تفاوت میان نسخه‌های «گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه)»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:گوهرشاد حسابی.jpg|بندانگشتی|گوهرشاد حسابی مادر دکتر محمود حسابی<ref>بنیاد پروفسور حسابی. ''گنجینه ها، موزه پروفسور حسابی(''1387). تهران: دانشگاه صنعتی امیرکبیر</ref>]]
[[پرونده:گوهرشاد حسابی.jpg|بندانگشتی|گوهرشاد حسابی مادر دکتر محمود حسابی]]
گوهر شاد حسابی (مدحت السلطنه) (؟-1311 ش.) از زنان عالم و خیر و مادر دکتر محمود حسابی فیزیکدان برجسته ایرانی بود.{{TOClimit}}
گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه) (؟-1311 ش.) از زنان عالم و خیر و مادر پروفسور [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%DB%8C محمود حسابی] فیزیکدان برجسته ایرانی، سناتور و وزیر فرهنگ دولت دکتر محمد مصدق بود.{{TOClimit}}
<br />
 
===زندگی‌نامه===
بانو گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه) دختر سید موسی خان اهل تفرش بود. همسرش عباس حسابی معزالسلطنه از کارمندان عالی رتبه وزارت خارجه و سال‌ها سفیر ایران در کشورهای اروپایی بلژیک و اسپانیا بود. او هنگامی که به سفارت ایران در شامات‌ (لبنان و سوریه امروزی) منصوب شد همراه با همسر و فرزندان خود محمد و محمود حسابی به بیروت عزیمت کرد.<ref name=":1">حسابی، ایرج (1380). ''استاد عشق''. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص37.</ref> پس از پایان مأموریت همسر، گوهرشاد خانم به همراه پسرانش در آن جا ماند تا فرزندانش که هنوز کودک بودند در دیار غربت تنها نمانند، زیرا پدرشان تصمیم گرفته بود آنها را در آن کشور تنها رها کند تا درس بخوانند. این ماندن برای او بسیار گران تمام شد، زیرا عزت‌السلطنه در ایران با زنی از درباریان به نام همدم‌الدوله ازدواج کرد و شرط ازدواجش را نابودی همسر و فرزندان او قرار داد. عزت‌السلطنه هم زن و فرزندان خود را در دیار غربت بدون خرجی گذاشت و حتی چند بار برای کشتن گوهرشاد اقدام کرد. این زن با دارایی اندکی که داشت هزینه زندگی خود و پسرانش را در بیروت می‌داد و زمانی که متوجه شد هیچ طلایی برای فروش باقی نمانده سکته کرد و از ناحیه کمر فلج و برای همیشه زمین‌گیر شد.<ref>پناهی فرد، سیمین (1397). ''رنج و ترنج''. تهران: ماه ماد. ص22.</ref>
 
او از ابتدای جوانی علاقه زیادی به تحصیل علم و ادب داشت و همیشه بهترین مشوق در راه تحصیل علم و کمال فرزندان خویش و دیگران بود. محمد و محمود تعلیمات دینی و ادبیات فارسی را از مادرشان آموختند.<ref>بنیاد پروفسور حسابی (1381). ''فرازهایی از زندگی پروفسور سید محمود حسابی''. تهران: عابد. ص4.</ref>  


