او سرانجام طلاق را مجاز شمرد. اگرچه ستاره خانم بالاخره از اندرون اخراج شد و از صحنه بیرون رفت، اما منبع اعتراض قوی‌تری پیدا شد. [[مهدعلیا]] به وکالت از جانب شاهزادگان و بزرگان قاجار انزجار کلیه خانواده و ایل قاجاریه... تا دور افتاده‌ترین اهل طایفه را از بابت زیر پا نهادن حق مسجل خاندان قاجار در انتخاب ولیعهد ابراز داشت. در نتیجه تخطئه عمومی از این زناشویی شاه بود که وقایع نگار دربار (احتمالاً رضاقلی خان هدایت) مأموریت یافت تا برای پدر جیران، به گفته موری: یک دهاتی بی‌حیا، اصل و نسبی سلطنتی بتراشد. وقایع نگار برای خوشایند شهریار تاجدارش نهایت کوشش خود را به کار بست. شجره‌نامه‌ای که برای جیران فراهم آمد تبار رعیت تجریشی را به پادشاهی ساسانی و از طریق آن به  خسروان کیانی شاهنامه می‌رساند. چنگیزخان را هم احتیاطاً در میان اجدادش جای دادند تا او را به حد کافی ترک و مغول، و لذا از طایفه قاجار، سازند و پسرش را ولیعهد مشروع و پدر و برادرش را همتراز رجال درباری کنند.<ref>امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص430-431.</ref>


صدراعظم نوری به عهد خود وفا کرد و ترتیب داد تا نکاح منقطعه جیران به عقد دائمه مبدل گردد، که گام لازمی در جهت مشروعیت بخشیدن به جانشینی امیرقاسم بود. برای این کار می بایست که شاه یکی از چهار زن دائمی اش را طلاق بدهد، و در این مورد قرعه به نام ستاره خانم، همسر دوم شاه از خانواده ای فرودست از اهل تبریز، افتاد. هرچند طلاق در دربار قاجار امری متداول بود، این طلاق به خصوص سرو صدای زیادی به راه انداخت و بدون مقاومت آشکار دیگر زنان حرم شاهی در برابر ارتقای رتبه جیران انجام نپذیرفت. مجتهدانی ای که برای رفع موانع شرعی ازدواج دعوت شده بودند از تأیید طلاق سرباز زدند و گفتند دلیلی برای این کار نمی بینند. مع الوصف صدراعظم نوری یکی از مجتهدان را آن چنان زیر فشار گذاشت که وی سرانجام طلاق را مجاز شمرد.اگرچه ستاره خانم بالاخره از اندرون اخراج شد و از صحنه بیرون رفت، اما منبع اعتراض قوی تری پیدا شد. مهدعلیا به وکالت از جانب شاهزادگان و بزرگان قاجار انزجار کلیه خانواده و ایل قاجاریه... تا دور افتاده‌ترین اهل طایفه را از بابت زیر پا نهادن حق مسجل خاندان قاجار در انتخاب ولیعهد ابراز داشت.در نتیجه تخطئه عمومی از این زناشویی شاه بود که وقایع نگار دربار (احتمالاً رضاقلی خان هدایت) مأموریت یافت تا برای پدر جیران، به گفته موری: یک دهاتی بی حیا، اصل و نسبی سلطنتی بتراشد. وقایع نگار برای خوشایند شهریار تاجدارش نهایت کوشش خود را به کار بست. شجره نامه‌ای که برای جیران فراهم آمد تبار رعیت تجریشی را به پادشاهی ساسانی و از طریق آن به  خسروان کیانی شاهنامه می رساند. چنگیزخان را هم احتیاطاً در میان اجدادش جای دادند تا او را به حد کافی ترک و مغول، و لذا از طایفه قاجار، سازند و پسرش را ولیعهد مشروع و پدر و برادرش را همتراز رجال درباری کنند.<ref>امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. صص430-431.</ref>
جیران سه پسر و یک دختر به دنیا آورد که در کودکی درگذشتند.<ref>سعدوندیان، سیروس (<bdi>۱۳۸۷</bdi>). ''در خلوت سلطان.'' تهران: نگارستان کتاب. صص 304-305.</ref> از میان فرزندانش امیر قاسم به ولایتعهدی رسید، ولی دوهفته پس از ولیعهدی دچار بیماری شد. علت مرگ را تب ورم مغزی خواندند که به احتمال زیاد همان مننژیت بود.<ref>امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص442-444.</ref> او در سن 6 سالگی در اثر بیماری از دنیا رفت. جیران فوت دو فرزند خود را به بدخواهی و دسیسه‌های میرزا آقاخان نوری نسبت داد.<ref>فرمانفرماییان، حافظ (1370)''. خاطرات سیاسی امین الدوله''. تهران: امیرکبیر. ص11.</ref>


