تفاوت میان نسخههای «کلثومننه»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
(۵۹ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
کلثوم ننه یا عقایدالنساء نام | [[پرونده:کلثوم-ننه.jpg|بندانگشتی|عقایدالنساء یا کلثومننه اثر آقا جمال خوانساری]] | ||
[[پرونده:مقبره آقا جمال خوانساری.jpg|بندانگشتی|مقبره آقا جمال خوانساری و پدرش آقا حسین خوانساری در تخته فولاد اصفهان]] | |||
[[پرونده:کلثوم ننه 2.jpg|بندانگشتی|صفحه اول کتاب عقاید النساء، نسخه خطی]] | |||
کلثومننه یا عقایدالنساء نام کتابی طنزآمیز و انتقادی اثر آقاجمـال خوانساری (وفات 1125ق.) از فقیهان دوره صفویّه است. کلثومننه در نقـد دینداری عامیانه و باورهای خرافی رایج میان زنان و قدیمیترین سند مکتوب دربارۀ اخلاق و آداب و رسوم زنان عامی ایران است.<br /> | |||
===درباره نویسنده=== | |||
عقایدالنّساء یا کلثومننه نوشته آقاجَمالِ خوانْساری یـا آقاجمال اصفهانی (1125ق.) محدّث، اصولی، حکیم، متکلم و فقیه فرزند آقاحسین خوانساری است. او در خوانسار زاده شد، در اصفهان زیست و همانجا درسال 1125 ق. درگذشت و در تخته فولاد به خاک سپرده شـد. در حـوزه علمیه اصفهان نزد پدرش، آقاحسین محقق خوانساری و دایی خود، مـلا محمّدباقر محقّـق سبزواری و نیز ملا محمدتقی مجلسی درس خواند. سـپس در همان حوزه بـه تدریس معقول و منقول پرداخت. آقاجمال از علمای طـراز اول و مدرسـان برجسـته آن دوران اصفهان بـود، بـه گونهای که در زمان خود ریاست حـوزه تدریس اصفهان را بـه عهده داشت.<ref>مهدوی، مصلح الدین (1349). ''تذکره القبور.'' اصفهان: ثقفی. ص۲۳۸.</ref> او از ملا محمدتقی مجلسی اجازه نقل حدیث داشت.<ref>تنکابنی، میرزا محمد (1362). ''قصص العلما''. تهران: اسلامیه. ص۲۶۵.</ref> آقا جمال عالمی نکتهسنج و صاحب طبعی لطیف بود.<ref>خوانساری، محمدباقر ابن زین العابدین (1390ق.). ''روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات''. به کوشش اسدالله اسماعیلیان. ج2. تهران: بیجا. ص214.</ref> | |||
آقا جمال در روزگاری میزیست که خرافه و خرافهگویی گسترش فراوان داشت او که با آخرین و ضعیفترین شاهان صفوی، یعنی شاه سلیمان و سلطان حسین معاصر بود، در کنترل و بهرهگیری از امکانات حکومتی آنان در راه اهداف اسلامی و معنوی خویش، کمال کوشش را به جای آورد و با استفاده از نفوذ معنوی و اجتماعی خویش، از انحرافات و کجرویهای آنان میکاست. از آنجا که پادشاهان آن دوران تا روز تاجگذاری به جای اینکه در جمع سیاستمداران و مدیران کشور باشند، در حرمسرا و در بین زنان بودند، تربیت زنانه پادشاه و سلطه فراوان حرمسرا در امور کشورداری، زمینه گسترش عقاید بانوان را مساعد کرده بود.<ref>آشتیانی، اقبال (1347). ''تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه''. تهران: خیام. ص۶۹۹.</ref> | |||
آقاجمال جز عقایدالنّساء یا کلثومننه آثار بسیاری دارد. این آثار هم شامل تألیف است[https://fa.wikishia.net/view/%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C] هم شامل ترجمه و حاشیهنویسی.[http://wikifeqh.ir/%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C] اما آنچه باعث شهرت و شناخت همگانی او شـده، ابتکار عمل او در تـألیف کلثومننه است. در کمتر منبعی کتاب عقایدالنّساء جزء آثار او ذکر شده است و ظاهراً خود او نیـز نـامش را بر کتاب ننوشته است. به نظر علی بلوکباشی شاید دلیل آن شهرت او در فقه و اصـول و مرجـع تقلیـد بـودنش و همچنین بیارزش بودن چنین کتابی نزد مردم آن زمان باشد.<ref>بلوکباشی، علی (1377). ''نقد و نظر. معرّفی و نقد آثاری در ادبیّات مردمشناسی''. تهـران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. صص112-113.</ref> نخستین کسی که از کتاب عقاید النساء آقاجمال یاد کرده میرزا محمدعلی اصفهانی نویسنده تـذکره یخچالیـه اسـت.<ref name=":0">ذوالفقاری، حسن (1393). ''متنشناسی عقایدالنساء یا کلثوم ننه آقا جمال خوانساری''. متن پژوهی ادبی. بهار. ش 59. ص14.</ref> | |||