===زندگینامه===
گوهرشاد خانم همواره می‌کوشید خادم جامعه و حامی بینوایان باشد، از همین رو برای اینکه کودکان بی‌بضاعت بتوانند تحصیل کنند به آنها کمک هزینه تحصیلی می‌داد و مقید بود ثروت خود را صرف مردمان بیمار و ناتوان بکند. او در اواخر عمر به فرزندان خویش سفارش کرد تا آنها هم پس از مرگ مادر رسیدگی به بیماران و مستمندان را فراموش نکنند. فرزندانش پس از مرگ وی برای اجرای وصیت مادر خویش خانه مسکونی او را به بیمارستان تبدیل کردند.<ref name=":0">خدایار محبی، منوچهر (1325). ''شریک مرد''. تهران: تابان (چاپخانه). صص112-113.</ref>
بانو گوهرشاد حسابی (مدحت السلطنه) دختر سید موسی خان اهل تفرش بود. همسرش عباس حسابی معزالسلطنه از کارمندان عالی رتبه وزارت خارجه و سالها سفیر ایران در کشورهای اروپایی بلژیک و اسپانیا بود. او هنگامی که به سفارت ایران در بیروت منصوب شد همراه با همسر و فرزندان خود محمد و محمود حسابی به بیروت عزیمت کرد. پس از پایان ماموریت همسر،گوهرشادخانم به همراه پسرانش آن جا ماند. او از ابتدای جوانی علاقه زیادی به تحصیل علم و ادب داشت. هنگامی که دو فرزندش  محمد  و محمود در بیروت به ادامه تحصیلات خویش مشغول بودند این بانوی دانش دوست از خوشی و لذت زندگی دست برداشت و  برای اینکه فرزندانش بتوانند در راه کسب علم و دانش بکوشند کمر به خدمت و تعلیم و تربیت آنان گماشت و با همسرش به ایران بازنگشت. او همیشه بهترین مشوق در راه تحصیل علم و کمال فرزندان خویش و دیگران بود. محمد و  محمود  تعلیمات دینی و ادبیات فارسی را را از مادرشان آموختند.
او همواره میکوشید خادم جامعه و حامی بینوایان باشد. برای اینکه کودکان بی بضاعت بتوانند تحصیل کنند به آنها کمک هزینه تحصیلی می‌داد و مقید بود ثروت خود را صرف مردمان بیمار و ناتوان بکند. در اواخر عمر به فرزندان خویش سفارش کرد تا آنها هم پس از مرگ مادر رسیدگی به بیماران و مستمندان را را فراموش نکنند. فرزندانش پس از مرگ وی برای اجرای وصیت مادر خویش خانه مسکونی او را به بیمارستان تبدیل کردند.<ref name=":0">خدایار محبی،منوچهر(1325). شریک مرد. تهران: تابان(چاپخانه).</ref>


===بیمارستان گوهرشاد<ref name=":0" />===
<br />
طبق ورقه سند صلح نامه ای که در دفتر خانه اسناد رسمی شماره ۲۰ حوزه ثبت تهران تهران شمال ۳۹۷۶ در تاریخ 29خرداد 1312 موجود است خانه مسکونی گوهرشاد درخیابان بلور سازی تهران در مراسمی با حضور جم وزیر داخله (کشور) وقت کشور طی سند رسمی به وزارت بهداری واگذار شد و دکتر محمد حسابی نیز ریاست بیمارستان را که بیمارستان گوهرشاد حسابی نامگذاری شده عهده گرفت. این بیمارستان در هنگام افتتاح ۵۰ تختخواب داشت و در سال ۱۳۱۹ به دانشگاه تهران انتقال یافت و از جمله بیمارستان های آموزشی دانشکده پزشکی شد. این بیمارستان دارای بخش های داخلی، جراحی زنان و مامایی و همچنین درمانگاه های طبی جراحی و دندانپزشکی بود و تا سال ۱۳۳۰ فعال در آن هنگام دارای ۷۵ تخت بود. این بانو علاقه بسیاری به اجرای مقررات مذهبی و حفظ تقیدات سنتی داشت
===بیمارستان گوهرشاد===
[https://pr.tums.ac.ir/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%A7/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%D9%8A%D9%86-%D9%87%D8%A7%E2%81%84-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%8A-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84-%D9%83%D8%B1%D8%B3%D9%8A-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%D9%8A/48581]
طبق ورقه سند صلح نامه‌ای که در دفتر خانه اسناد رسمی شماره ۲۰ حوزه ثبت تهران تهران شمال ۳۹۷۶ در تاریخ 29 خرداد 1312 موجود است خانه مسکونی گوهرشاد در خیابان بلورسازی تهران در مراسمی با حضور جم وزیر داخله (کشور) وقت کشور طی سند رسمی به وزارت بهداری واگذار شد و دکتر محمد حسابی نیز ریاست بیمارستان را که بیمارستان گوهرشاد حسابی نامگذاری شد به عهده گرفت.<ref name=":0" /> این بیمارستان در هنگام افتتاح ۵۰ تختخواب داشت و در سال ۱۳۱۹ به دانشگاه تهران انتقال یافت و از جمله بیمارستان‌های آموزشی دانشکده پزشکی شد. این بیمارستان دارای بخش‌های داخلی، [[جراحی زنان و مامایی]] و همچنین درمانگاه‌های طبی جراحی و دندانپزشکی بود و تا سال ۱۳۳۰ فعال در آن هنگام دارای ۷۵ تخت بود. این بانو علاقه بسیاری به اجرای مقررات مذهبی و حفظ تقیدات سنتی داشت.[https://pr.tums.ac.ir/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%A7/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%D9%8A%D9%86-%D9%87%D8%A7%E2%81%84-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%8A-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84-%D9%83%D8%B1%D8%B3%D9%8A-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%D9%8A/48581]