جیران وجیه و صریح اللهجه شیفته شکار و اسب سواری بود. موقع سواری چکمه مدل و لباس مردانه می پوشید و روی بندش را دور پیشانی می پیچید. در مقایسه با بانوان خاموش، کم رو و اکثراً وزین حرمسرا، موجودی کاملاً استثنایی بود، به خصوص که رفتاری برخلاف حجب خاموش زنان دیگر داشت. همه می‌دانستند که شاه اسیر و شیفته چشم های آهویش شده است. جیران به زودی پرنفوذترین زن اندرون شاهی شد و حتی خود مهدعلیا را هم پشت سر گذاشت. <ref name=":0" />
<br />
 
===بیماری و مرگ===
جیران اندکی پس از فوت فرزندش امیر قاسم به یک بیماری طولانی (شاید سل که آثارش اولین بار در رمضان 1275 ظاهر شد) مبتلا شد و در سال 1276 ق. درگذشت<ref name=":1">امانت، عباس (1383). ''قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313)''. ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. ص471.</ref> و در جوار حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. البته ناصرالدین شاه علی‌رغم عشقی که به او داشت حتی برای خاکسپاری و عزاداری او در شهر نماند.<ref name=":1" /> به دستور ناصرالدین شاه برای مزار جیران مقبره ساختند.


جیران سه پسر و یک دختر به دنیا آورد که در کودکی درگذشتند.<ref>سعدوندیان، سیروس (1386). ص 304-305.</ref> از میان فرزندانش امیر قاسم به ولایتعهدی رسید ولی در سن 5 سالگی در اثر بیماری از دنیا رفت. جیران فوت دو فرزند
ازدواج شاه با دختر باغبان‌باشی اقدسیه نیز که بعدها ملقب به [[خانم باشی]] شد به خاطر آن بود که چشمانش اندک شباهتی به جیران داشت. دختر باغبان‌باشی بارها کوشید تا شاه را به اعطای لقب ''فروغ‌السلطنه'' که پس از مرگ جیران به هیچ کدام از زنان حرم داده نشده بود وادار سازد، اما موفقیتی به دست نیاورد و شاه تا زنده بود هرگز به کسی اجازه سکونت در عمارت جیران را نداد.<ref>آزاد، حسن (1364). ''پشت‌پرده‌های حرمسرا''. ارومیه: انزلی. ص371.</ref>


جیران در جوانی به بیماری درمان ناپذیر مبتلا شد. شاه روزی چند بار و هر بار چند ساعت در کنار بستر بیمار محبوبش می نشست و بیشتر داروها را به دست خویش به وی می خورانید. سرانجام حالش به وخامت گرائید و پزشکان در علاجش فروماندند. روزی که جیران واپسین دقایق تلخ و شیرین زندگی را می گذرانید، شاه لحظه ای از بالینش دور نشد و چون آخرین دم بر روی بی رنگش سر شد، همسر تاجدار بر جسد بی جان دلدار زار گریست.<ref>معیرالممالک، دوستعلی‌خان (1390). ''یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه. تهران: نشر تاریخ ایران.'' صص48-49.</ref>
<br />
==منابع==
[[رده:همسران پادشاهان]]
<references />




جیران اندکی پس از فوت فرزندش امیر قاسم در سال 1275؟ ق. درگذشت و در جوار حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. به دستور ناصرالدین شاه برای مزار جیران مقبره ساختند.


ظاهرا جیران از کسانی است که در توطئه برای ساقط کردن امیرکبیر دست داشته است.<ref>ه‍ی‌ت‍ی‍ه‌، آدری‍ن‌ دوری‍س‌ (1370). یادداشت‌''ه‍ای‌ س‍ی‍اس‍ی‌ ک‍ن‍ت‌ دوگ‍وب‍ی‍ن‍و از ای‍ران‌''. ترجمه ه‍وش‍ن‍گ‌‌ م‍ه‍دوی‌، ع‍ب‍دال‍رض‍ا. تهران: جویا. صص 142-144.</ref><br />
نویسنده: حکمت بروجردی
<br />ازدواج شاه با دختر باغبان باشی اقدسیه نیز که بعدها ملقب به [[خانم باشی]] شد به خاطر آن بود که چشمانش اندک شباهتی به جیران داشت. دختر باغبانباشی بارها کوشید تا شاه را به اعطای لقب فروغ السلطنه که پس از مرگ جیران به هیچ کدام از زنان حرم داده نشده بود وادار سازد اما موفقیتی به دست نیاورد و شاه تا زنده بود هرگز کسی را اجازه سکونت در عمارت جیران نیز نداد. و خود تنها بدان گوشه انس می رفت و مدتی دراز به فکر روزگار گذشته و یادگارهای شیرین یار از دست رفته می‌گذراند.<ref>آزاد، حسن (1364). ''پشت‌پرده‌های حرمسرا''. ارومیه: انزلی. ص371.</ref>