<br /> | |||
===عناوین=== | ===عناوین=== | ||
عناوین رساله به ترتیب زیر است:<ref>خوانساری، آقاجمال (1362). ''کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور''. تهران: مروارید.</ref> | |||
مقدمه: در بیان اسامی علما و فضلا و فضیلت ایشان | |||
باب اول: در بیان وضو و غسل و تیمم | |||
باب | باب دوم: دربیان اوقاتی كه نماز ساقط و ترك آن واجب است | ||
باب | باب سوم: در بیان روزه | ||
باب | باب چهارم: در بیان [[نكاح]] | ||
باب | باب پنجم: در بیان احکام شب [[زفاف]] | ||
باب | باب ششم: در بیان زائیدن زائو و اعمال و متعلقات | ||
باب هفتم: در بیان حمام رفتن | |||
باب هفتم : در بیان | |||
باب هشتم: در بیان سازها و افعال آنها | باب هشتم: در بیان سازها و افعال آنها | ||
سطر ۲۶: | سطر ۳۶: | ||
باب نهم: در بیان معاشرت زنان با شوهران خود | باب نهم: در بیان معاشرت زنان با شوهران خود | ||
باب دهم: در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب | باب دهم: در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب میشود | ||
باب یازدهم: در بیان تعویذ و چشم زخم | باب یازدهم: در بیان تعویذ و چشم زخم | ||
سطر ۳۶: | سطر ۴۶: | ||
باب چهاردهم: در بیان آمدن مهمان به خانه و بیرون رفتن و متعلقات آن | باب چهاردهم: در بیان آمدن مهمان به خانه و بیرون رفتن و متعلقات آن | ||
باب پانزدهم: در بیان صیغه خواهرخواندگی | باب پانزدهم: در بیان صیغه [[خواهرخواندگی]] | ||
باب شانزدهم: دربیان چیزهایی که بعد از | باب شانزدهم: دربیان چیزهایی که بعد از خواهرخواندگی برای یکدیگر فرستند | ||
خاتمه کتاب: در بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیرالمنفعه | خاتمه کتاب: در بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیرالمنفعه | ||
=== | <br /> | ||
===موضوع کتاب=== | |||
کتاب عینا به سبک رسالههای عملیه به نگارش درآمده است و همین حاکی از جایگاه عمیق آداب و رسوم و سنتها در میان مردم آن زمان و عدم پایبندی به قوانین شرع مقدس و درست کردن کلاههای شرعی از سوی کسانی است که به نحوی برای عوام جنبه مرجعیت پیدا میکنند. این افراد در آن زمان معمولا ریش سفیدان و بزرگترهای فامیل بودهاند. احترام سنتی به افراد مسن در ایران سبب شده بود کلامشان مستند انگاشته شود. این که خرافات بیشتر در باور زنان راه یافته بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد به سبب این بود که زنان در مقایسه با مردان بسیار بیسوادتر بوده و بهرهای از علوم روز و نیز علوم دینی نداشتند. | |||
اصطلاحاتی نظیر اجماع علما بر آن است یا احواط آن است یا حرام است و یا واجب است یا این قول اقوی است درست به تقلید از رسالههای عملیه انتخاب شده است. در دینداری عامیانه که متمایز از دینداری علماست امور عرفی و سنتها آنچنان جای خود را مستحکم میکنند که به گونهای خط قرمز تبدیل میشوند. از این رو عمل به بسیاری از آن عرفیات همسان واجبات و مستحبات دینی محسوب شده و زیر پا گذاشتنشان عدول از یک امر بسیار قدسی تلقی میشود. | |||
