تفاوت میان نسخههای «سفره نذری»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۳۳: | سطر ۳۳: | ||
[[رده:فرهنگ عامه]] | [[رده:فرهنگ عامه]] | ||
<references />نویسنده: حکمت بروجردی | <references /> | ||
نویسنده: حکمت بروجردی |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۳
انداختن سفره نذری یکی از مراسمهای آئینی زنانه است که در سراسر ایران در میان مسلمانان، زرتشتیان و کلیمیان برگزار میشود.
تعریف
نذر التزام به کاری است برای خداوند به گونهای که در نذر بیان میشود. این کار انجام هر نوع عملی از جمله اطعام یا انفاق است.
پیشینه
به نظر میآید نذر غذا یا مال از بقایای سنت قربانی کردن افراد زنده در برابر خداوند است. با این تفاوت که در نذر فرد بخشی از مالش را به خدا میدهد و در قبال آن درخواستش را از خداوند میگیرد. در سفره نذری این مال صرف اطعام میشود و معمولاً با واسطه قراردادن یکی از شخصیتهای مقدس، فرد نذرکننده از خداوند طلب حاجت میکند، بدین ترتیب که اگر خداوند به واسطه وجاهت آن فرد مقدس درخواستش را ادا کند او هم در قبالش اطعامی کند و دعایی بخواند. در میان این شخصیتها عموماً امامزادگان و همسران امامان بیشتر از خود ائمه مورد توجه بودهاند. از اینرو سفره ابوالفضل، سفره حضرت رقیه، سفره امالبنین از سفرههای مشهورند، هرچند سفره امام حسن و سفره حضرت فاطمه نیز انداخته میشود.
عناصر سفره
سفره دارای عناصری مادی و معنوی است.
غذا
غذا اولین عنصر مادی هر آئینی است و ظاهراً همه جشنها و آئینها در تمامی جوامع بدوی یا متمدن با اطعام همراه است.[۱]این که در هر سفره چه غذاهایی داده شود امری است که به سنتهای منطقهای برمیگردد. اما برخی مواد غذایی در بیشتر سفرهها مشترکند. گندم در میان ایرانیان نماد برکت بوده است، لذا اولین عنصر غذایی نان گندم یا آرد یا غذایی که از آرد تهیه شود، مانند حلوا، کاچی، سمنو یا کماج.[۲] به علاوه معمولاً یک ماده غذایی دارای حبوبات و سبزی که بیشتر مواقع آش است در بیشتر سفرهها دیده میشود. آجیل نیز از ملزومات برخی سفرهها مانند سفره ابوالفضل است.
آتش
آتش از گذشتههای دور نزد ایرانیان مورد احترام و گرامی بوده است. بر اساس اندیشههای دین زرتشت آتش فروزان در سفره نمادی از اردیبهشت امشاسپند بود که آن را در آتشدانی گذاشته و کندر و چوب سندل و افروختنیهای خوش بوی دیگر را بر آن میریختند. زرتشتیان شعلهی آتش را یادآور فروغ رحمانی میدانند. لذا به طور معمول در دو سوی سفره شمعدانهای گرانبها یا شمع نهاده و آنها را روشن میکنند.[۳]
دعا
بر سر سفرههای نذری غالباً زیارت فردی که سفره به نام او انداخته شده خوانده میشود، به علاوه توسل به ائمه، خواندن نماز حاجت به هنگام پختن غذاهای سفره از جمله آش و سمنو، سخنرانی و پند و اندرز مذهبی از جمله آداب سفرههاست.
بایدها و نبایدها
شباهت
سفرههای نذری دارای شباهتهایی با یکدیگرند. این شباهتها هم به لحاظ محتوای غذایی و هم به لحاظ برخی آداب آنها است، به گونهای که به لحاظ آداب در بسیاری از سفرههای نذری مواد غذایی به شیوه گدایی از دیگران گرفته میشود. قداست افراد مزبور اهمیت دارد، لذا مسلمانان این مواد را از افراد سید یا افرادی که نامشان فاطمه است میگیرند. گذاشتن شمع بر سر سفره یکی از مشترکات بسیاری از سفرههاست که به نظر میآید آیینی برگرفته از زرتشتی باشد.
تفاوت
تنوع مواد غذایی برخی سفرهها بیشتر و برخی سادهترند. یک سفره میتواند فقط شامل نان و پنیر و سبزی، نان و خرما یا نان و حلوا باشد، افزودن مواد دیگر بر حسب نوع سفره متفاوت است، این مواد میتواند آش، خرما، کماج، عدس پلو، آجیل و... باشد.
حکم شرعی
از نظر شرعی نذر وقتی واجب العمل است که همراه با صیغه عربی «لله و علیّ نذر شرعی» مطلب مورد نذر بیان شود و یا به صورت فارسی در بردارنده این مضمون باشد: برای خدا بر عهده و ذمه من است اگر فلان حاجت و خواسته من برآورده شد، فلان کار را انجام میدهم، ولی اگر تنها از ذهن و قلب گذشته و خطور کرده باشد و صیغه نذر بیان نشود، این نذر وجوب عمل ندارد، هرچند عمل به آن بیاشکال است. به لحاظ فقهی نذر سفره و اطعام، مانعی ندارد و اگر فرد صيغه نذر را بر زبان جاری کرده باشد بايد به آن عمل کند، ولی اگر نذر کند که سفره خاصی بيندازد و منظورش اين باشد که در اين سفره، مواد غذايی خاصی باشد و يا اينکه اعمال خاصی انجام شود، چنين نذری اعتبار شرعی ندارد و عمل به آن واجب نیست.
منابع
- ↑ روحالامینی، محمود (1401). آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز (نگرش و پژوهشی مردمشناختی). تهران: آگاه. ص93.
- ↑ ده بزرگی، ژیلا (1385-1386). سفرههای کهن ایرانی. چیستا. اسفند 1385 و فروردین 1386. ش236و237. ص448.
- ↑ ده بزرگی، ژیلا (1385-1386). سفره های کهن ایرانی. چیستا. اسفند 1385 و فروردین 1386. ش236و237. صص443-444.
نویسنده: حکمت بروجردی