<br />
[[رده:زنان قاجار]]
===منابع===
[[رده:زنان با نفوذ]]
تفضلی، ابوالقاسم؛ معتضد، خسرو (1378). ''از فروغ السلطنه تا انیس الدوله، زنان حرمسرای ناصرالدین شاه''. تهران: گلریز.
[[رده:دوره قاجار]]
[[رده:همسران پادشاهان]]
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۲

جیران[۱]

جیران (ملقب به فروغ‌السلطنه) (؟ ـ 1276 ق.) همسر محبوب و سوگلی ناصرالدین شاه قاجار بود که روی او نفوذ زیادی داشت و در جوانی از دنیا رفت.

زندگی‌نامه

جیران همسر و سوگلی ناصرالدین شاه بود که در شمیران به دنیا آمد. پدرش، محمدعلی خان، رعیتی اهل تجریش بود که پس از ازدواج دخترش با شاه قاجار از افراد پرنفوذ دربار شد، ولی اصل و نسب معروفی نداشت و از خاندان قاجار نبود. او به سبب دلباختگی شدید شاه توانست نفوذی شایان در امور دربار به دست آورد. ظاهرا این اسم را برای چشمان شهلایش روی او گذاشته بودند؛ جیران واژه ترکی به معنای غزال زیباست. جیران را به عنوان رقاص و آوازه‌خوان به حرم شاهی آورده بودند[۲] و اولین بار احتمالاً در سال ۱۲۶۸ ه.ق، و اندکی پس از قتل امیرکبیر، در جمع ملازمان مهدعلیا، نظر شاه را به خود ربود. آوازخوان جوان با دلبری‌های خود، به سبک قصه‌های هزار و یک شب که بس محبوب شاه بود، و تشویق مهدعلیا، به قلب شاه راه پیدا کرد و به عقد موقت او درآمد.[۳] جیران حدود یک سال متعه (صیغه) ناصرالدین بود، اما در سال ۱۲۶۸ ه.ق که پسرش امیرقاسم میرزا به دنیا آمد علاقه شاه به جیران فزونی گرفت و پس از مرگ ولیعهد پیشین، از همسری دیگر، به اوج رسید.[۴]


ویژگی‌های شخصیتی

جیران وجیه و صریح‌اللهجه بود. موقع سواری چکمه مدل و لباس مردانه می‌پوشید و روی بندش را دور پیشانی می‌پیچید. در مقایسه با بانوان خاموش، کم‌رو و اکثراً وزین حرمسرا، موجودی کاملاً استثنایی بود، به خصوص که رفتاری برخلاف حجب خاموش زنان دیگر داشت. همه می‌دانستند که شاه اسیر و شیفته چشم‌های آهویش شده است. جیران به زودی پرنفوذترین زن اندرون شاهی شد و حتی خود مهدعلیا را هم پشت سر گذاشت.[۳] علاقه جیران به طبیعت و حیات وحش او را در نزد شاه عزیزتر می‌کرد. دوستعلی خان معیرالممالک در این باره می‌گوید:[۵]

پدرم دوست محمدخان معیرالممالک از دستگاه عظیم و شکارهای جیران در جاجرود برایم حکایت‌ها می‌کرد و می‌گفت هنگام سواری چکمه به پا می‌کرد و روبنده را گرد به سر پیچیده به چالاکی بر زین می‌نشست. گروهی انبوه از تفنگدار، قوشبان، نوکر و چاپلوس در رکابش سوار می‌شدند و از دور همه را گمان می‌رفت که کبکبه شاهانه است. در شکارگاه قوش مخصوص خود را که غزال نام نهاده بود، به دست می‌گرفت و بر پشت اسب قزلی گلگون بنام آهو بقله کوه برآمده شهباز را در پی کبک می‌افکند و به هرکس که صیدش را سر می‌برید یک امپریال می‌بخشید. امپریال سکه طلای روسیه بود و آن زمان هجده قران ارزش داشت، ولی اکنون کمیاب و بهایی گزاف دارد.