برای نمونه خوانساری در باب دهم در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب میشود مینویسد:<ref name=":1">خوانساری، آقاجمال (1362). ''کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور''. تهران: مروارید. صص83-85.</ref> <blockquote>باجی یاسم گفته که بر هر زنی واجب است که هفتهای یک مرتبه و اگر ممکن نشود، مـاهی یـک مرتبـه و اگر باز هم استطاعت نداشته باشد، سالی یک مرتبه سَمَنو بپزد و اگر کسی تـرک کنـد، مرتـد و اگر العیاذبالله کسی در این امر عقیدۀ سستی داشته باشد، در حکم کفر او تـأمّلی نیسـت و وارد شده: أَتَرجُو رَحمَةَ الله امرأه تَارِکُهُ الطـبخَ السَّـمَنُو وَ کَـانَ لَهَـا اسـتَطاعَه طَبخِـهِ، فَـالَ فَـلاح لَهَـا فِي الدَّارَین َ إِلَي یَومِ القِیَامَةِ؛ و نیز دیگر احادیث در این باب بسیار دیده شده، امّا به همین مختصر اکتفا شد.</blockquote> | |||
او در باب پنجم در بیان احکام شب زفاف میگوید:<ref name=":2">خوانساری، آقاجمال (1362). ''کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور''. تهران: مروارید. ص51.</ref><blockquote>بدان که گریستن عروس و مادرش در شب زفاف واجب است.</blockquote> | |||
به همین منوال انجام عملی که عرفی نیست همانند حکم الهی حرمت دارد. به علاوه بسیاری از خرافاتی که به نحوی با ترس عوام سرو کار دارد جنبه حرمت مییابد. آقا جمال در باب چهاردهم در بیان آمدن مهمان به خانه میگوید:<ref>خوانساری، آقاجمال (1362). ''کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور''. تهران: مروارید. ص101.</ref><blockquote>بدان که اجماع علما بر این متفقند که در شب چهارشنبه نباید مهمان به خانه برد و در شب جمعه نباید گذاشت که مهمان از خانه بیرون رود.</blockquote> | |||
او در بیان ادعیه و اذکار متفرقه میگوید:<ref>خوانساری، آقاجمال (1362). ''کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور''. تهران: مروارید. ص125.</ref><blockquote>خاله جان آقا گفته اگر خروسی در غیر وقت بخواند باید او را کشت که اگر او را نکشند صاحبش میمیرد و این قول خالی از قوه نیست.</blockquote> | |||
از دیگر سو و شاید به جهت حجم انبوه حرامها و واجبهایی که عرف بر گردن عوام میگذارد، بسیاری از حلال و حرامهایی که اصالتا در نص دین وجود دارد رنگ میبازد. | |||
از آنجا که زنان به بهانههای پیش پا افتاده از نماز خواندن شانه خالی میکردند آقاجمال در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود چنین میگوید: | |||
در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود:<ref>خوانساری، آقاجمال (1362). ''کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور''. تهران: مروارید. ص33.</ref><blockquote>اوّل در شب عروسیها؛ دوم در وقتی که سازنده یا نقارهچی به خانـه آمـده باشـد؛ سوم وقتی که زن خویشان خود را در حمّام ببیند، لازم است کـه ترک نماز کند و احـوال شوهرش را به خویشان گوید؛ چهارم روزی که به موعظه شنیدن رفتـه باشـد؛ پـنجم روزی کـه جامه نو پوشیده باشد و ترسد که خرد و ضایع شود، در این صـورت، خاله جان آقا تردّدی دارد و گفته که ترک نماز مستحبّ است نه واجب و این قول خالی از قوه نیست. ششم روزی که زن زینت عید کرده باشد، یـا زنی که به عروسی رفته، یا زنی که شوهرش در سفر مانده باشد و این قول اجماعی است و بعد از این اوقات، در چند موضـع دیگـر ترک نماز و روزه واجب میباشد. چون سندش ضعیف بود و اختلاف داشت، ایراد نشد.</blockquote> | |||
او در باب پنجم در ادامه احکام شب زفاف میگوید:<ref name=":2" /> <blockquote>داماد به تمامی زنهایی که در آن خانه هستند محرم است.</blockquote> | |||
اما در باب دوازدهم کتاب که در مورد محرم و نامحرم است آقا جمال با نگاهی طنزآمیز به عدم رعایت این واجب دینی و صرفا رعایت حجاب از سوی زنان در برابر علما و طلاب علوم دینی مینویسد:<ref>خوانساری، آقاجمال (1362). ''کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور''. تهران: مروارید. صص93-94.</ref><blockquote>بدان کـه کسـانی کـه نامحرمند، مندیل [عمامه] به سَرَند، هرچند طفل باشد و کلثوم ننه گفته که اگر مندیل بـه سر سواره باشد، حرمتش بیشتر است و از این بدتر، طالب العلماَند، هرچند کلاه به سر باشند کـه گریخت از ایشان واجب است و دَدِه بزم آرا گفته که هر طالب علمی کـه فضلش بیشـتر و خدا بهتر شناسد، حرمتش بیشتر است. امّا آنانی که محرمند، نقارهچی و سبزیفروش و بلبلیفروش و لَبلَبوفروش و عدسفروش و زردکفروش و یهودی که در خانهها کلاه کهنه و قبا کهنه میگوید و گلوبندفروش و عمله و کلاه به سر هر که باشد به غیر طالب علم کـه گریخت از ایشـان واجـب است.</blockquote> | |||