او در مدت زندگانی خود مسافرت هایی به بغداد و اماکن متبرکه شامات و مصر نمود و مدتی در بیرون اقامت داشت. ایشان در ۳ آذر   1311 شمسی به بیماری ذات الریه مبتلا گردید و چشم از جهان فرو بست است و در قم در صحن حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون شد.
او در مدت زندگانی خود مسافرت‌هایی به بغداد و اماکن متبرکه شامات و مصر نمود و مدتی در بیرون اقامت داشت. ایشان در 11 آذر 1311 شمسی به بیماری ذات‌الریه مبتلا گردید و چشم از جهان فرو بست و در قم در صحن حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون شد.


===منابع===
<br />
<br />
==منابع==
[[رده:زنان خیر]]
[[رده:زنان خیر]]
<references />
<references /><br />
==پیوند به بیرون==
 
#[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%DB%8C ویکی‌پدیای فارسی]
#[https://pr.tums.ac.ir/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%A7/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%D9%8A%D9%86-%D9%87%D8%A7%E2%81%84-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%8A-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84-%D9%83%D8%B1%D8%B3%D9%8A-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%D9%8A/48581 سایت روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران]
 
 
نویسنده: حکمت بروجردی
[[رده:مادران بزرگان]]
[[رده:زنان تفرشی]]
[[رده:بیمارستان خصوصی]]
[[رده:بیمارستانهای تهران]]
[[رده:مکانهای زنان]]
[[رده:زنان واقف]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۷

گوهرشاد حسابی مادر دکتر محمود حسابی

گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه) (؟-1311 ش.) از زنان عالم و خیر و مادر پروفسور محمود حسابی فیزیکدان برجسته ایرانی، سناتور و وزیر فرهنگ دولت دکتر محمد مصدق بود.

زندگی‌نامه

بانو گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه) دختر سید موسی خان اهل تفرش بود. همسرش عباس حسابی معزالسلطنه از کارمندان عالی رتبه وزارت خارجه و سال‌ها سفیر ایران در کشورهای اروپایی بلژیک و اسپانیا بود. او هنگامی که به سفارت ایران در شامات‌ (لبنان و سوریه امروزی) منصوب شد همراه با همسر و فرزندان خود محمد و محمود حسابی به بیروت عزیمت کرد.[۱] پس از پایان مأموریت همسر، گوهرشاد خانم به همراه پسرانش در آن جا ماند تا فرزندانش که هنوز کودک بودند در دیار غربت تنها نمانند، زیرا پدرشان تصمیم گرفته بود آنها را در آن کشور تنها رها کند تا درس بخوانند. این ماندن برای او بسیار گران تمام شد، زیرا عزت‌السلطنه در ایران با زنی از درباریان به نام همدم‌الدوله ازدواج کرد و شرط ازدواجش را نابودی همسر و فرزندان او قرار داد. عزت‌السلطنه هم زن و فرزندان خود را در دیار غربت بدون خرجی گذاشت و حتی چند بار برای کشتن گوهرشاد اقدام کرد. این زن با دارایی اندکی که داشت هزینه زندگی خود و پسرانش را در بیروت می‌داد و زمانی که متوجه شد هیچ طلایی برای فروش باقی نمانده سکته کرد و از ناحیه کمر فلج و برای همیشه زمین‌گیر شد.[۲]

