تفاوت میان نسخه‌های «خاتون»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «.tūn/ā/x '''زن''' از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی: ... لاجرم در قیامت مُنادی بانگ می کند یا اهل الموقف چشمها فراز کنید تا خاتون بهشت بگذرد. گفت خاتونیست از اعیان شهر- مر ورا از مال و اقبالست بهر؛ کدبانو، همسر: ... و هر دو خاتون در مطبخ بودند و نان می پخت...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
.tūn/ā/x


'''زن''' از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی: ... لاجرم در قیامت مُنادی بانگ می کند یا اهل الموقف چشمها فراز کنید تا خاتون بهشت بگذرد. گفت خاتونیست از اعیان شهر- مر ورا از مال و اقبالست بهر؛
خاتون از عناوین زنانه است و در معنای ملکه، زن از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی و نیز کدبانو و همسر به کار رفته است. کاربرد آن جنبه تکریم دارد.


کدبانو، همسر: ... و هر دو خاتون در مطبخ بودند و نان می پختند. برده خاتون به انتظارش روز- او بخفته ز خستگی چون یوز.
=== ریشه شناسی ===
< ترکی: tun/ā xخاتون؛ ممکن است به لغت خان و یا به سُغدی: xwťyn ملکه، شهربانو مربوط باشد.


< ترکی: tun/ā xخاتون؛ ممکن است به لغت خان و یا به سُغدی: xwťyn ملکه، شهربانو [نک. ذیل خُدا] مربوط باشد.
در فارسی میانه ترفانی  x’twn, x’twn [qatun] به معنای ملکه و در سَکایی: hāttuna,ha̬tuna,khattunä سُغدی: γ’ttwnh.
 
قس فارسی میانه تُرفانی: x’twn, x’twn [qatun] ملکه، خاتون.
 
سَکایی: hāttuna,ha̬tuna,khattunä سُغدی: γ’ttwnh.


ارمنی:  xaťunخاتون (< فارسی).
ارمنی:  xaťunخاتون (< فارسی).


پروفسور بیلی: خاتون را از اصلی ایرانی مأخوذ دانسته است (< *hātunā- از *hāta از ریشه han- تصاحب کردن، به دست آوردن)؛ نیز نک. خانُم.
برخی خاتون را از اصلی ایرانی مأخوذ دانسته است (< *hātunā- از *hāta از ریشه han- تصاحب کردن، به دست آوردن).<ref>حسن دوست، محمد (1393). ''فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی''. ج2. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ذیل مدخل.</ref>


حسن دوست، محمد (1393). ''فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی''. ج2. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ذیل مدخل.
سابقاً عمومی بوده لیکن اکنون مخصوص بعضی از ایلات و دیه هاست و دیگران جای آن [[خانم]] استعمال می کنند و برای مقدسات دینیه در وعظ و کتب همان خاتون گویند. لفظ خاتون در قدیمی ترین کتاب فارسی ترجمه تاریخ طبری (قرن چهارم هجری) هم مکرر آمده پس باید فارسی باشد اگرچه فرهنگهای ترکی آن را ترکی ضبط کرده اند. در سنسکریت بانوی خانه را کتم بینی هم گویند که ممکن است از ریشه خاتون باشد (فرهنگ نظام). بزرگ و [[بی بی]] و کدبانوی خانه را گویند (برهان). از القاب زنان کبار است و این لفظ عربی نیست. اما جمع آن به طرز عربی خواتین آمده و این از تصرفات فارسیان متعرب است (آنندراج). در ترکی از القاب زنان کبار است (غیاث اللغات). زن اصیل. زن شریف. خدیش. بانو. بیگم. بیگه. سیده. ستی. حُرَه. خانم. ملکه ترک. زن خان. زن. جفت.<ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). ''لغت‌نامه''. ج6. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref>

نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۳


خاتون از عناوین زنانه است و در معنای ملکه، زن از طبقه اشراف یا دارای مقام عالی و نیز کدبانو و همسر به کار رفته است. کاربرد آن جنبه تکریم دارد.

ریشه شناسی

< ترکی: tun/ā xخاتون؛ ممکن است به لغت خان و یا به سُغدی: xwťyn ملکه، شهربانو مربوط باشد.

در فارسی میانه ترفانی x’twn, x’twn [qatun] به معنای ملکه و در سَکایی: hāttuna,ha̬tuna,khattunä سُغدی: γ’ttwnh.

ارمنی:  xaťunخاتون (< فارسی).

برخی خاتون را از اصلی ایرانی مأخوذ دانسته است (< *hātunā- از *hāta از ریشه han- تصاحب کردن، به دست آوردن).[۱]

سابقاً عمومی بوده لیکن اکنون مخصوص بعضی از ایلات و دیه هاست و دیگران جای آن خانم استعمال می کنند و برای مقدسات دینیه در وعظ و کتب همان خاتون گویند. لفظ خاتون در قدیمی ترین کتاب فارسی ترجمه تاریخ طبری (قرن چهارم هجری) هم مکرر آمده پس باید فارسی باشد اگرچه فرهنگهای ترکی آن را ترکی ضبط کرده اند. در سنسکریت بانوی خانه را کتم بینی هم گویند که ممکن است از ریشه خاتون باشد (فرهنگ نظام). بزرگ و بی بی و کدبانوی خانه را گویند (برهان). از القاب زنان کبار است و این لفظ عربی نیست. اما جمع آن به طرز عربی خواتین آمده و این از تصرفات فارسیان متعرب است (آنندراج). در ترکی از القاب زنان کبار است (غیاث اللغات). زن اصیل. زن شریف. خدیش. بانو. بیگم. بیگه. سیده. ستی. حُرَه. خانم. ملکه ترک. زن خان. زن. جفت.[۲]

  1. حسن دوست، محمد (1393). فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی. ج2. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ذیل مدخل.
  2. ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت‌نامه. ج6. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.