===کلثوم ننه از نگاه بزرگان=== | |||
دهخدا کلثوم ننه را نقد خرافات میشمارد و میگوید: کلثوم ننه با بیبی شاه زینب و دَدِه بزمآرا و باجی یاسم مَثَـل اعلای معتقدان به اوهام و خرافات زنانهاَند.<ref>دهخدا، علیاکبر (1377). ''لغتنامه''. ج12. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref> | |||
به عقیده معین کلثوم ننه کتابی است به فارسی در هزل و موضوع آن مقابله اختلافات فقهاست و از جمله از آداب و رسوم زنان و اوباش بحث میکند. مؤلف فرض کرده است که این مراسم و آداب وحی شیطان است.<ref>معین، محمد (1382). ''فرهنگ معین''. تهران: بهزاد. ذیل مدخل.</ref> | |||
به اعتقاد صادق هدایت تنها کتابی که میشـود گفت راجع به آداب و رسوم عوام نوشته شده همان کتاب معروف کلثـوم ننه تـألیف آقاجمـال خوانساری است.<ref>خوانساری، آقاجمال (1362). ''کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور''. تهران: مروارید. ص13. به نقل از هدایت، صادق (1312). ''نیرنگستان''. تهران: کتابخانه و مطبعه دانش.</ref> | |||
<br /> | |||
( | ===نسخ کتاب=== | ||
از کتاب ''کلثوم ننه'' نسخههای مختلف، خطی، سنگی و چاپی در دست است. این کتاب در سالهای ۱۲۹۵ ق و ۱۳۱۴ ق به چاپ سنگی رسید. همچنین در بخش کتاب کوچه مجله ''کتاب هفته'' شماره 17-18ـ19 به اهتمام علی بلوکباشی به چاپ رسیده است.<ref>بلوکباشی، علی (1377). ''نقد و نظر. معرّفی و نقد آثاری در ادبیّات مردمشناسی''. تهـران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. ص 116.</ref> محمود کتیرایی ایـن کتاب را تصـحیح و در سال 1349 به همراه ''مرآت البُلَها'' چاپ کرد. ''کلثوم ننه'' با طرحهای بیـژن اسـدیپـور در سال 1362 چاپ و منتشر شد. بهرام چوبینه نیز این کتاب را در سـال 1378 (انتشـارات آزاده سپهری، کلن، آلمان) به چاپ رسانده است.<ref name=":3">ذوالفقاری، حسن (1393). ''متنشناسی عقایدالنساء یا کلثوم ننه آقا جمال خوانساری''. متن پژوهی ادبی. بهار. ش 59. ص15.</ref> ج. اتکینسـن (Atkinson. J) ''عقایدالنّسـاء'' را در سال 1971 میلادی (1350ش.) در لندن به زبان انگلیسی انتشار داد[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=941087&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author] و در سال 1832 در پاریس به زبان فرانسه به همّـت تونلیه (Thonnelier. J) ترجمه و چاپ شـده اسـت. ترجمه ترکی آن در تبریز بـا عنوان کتاب ''تفریحنامه کلثوم ننه'' و ''احوالات زینب پاشا'' در کتابفروشی فردوسی و بدون تاریخ به چاپ رسـید.<ref name=":3" /> این رساله یگانه اثر ارزنده فلکلری است که آن را نزدیک به 300 سال پیش یک ایرانی دانشمند، درباره اخلاق و رسوم و عقاید خرافی زنان ایرانی نوشته است. خاورشناسان، و گروهی از نویسندگانی که درباره ایران و زندگی ایرانیان کتاب نوشتهاند، از مطالب متنوع و مستند این رساله در نوشتن کتابهای خود بهره برگرفتهاند.<ref>بلوکباشی، علی (1377). ''نقد و نظر. معرّفی و نقد آثاری در ادبیّات مردمشناسی''. تهـران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. صص116-117.</ref> | |||
<br /> | |||
==منابع== | |||
<span dir="RTL"></span> | <span dir="RTL"></span> | ||
[[رده:طنز]] | [[رده:طنز]] | ||
سطر ۶۵: | سطر ۱۰۸: | ||