او از ابتدای جوانی علاقه زیادی به تحصیل علم و ادب داشت و همیشه بهترین مشوق در راه تحصیل علم و کمال فرزندان خویش و دیگران بود. محمد و محمود تعلیمات دینی و ادبیات فارسی را از مادرشان آموختند.[۳]

گوهرشاد خانم همواره می‌کوشید خادم جامعه و حامی بینوایان باشد، از همین رو برای اینکه کودکان بی‌بضاعت بتوانند تحصیل کنند به آنها کمک هزینه تحصیلی می‌داد و مقید بود ثروت خود را صرف مردمان بیمار و ناتوان بکند. او در اواخر عمر به فرزندان خویش سفارش کرد تا آنها هم پس از مرگ مادر رسیدگی به بیماران و مستمندان را فراموش نکنند. فرزندانش پس از مرگ وی برای اجرای وصیت مادر خویش خانه مسکونی او را به بیمارستان تبدیل کردند.[۴]


بیمارستان گوهرشاد

طبق ورقه سند صلح نامه‌ای که در دفتر خانه اسناد رسمی شماره ۲۰ حوزه ثبت تهران تهران شمال ۳۹۷۶ در تاریخ 29 خرداد 1312 موجود است خانه مسکونی گوهرشاد در خیابان بلورسازی تهران در مراسمی با حضور جم وزیر داخله (کشور) وقت کشور طی سند رسمی به وزارت بهداری واگذار شد و دکتر محمد حسابی نیز ریاست بیمارستان را که بیمارستان گوهرشاد حسابی نامگذاری شد به عهده گرفت.[۴] این بیمارستان در هنگام افتتاح ۵۰ تختخواب داشت و در سال ۱۳۱۹ به دانشگاه تهران انتقال یافت و از جمله بیمارستان‌های آموزشی دانشکده پزشکی شد. این بیمارستان دارای بخش‌های داخلی، جراحی زنان و مامایی و همچنین درمانگاه‌های طبی جراحی و دندانپزشکی بود و تا سال ۱۳۳۰ فعال در آن هنگام دارای ۷۵ تخت بود. این بانو علاقه بسیاری به اجرای مقررات مذهبی و حفظ تقیدات سنتی داشت.[۱]

او در مدت زندگانی خود مسافرت‌هایی به بغداد و اماکن متبرکه شامات و مصر نمود و مدتی در بیرون اقامت داشت. ایشان در 11 آذر 1311 شمسی به بیماری ذات‌الریه مبتلا گردید و چشم از جهان فرو بست و در قم در صحن حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون شد.


منابع

  1. حسابی، ایرج (1380). استاد عشق. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص37.
  2. پناهی فرد، سیمین (1397). رنج و ترنج. تهران: ماه ماد. ص22.
  3. بنیاد پروفسور حسابی (1381). فرازهایی از زندگی پروفسور سید محمود حسابی. تهران: عابد. ص4.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ خدایار محبی، منوچهر (1325). شریک مرد. تهران: تابان (چاپخانه). صص112-113.


پیوند به بیرون

  1. ویکی‌پدیای فارسی
  2. سایت روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران


نویسنده: حکمت بروجردی