صدراعظم نوری جیران را رقیب سرسختی برای خود می‌شمرد. شاه نه فقط به جیران لقب فروغ‌السلطنه داد بلکه فرزندش را لقب امیرنظام بخشید، منصب شامخی که پس از قتل امیرکبیر عملاً منسوخ شده بود.[۶]


عقد دائم

به دستور شاه صدراعظم میرزا آقا خان نوری ترتیبی داد تا عقد موقت جیران به عقد دائم مبدل گردد، که گام لازمی در جهت مشروعیت بخشیدن به جانشینی پسرش امیرقاسم بود. برای این کار می‌بایست که شاه یکی از چهار زن دائمی‌اش را طلاق بدهد، و در این مورد قرعه به نام ستاره خانم، همسر دوم شاه از خانواده‌ای فرودست از اهل تبریز، افتاد. هرچند طلاق در دربار قاجار امری متداول بود، اما این طلاق به خصوص سرو صدای زیادی به راه انداخت و بدون مقاومت آشکار دیگر زنان حرم شاهی در برابر ارتقای رتبه جیران انجام نپذیرفت. مجتهدانی که برای رفع موانع شرعی ازدواج دعوت شده بودند از تأیید طلاق سرباز زدند. مع الوصف صدراعظم نوری یکی از مجتهدان را آن چنان زیر فشار گذاشت که او سرانجام طلاق را مجاز شمرد. اگرچه ستاره خانم بالاخره از اندرون اخراج شد و از صحنه بیرون رفت، اما منبع اعتراض قوی‌تری پیدا شد. مهدعلیا به وکالت از جانب شاهزادگان و بزرگان قاجار انزجار کلیه خانواده و ایل قاجاریه... تا دور افتاده‌ترین اهل طایفه را از بابت زیر پا نهادن حق مسجل خاندان قاجار در انتخاب ولیعهد ابراز داشت. در نتیجه تخطئه عمومی از این زناشویی شاه بود که وقایع نگار دربار (احتمالاً رضاقلی خان هدایت) مأموریت یافت تا برای پدر جیران، به گفته موری: یک دهاتی بی‌حیا، اصل و نسبی سلطنتی بتراشد. وقایع نگار برای خوشایند شهریار تاجدارش نهایت کوشش خود را به کار بست. شجره‌نامه‌ای که برای جیران فراهم آمد تبار رعیت تجریشی را به پادشاهی ساسانی و از طریق آن به  خسروان کیانی شاهنامه می‌رساند. چنگیزخان را هم احتیاطاً در میان اجدادش جای دادند تا او را به حد کافی ترک و مغول، و لذا از طایفه قاجار، سازند و پسرش را ولیعهد مشروع و پدر و برادرش را همتراز رجال درباری کنند.[۷]

جیران سه پسر و یک دختر به دنیا آورد که در کودکی درگذشتند.[۸] از میان فرزندانش امیر قاسم به ولایتعهدی رسید، ولی دوهفته پس از ولیعهدی دچار بیماری شد. علت مرگ را تب ورم مغزی خواندند که به احتمال زیاد همان مننژیت بود.[۹] او در سن 6 سالگی در اثر بیماری از دنیا رفت. جیران فوت دو فرزند خود را به بدخواهی و دسیسه‌های میرزا آقاخان نوری نسبت داد.[۱۰]


بیماری و مرگ

جیران اندکی پس از فوت فرزندش امیر قاسم به یک بیماری طولانی (شاید سل که آثارش اولین بار در رمضان 1275 ظاهر شد) مبتلا شد و در سال 1276 ق. درگذشت[۱۱] و در جوار حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. البته ناصرالدین شاه علی‌رغم عشقی که به او داشت حتی برای خاکسپاری و عزاداری او در شهر نماند.[۱۱] به دستور ناصرالدین شاه برای مزار جیران مقبره ساختند.

ازدواج شاه با دختر باغبان‌باشی اقدسیه نیز که بعدها ملقب به خانم باشی شد به خاطر آن بود که چشمانش اندک شباهتی به جیران داشت. دختر باغبان‌باشی بارها کوشید تا شاه را به اعطای لقب فروغ‌السلطنه که پس از مرگ جیران به هیچ کدام از زنان حرم داده نشده بود وادار سازد، اما موفقیتی به دست نیاورد و شاه تا زنده بود هرگز به کسی اجازه سکونت در عمارت جیران را نداد.[۱۲]


منابع

  1. شهری، جعفر (1371). طهران قدیم. ج4. تهران: معین. ص317.
  2. فرمانفرماییان، حافظ (1370). خاطرات سیاسی امین الدوله. تهران: امیرکبیر. ص11.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص421-422.
  4. امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص422-423.
  5. معیرالممالک، دوستعلی‌خان (1390). یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه. تهران: نشر تاریخ ایران. صص48-49.
  6. امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص424-425.
  7. امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص430-431.
  8. سعدوندیان، سیروس (۱۳۸۷). در خلوت سلطان. تهران: نگارستان کتاب. صص 304-305.
  9. امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. صص442-444.
  10. فرمانفرماییان، حافظ (1370). خاطرات سیاسی امین الدوله. تهران: امیرکبیر. ص11.
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه حسن کامشاد. تهران: نشر کارنامه. ص471.
  12. آزاد، حسن (1364). پشت‌پرده‌های حرمسرا. ارومیه: انزلی. ص371.


نویسنده: حکمت بروجردی