[[رده:قرن 12 هجری]] | [[رده:قرن 12 هجری]] | ||
[[رده:خرافات]] | [[رده:خرافات]] | ||
<references /> | <references /><br /> | ||
==پیوند به بیرون== | |||
#[https://fa.wikishia.net/view/%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C ویکیشیعه] | |||
#[https://fa.wikifeqh.ir/%D8%A2%D9%82%D8%A7_%D8%AC%D9%85%D8%A7%D9%84_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%DB%8C ویکیفقه] | |||
#[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=941087&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران] | |||
==نگارخانه== | |||
<gallery> | |||
پرونده:کتاب کلثوم ننه.jpg|کلثوم ننه، نسخه قدیمی، روی جلد، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران | |||
پرونده:کلثوم ننه1.jpg|کلثوم ننه، نسخه قدیمی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران | |||
پرونده:عدم صدور مجوز چاپ کتاب کلثوم ننه.jpg|مخالفت وزارت فرهنگ و هنر با چاپ کتاب کلثوم ننه، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران | |||
پرونده:عدم موافقت با چاپ کتاب کلثوم ننه.jpg|مخالفت وزارت فرهنگ و هنر با چاپ کتاب کلثوم ننه، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران | |||
پرونده:کلثوم ننه2.jpg|ممیزی کتاب کلثوم ننه، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران | |||
پرونده:عدم موافقت وزارت فرهنگ برای چاپ کتاب کلثوم ننه.jpg|ممیزی کتاب کلثوم ننه، وزارت فرهنگ و هنر، ص 1، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران | |||
پرونده:عدم موافقت وزارت فرهنگ برای چاپ کتاب کلثوم ننه1.jpg|ممیزی کتاب کلثوم ننه، وزارت فرهنگ و هنر، ص 2، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران | |||
پرونده:عدم موافقت وزارت فرهنگ برای چاپ کتاب کلثوم ننه3.jpg|ممیزی کتاب کلثوم ننه، وزارت فرهنگ و هنر، ص 3، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران | |||
پرونده:کتاب کلثوم ننه- سند.jpg|ممیزی کتاب کلثوم ننه، ص 4، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران | |||
</gallery> | |||
نویسنده: حکمت بروجردی | |||
[[رده:باورهای عامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۸
کلثومننه یا عقایدالنساء نام کتابی طنزآمیز و انتقادی اثر آقاجمـال خوانساری (وفات 1125ق.) از فقیهان دوره صفویّه است. کلثومننه در نقـد دینداری عامیانه و باورهای خرافی رایج میان زنان و قدیمیترین سند مکتوب دربارۀ اخلاق و آداب و رسوم زنان عامی ایران است.
درباره نویسنده
عقایدالنّساء یا کلثومننه نوشته آقاجَمالِ خوانْساری یـا آقاجمال اصفهانی (1125ق.) محدّث، اصولی، حکیم، متکلم و فقیه فرزند آقاحسین خوانساری است. او در خوانسار زاده شد، در اصفهان زیست و همانجا درسال 1125 ق. درگذشت و در تخته فولاد به خاک سپرده شـد. در حـوزه علمیه اصفهان نزد پدرش، آقاحسین محقق خوانساری و دایی خود، مـلا محمّدباقر محقّـق سبزواری و نیز ملا محمدتقی مجلسی درس خواند. سـپس در همان حوزه بـه تدریس معقول و منقول پرداخت. آقاجمال از علمای طـراز اول و مدرسـان برجسـته آن دوران اصفهان بـود، بـه گونهای که در زمان خود ریاست حـوزه تدریس اصفهان را بـه عهده داشت.[۱] او از ملا محمدتقی مجلسی اجازه نقل حدیث داشت.[۲] آقا جمال عالمی نکتهسنج و صاحب طبعی لطیف بود.[۳]
آقا جمال در روزگاری میزیست که خرافه و خرافهگویی گسترش فراوان داشت او که با آخرین و ضعیفترین شاهان صفوی، یعنی شاه سلیمان و سلطان حسین معاصر بود، در کنترل و بهرهگیری از امکانات حکومتی آنان در راه اهداف اسلامی و معنوی خویش، کمال کوشش را به جای آورد و با استفاده از نفوذ معنوی و اجتماعی خویش، از انحرافات و کجرویهای آنان میکاست. از آنجا که پادشاهان آن دوران تا روز تاجگذاری به جای اینکه در جمع سیاستمداران و مدیران کشور باشند، در حرمسرا و در بین زنان بودند، تربیت زنانه پادشاه و سلطه فراوان حرمسرا در امور کشورداری، زمینه گسترش عقاید بانوان را مساعد کرده بود.[۴]
