تفاوت میان نسخههای «طره»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
===تعریف=== | ===تعریف=== | ||
طره در اصل به معنای کرانه و کنار و طرف هرچیزی است، اما بیشتر به بخش جلوی موی زن اطلاق میشده است.<ref>دهخدا، علیاکبر (1377). ''لغتنامه''. ج10. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref> زنان در گذشته برای آراستن مو فرق را از وسط باز کرده قسمتی از مو را به طرف راست و قسمت دیگر را به طرف چپ میانداختند و روغن معطری به آن میزدند و قسمت کمی از موها را به طول پانزده سانتیمتر در دو طرف صورت قرار داده و آن را طره یا مرغوله مینامیدند.<ref>دالمانی، هانری رنه (1378). ''از خراسان تا بختیاری.'' ج 1. ترجمه غلامرضا سمیعی''.'' تهران: طاووس. ص408.</ref> بعضی نیز موهای جلوی سر را روی پیشانی ریخته آنها را با قیچی به صورت خط مستقیمی قیچی میکردند و گاهی آن را به صورت حلقه یا دم طاووس و چتری درآورده با آب به دانه به هم و به پیشانی میچسباندند.<ref>ذکاء، یحیی (1336). ''لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز''. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزهها و فرهنگ عامه. ص35.</ref> برخی نیز گیسهای بافته زیاد زنان را که تعداد آنها گاهی به سی تا چهل عدد میرسید طره خوانده اند؛ طول این طره ها بسیار بلند بود. آنها که از داشتن موی پرپشت بهره مند نبودند از سرگیس استفاده میکردند؛ چرا که تعداد طره گیسوان معرف طبقه و موقعیت اجتماعی زنان بود. <ref>مظاهری، علی (1378). ''زندگی مسلمانان در قرون وسطا''. ترجمه مرتضی راوندی. تهران: صدای معاصر.</ref><br /> | طره در اصل به معنای کرانه و کنار و طرف هرچیزی است، اما بیشتر به بخش جلوی موی زن اطلاق میشده است.<ref>دهخدا، علیاکبر (1377). ''لغتنامه''. ج10. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref> زنان در گذشته برای آراستن مو فرق را از وسط باز کرده قسمتی از مو را به طرف راست و قسمت دیگر را به طرف چپ میانداختند و روغن معطری به آن میزدند و قسمت کمی از موها را به طول پانزده سانتیمتر در دو طرف صورت قرار داده و آن را طره یا مرغوله مینامیدند.<ref>دالمانی، هانری رنه (1378). ''از خراسان تا بختیاری.'' ج 1. ترجمه غلامرضا سمیعی''.'' تهران: طاووس. ص408.</ref> بعضی نیز موهای جلوی سر را روی پیشانی ریخته آنها را با قیچی به صورت خط مستقیمی قیچی میکردند و گاهی آن را به صورت حلقه یا دم طاووس و چتری درآورده با آب به دانه به هم و به پیشانی میچسباندند.<ref>ذکاء، یحیی (1336). ''لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز''. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزهها و فرهنگ عامه. ص35.</ref> برخی نیز گیسهای بافته زیاد زنان را که تعداد آنها گاهی به سی تا چهل عدد میرسید طره خوانده اند؛ طول این طره ها بسیار بلند بود. آنها که از داشتن موی پرپشت بهره مند نبودند از [[سرگیس]] استفاده میکردند؛ چرا که تعداد طره گیسوان معرف طبقه و موقعیت اجتماعی زنان بود. <ref>مظاهری، علی اکبر(1378). ''زندگی مسلمانان در قرون وسطا''. ترجمه مرتضی راوندی. تهران: صدای معاصر. ص 110.</ref><br /> | ||
<br /> | <br /> | ||
===در ادبیات=== | ===در ادبیات=== |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۸
طره /torre/ موی جلوی پیشانی یا کنار صورت یا زلف و کاکل را گویند.
تعریف
طره در اصل به معنای کرانه و کنار و طرف هرچیزی است، اما بیشتر به بخش جلوی موی زن اطلاق میشده است.[۱] زنان در گذشته برای آراستن مو فرق را از وسط باز کرده قسمتی از مو را به طرف راست و قسمت دیگر را به طرف چپ میانداختند و روغن معطری به آن میزدند و قسمت کمی از موها را به طول پانزده سانتیمتر در دو طرف صورت قرار داده و آن را طره یا مرغوله مینامیدند.[۲] بعضی نیز موهای جلوی سر را روی پیشانی ریخته آنها را با قیچی به صورت خط مستقیمی قیچی میکردند و گاهی آن را به صورت حلقه یا دم طاووس و چتری درآورده با آب به دانه به هم و به پیشانی میچسباندند.[۳] برخی نیز گیسهای بافته زیاد زنان را که تعداد آنها گاهی به سی تا چهل عدد میرسید طره خوانده اند؛ طول این طره ها بسیار بلند بود. آنها که از داشتن موی پرپشت بهره مند نبودند از سرگیس استفاده میکردند؛ چرا که تعداد طره گیسوان معرف طبقه و موقعیت اجتماعی زنان بود. [۴]
در ادبیات
طره موی معشوق یکی از موضوعات اشعار بسیاری از قدما بوده است. ظاهرا دیدن طره معشوق همراه با بوی خوشی که از آن در هوا میپیچیده برای عشاق و دلدادگان بسیار مطلوب بوده است.[۵][۶]
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
حافظ
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
حافظ
آن طره که هر جعدش صد نافه چین ارزد
خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش خویی
حافظ
این باد روح پرور از انفاس صبحدم
گویی مگر ز طره عنبرفشان توست
سعدی
منابع
- ↑ دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه. ج10. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.
- ↑ دالمانی، هانری رنه (1378). از خراسان تا بختیاری. ج 1. ترجمه غلامرضا سمیعی. تهران: طاووس. ص408.
- ↑ ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزهها و فرهنگ عامه. ص35.
- ↑ مظاهری، علی اکبر(1378). زندگی مسلمانان در قرون وسطا. ترجمه مرتضی راوندی. تهران: صدای معاصر. ص 110.
- ↑ حافظ، شمسالدین محمد (1382). دیوان خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی از نسخه غنی، قزوینی. تهران: حافظ نوین.
- ↑ سعدی، مصلح بن عبدالله (1388). کلیات دیوان سعدی. شیراز: ادیب مصطفوی.
نویسنده: حکمت بروجردی