آقاجمال جز عقایدالنّساء یا کلثومننه آثار بسیاری دارد. این آثار هم شامل تألیف است[۱] هم شامل ترجمه و حاشیهنویسی.[۲] اما آنچه باعث شهرت و شناخت همگانی او شـده، ابتکار عمل او در تـألیف کلثومننه است. در کمتر منبعی کتاب عقایدالنّساء جزء آثار او ذکر شده است و ظاهراً خود او نیـز نـامش را بر کتاب ننوشته است. به نظر علی بلوکباشی شاید دلیل آن شهرت او در فقه و اصـول و مرجـع تقلیـد بـودنش و همچنین بیارزش بودن چنین کتابی نزد مردم آن زمان باشد.[۵] نخستین کسی که از کتاب عقاید النساء آقاجمال یاد کرده میرزا محمدعلی اصفهانی نویسنده تـذکره یخچالیـه اسـت.[۶]
عناوین
عناوین رساله به ترتیب زیر است:[۷]
مقدمه: در بیان اسامی علما و فضلا و فضیلت ایشان
باب اول: در بیان وضو و غسل و تیمم
باب دوم: دربیان اوقاتی كه نماز ساقط و ترك آن واجب است
باب سوم: در بیان روزه
باب چهارم: در بیان نكاح
باب پنجم: در بیان احکام شب زفاف
باب ششم: در بیان زائیدن زائو و اعمال و متعلقات
باب هفتم: در بیان حمام رفتن
باب هشتم: در بیان سازها و افعال آنها
باب نهم: در بیان معاشرت زنان با شوهران خود
باب دهم: در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب میشود
باب یازدهم: در بیان تعویذ و چشم زخم
باب دوازدهم: در بیان اقسام محرم و نامحرم
باب سیزدهم: در بیان استجابت دعای زنان
باب چهاردهم: در بیان آمدن مهمان به خانه و بیرون رفتن و متعلقات آن
باب پانزدهم: در بیان صیغه خواهرخواندگی
باب شانزدهم: دربیان چیزهایی که بعد از خواهرخواندگی برای یکدیگر فرستند
خاتمه کتاب: در بیان ادعیه و اذکار متفرقه و آداب کثیرالمنفعه
موضوع کتاب
کتاب عینا به سبک رسالههای عملیه به نگارش درآمده است و همین حاکی از جایگاه عمیق آداب و رسوم و سنتها در میان مردم آن زمان و عدم پایبندی به قوانین شرع مقدس و درست کردن کلاههای شرعی از سوی کسانی است که به نحوی برای عوام جنبه مرجعیت پیدا میکنند. این افراد در آن زمان معمولا ریش سفیدان و بزرگترهای فامیل بودهاند. احترام سنتی به افراد مسن در ایران سبب شده بود کلامشان مستند انگاشته شود. این که خرافات بیشتر در باور زنان راه یافته بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد به سبب این بود که زنان در مقایسه با مردان بسیار بیسوادتر بوده و بهرهای از علوم روز و نیز علوم دینی نداشتند.
اصطلاحاتی نظیر اجماع علما بر آن است یا احواط آن است یا حرام است و یا واجب است یا این قول اقوی است درست به تقلید از رسالههای عملیه انتخاب شده است. در دینداری عامیانه که متمایز از دینداری علماست امور عرفی و سنتها آنچنان جای خود را مستحکم میکنند که به گونهای خط قرمز تبدیل میشوند. از این رو عمل به بسیاری از آن عرفیات همسان واجبات و مستحبات دینی محسوب شده و زیر پا گذاشتنشان عدول از یک امر بسیار قدسی تلقی میشود.
برای نمونه خوانساری در باب دهم در بیان مطبوخاتی که به نذر واجب میشود مینویسد:[۸]
باجی یاسم گفته که بر هر زنی واجب است که هفتهای یک مرتبه و اگر ممکن نشود، مـاهی یـک مرتبـه و اگر باز هم استطاعت نداشته باشد، سالی یک مرتبه سَمَنو بپزد و اگر کسی تـرک کنـد، مرتـد و اگر العیاذبالله کسی در این امر عقیدۀ سستی داشته باشد، در حکم کفر او تـأمّلی نیسـت و وارد شده: أَتَرجُو رَحمَةَ الله امرأه تَارِکُهُ الطـبخَ السَّـمَنُو وَ کَـانَ لَهَـا اسـتَطاعَه طَبخِـهِ، فَـالَ فَـلاح لَهَـا فِي الدَّارَین َ إِلَي یَومِ القِیَامَةِ؛ و نیز دیگر احادیث در این باب بسیار دیده شده، امّا به همین مختصر اکتفا شد.
او در باب پنجم در بیان احکام شب زفاف میگوید:[۹]
بدان که گریستن عروس و مادرش در شب زفاف واجب است.
به همین منوال انجام عملی که عرفی نیست همانند حکم الهی حرمت دارد. به علاوه بسیاری از خرافاتی که به نحوی با ترس عوام سرو کار دارد جنبه حرمت مییابد. آقا جمال در باب چهاردهم در بیان آمدن مهمان به خانه میگوید:[۱۰]
بدان که اجماع علما بر این متفقند که در شب چهارشنبه نباید مهمان به خانه برد و در شب جمعه نباید گذاشت که مهمان از خانه بیرون رود.
او در بیان ادعیه و اذکار متفرقه میگوید:[۱۱]
خاله جان آقا گفته اگر خروسی در غیر وقت بخواند باید او را کشت که اگر او را نکشند صاحبش میمیرد و این قول خالی از قوه نیست.
از دیگر سو و شاید به جهت حجم انبوه حرامها و واجبهایی که عرف بر گردن عوام میگذارد، بسیاری از حلال و حرامهایی که اصالتا در نص دین وجود دارد رنگ میبازد.
از آنجا که زنان به بهانههای پیش پا افتاده از نماز خواندن شانه خالی میکردند آقاجمال در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود چنین میگوید:
در بیان اوقاتی که نماز ساقط میشود:[۱۲]
اوّل در شب عروسیها؛ دوم در وقتی که سازنده یا نقارهچی به خانـه آمـده باشـد؛ سوم وقتی که زن خویشان خود را در حمّام ببیند، لازم است کـه ترک نماز کند و احـوال شوهرش را به خویشان گوید؛ چهارم روزی که به موعظه شنیدن رفتـه باشـد؛ پـنجم روزی کـه جامه نو پوشیده باشد و ترسد که خرد و ضایع شود، در این صـورت، خاله جان آقا تردّدی دارد و گفته که ترک نماز مستحبّ است نه واجب و این قول خالی از قوه نیست. ششم روزی که زن زینت عید کرده باشد، یـا زنی که به عروسی رفته، یا زنی که شوهرش در سفر مانده باشد و این قول اجماعی است و بعد از این اوقات، در چند موضـع دیگـر ترک نماز و روزه واجب میباشد. چون سندش ضعیف بود و اختلاف داشت، ایراد نشد.
او در باب پنجم در ادامه احکام شب زفاف میگوید:[۹]
داماد به تمامی زنهایی که در آن خانه هستند محرم است.
اما در باب دوازدهم کتاب که در مورد محرم و نامحرم است آقا جمال با نگاهی طنزآمیز به عدم رعایت این واجب دینی و صرفا رعایت حجاب از سوی زنان در برابر علما و طلاب علوم دینی مینویسد:[۱۳]
بدان کـه کسـانی کـه نامحرمند، مندیل [عمامه] به سَرَند، هرچند طفل باشد و کلثوم ننه گفته که اگر مندیل بـه سر سواره باشد، حرمتش بیشتر است و از این بدتر، طالب العلماَند، هرچند کلاه به سر باشند کـه گریخت از ایشان واجب است و دَدِه بزم آرا گفته که هر طالب علمی کـه فضلش بیشـتر و خدا بهتر شناسد، حرمتش بیشتر است. امّا آنانی که محرمند، نقارهچی و سبزیفروش و بلبلیفروش و لَبلَبوفروش و عدسفروش و زردکفروش و یهودی که در خانهها کلاه کهنه و قبا کهنه میگوید و گلوبندفروش و عمله و کلاه به سر هر که باشد به غیر طالب علم کـه گریخت از ایشـان واجـب است.
کلثوم ننه از نگاه بزرگان
دهخدا کلثوم ننه را نقد خرافات میشمارد و میگوید: کلثوم ننه با بیبی شاه زینب و دَدِه بزمآرا و باجی یاسم مَثَـل اعلای معتقدان به اوهام و خرافات زنانهاَند.[۱۴]
به عقیده معین کلثوم ننه کتابی است به فارسی در هزل و موضوع آن مقابله اختلافات فقهاست و از جمله از آداب و رسوم زنان و اوباش بحث میکند. مؤلف فرض کرده است که این مراسم و آداب وحی شیطان است.[۱۵]
به اعتقاد صادق هدایت تنها کتابی که میشـود گفت راجع به آداب و رسوم عوام نوشته شده همان کتاب معروف کلثـوم ننه تـألیف آقاجمـال خوانساری است.[۱۶]
نسخ کتاب
از کتاب کلثوم ننه نسخههای مختلف، خطی، سنگی و چاپی در دست است. این کتاب در سالهای ۱۲۹۵ ق و ۱۳۱۴ ق به چاپ سنگی رسید. همچنین در بخش کتاب کوچه مجله کتاب هفته شماره 17-18ـ19 به اهتمام علی بلوکباشی به چاپ رسیده است.[۱۷] محمود کتیرایی ایـن کتاب را تصـحیح و در سال 1349 به همراه مرآت البُلَها چاپ کرد. کلثوم ننه با طرحهای بیـژن اسـدیپـور در سال 1362 چاپ و منتشر شد. بهرام چوبینه نیز این کتاب را در سـال 1378 (انتشـارات آزاده سپهری، کلن، آلمان) به چاپ رسانده است.[۱۸] ج. اتکینسـن (Atkinson. J) عقایدالنّسـاء را در سال 1971 میلادی (1350ش.) در لندن به زبان انگلیسی انتشار داد[۳] و در سال 1832 در پاریس به زبان فرانسه به همّـت تونلیه (Thonnelier. J) ترجمه و چاپ شـده اسـت. ترجمه ترکی آن در تبریز بـا عنوان کتاب تفریحنامه کلثوم ننه و احوالات زینب پاشا در کتابفروشی فردوسی و بدون تاریخ به چاپ رسـید.[۱۸] این رساله یگانه اثر ارزنده فلکلری است که آن را نزدیک به 300 سال پیش یک ایرانی دانشمند، درباره اخلاق و رسوم و عقاید خرافی زنان ایرانی نوشته است. خاورشناسان، و گروهی از نویسندگانی که درباره ایران و زندگی ایرانیان کتاب نوشتهاند، از مطالب متنوع و مستند این رساله در نوشتن کتابهای خود بهره برگرفتهاند.[۱۹]
منابع
- ↑ مهدوی، مصلح الدین (1349). تذکره القبور. اصفهان: ثقفی. ص۲۳۸.
- ↑ تنکابنی، میرزا محمد (1362). قصص العلما. تهران: اسلامیه. ص۲۶۵.
- ↑ خوانساری، محمدباقر ابن زین العابدین (1390ق.). روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات. به کوشش اسدالله اسماعیلیان. ج2. تهران: بیجا. ص214.
- ↑ آشتیانی، اقبال (1347). تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه. تهران: خیام. ص۶۹۹.
- ↑ بلوکباشی، علی (1377). نقد و نظر. معرّفی و نقد آثاری در ادبیّات مردمشناسی. تهـران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. صص112-113.
- ↑ ذوالفقاری، حسن (1393). متنشناسی عقایدالنساء یا کلثوم ننه آقا جمال خوانساری. متن پژوهی ادبی. بهار. ش 59. ص14.
- ↑ خوانساری، آقاجمال (1362). کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور. تهران: مروارید.
- ↑ خوانساری، آقاجمال (1362). کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور. تهران: مروارید. صص83-85.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ خوانساری، آقاجمال (1362). کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور. تهران: مروارید. ص51.
- ↑ خوانساری، آقاجمال (1362). کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور. تهران: مروارید. ص101.
- ↑ خوانساری، آقاجمال (1362). کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور. تهران: مروارید. ص125.
- ↑ خوانساری، آقاجمال (1362). کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور. تهران: مروارید. ص33.
- ↑ خوانساری، آقاجمال (1362). کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور. تهران: مروارید. صص93-94.
- ↑ دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه. ج12. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.
- ↑ معین، محمد (1382). فرهنگ معین. تهران: بهزاد. ذیل مدخل.
- ↑ خوانساری، آقاجمال (1362). کلثوم ننه؛ با طرحهای بیژن اسدیپور. تهران: مروارید. ص13. به نقل از هدایت، صادق (1312). نیرنگستان. تهران: کتابخانه و مطبعه دانش.
- ↑ بلوکباشی، علی (1377). نقد و نظر. معرّفی و نقد آثاری در ادبیّات مردمشناسی. تهـران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. ص 116.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ذوالفقاری، حسن (1393). متنشناسی عقایدالنساء یا کلثوم ننه آقا جمال خوانساری. متن پژوهی ادبی. بهار. ش 59. ص15.
- ↑ بلوکباشی، علی (1377). نقد و نظر. معرّفی و نقد آثاری در ادبیّات مردمشناسی. تهـران: دفتر پژوهشهای فرهنگی. صص116-117.
پیوند به بیرون
نگارخانه
نویسنده: حکمت بروجردی