تفاوت میان نسخه‌های «شیرین بیانی»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۵: سطر ۵:


==== تحصیلات ====
==== تحصیلات ====
شیرین بیانی تحصیلات ابتدایی را در دبستان منوچهری گذراند (این مکان اکنون به دانشگاه پلی تکنیک امیرکبیر بدل شده است). او بعد از طی مراحل ابتدایی، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان [[ژاندارک]] گذراند. رفتن به ژاندارک از آن جهت بود که به دو زبان فارسی و فرانسه تسلط یابد. او پس از سه سال یادگیری مستمر زبان فرانسه و فارسی در ژاندارک به دبیرستان انوشیروان دادگر رفت. سرانجام با کسب رتبه اول در رشته ادبی، دوره دبیرستان را به اتمام رساند.<ref>عباسی، جواد. دکتر شیرین بیانی معلم دلسوز و پژوهشگر برجسته.رشد آموزش تاریخ تابستان 1380 - شماره 6 (‎11 صفحه - از 4 تا 14 )</ref>
شیرین بیانی تحصیلات ابتدایی را در دبستان منوچهری گذراند (این مکان اکنون به دانشگاه پلی تکنیک امیرکبیر بدل شده است). او بعد از طی مراحل ابتدایی، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان [[ژاندارک]] گذراند. رفتن به ژاندارک از آن جهت بود که به زبان فرانسه تسلط یابد. از آنجا که در ژاندارک از کلاس نهم به بعد فقط به زبان فرانسه تدریس می شد او پس از کلاس نهم به دبیرستان انوشیروان دادگر رفت و با کسب رتبه اول در رشته ادبی، دوره دبیرستان را به اتمام رساند.<ref>عباسی، جواد. دکتر شیرین بیانی معلم دلسوز و پژوهشگر برجسته.رشد آموزش تاریخ تابستان 1380 - شماره 6 (‎11 صفحه - از 4 تا 14 )</ref> اولین کتابش را در پانزده سالگی با عنوان ''میهمان‌خانه آنژ گاردین'' اثر کنتس دوسگور از معروفترین داستان نویسان کودک فرانسه را ترجمه کرد که اتفاقاً با مقدمه دکتر خانلری به چاپ رسید.دکتر خانلری در مقدمه این کتاب در خصوص دوشیزه شیرین بیانی نوشت: <blockquote>شاید این مترجم صاحب ذوق و خردسال امروز، نویسنده زبردست فردا باشد.</blockquote>بیانی به نظم و دقت بسیار اهمیت می‌داد. او  خود را حاصل سه کانون معرفت شامل: مهر، هنر و دانش می‌داند: اول خانواده، دوم «موزه ایران باستان» و سوم دانشگاه تهران.<ref>همان. صص12-13.</ref> موزه ایران باستان ـ محل کار مادرش، [[ملکه ملکزاده]] (بیانی) ـ بود که بسیاری از روزهای کودکی‌اش را در کنار مادرش در آنجا گذراند. اما دانشگاه تهران که محل کار پدرش و دیگر اعضای خانواده (مادرش و عمویش) بود و سپس درس خواندن وی در این محیط که سبب دلبستگی بیانی به دانشگاه شد، چنانکه دانشگاه تهران را خانه دوم خود تصور می‌کرد.<ref>همان. صص13-14.</ref> او از محضر اساتیدی چون دکتر بهمنش، دکتر بینا، دکتر شیبانی، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1_%D8%B4%D9%85%DB%8C%D9%85 علی اصغر شمیم]، دکتر [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%D9%86_%DA%AF%D9%86%D8%AC%DB%8C محمدحسن گنجی] استفاده کرد. بیانی دوره کارشناسی را پس از سه سال و به عنوان شاگرد اول به اتمام رساند.
 
بیانی به نظم و دقت بسیار اهمیت می‌داد. او  خود را حاصل سه کانون معرفت شامل: مهر، هنر و دانش می‌داند: اول خانواده، دوم «موزه ایران باستان» و سوم دانشگاه تهران.<ref>همان. صص12-13.</ref> موزه ایران باستان ـ محل کار مادرش، [[ملکه ملکزاده]] (بیانی) ـ بود که بسیاری از روزهای کودکی‌اش را در کنار مادرش در آنجا گذراند. اما دانشگاه تهران که محل کار پدرش و دیگر اعضای خانواده (مادرش و عمویش) بود و سپس درس خواندن وی در این محیط که سبب دلبستگی بیانی به دانشگاه شد، چنانکه دانشگاه تهران را خانه دوم خود تصور می‌کرد.<ref>همان. صص13-14.</ref> او از محضر اساتیدی چون دکتر بهمنش، دکتر بینا، دکتر شیبانی، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D8%B5%D8%BA%D8%B1_%D8%B4%D9%85%DB%8C%D9%85 علی اصغر شمیم]، دکتر [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%D9%86_%DA%AF%D9%86%D8%AC%DB%8C محمدحسن گنجی] استفاده کرد. بیانی دوره کارشناسی را پس از سه سال و به عنوان شاگرد اول به اتمام رساند.


او سپس عازم فرانسه شد تا در دانشگاه سوربن نزد پروفسور کلود کائن تحصیلات خود را ادامه دهد. پروفسور که با پدر و مادر بیانی آشنایی داشت تحقیق درباره تاریخ آل جلایر که تا آن زمان درباره آن کار نشده بود را برای رساله دکتری به وی پیشنهاد داد.<ref>همان. ص17.</ref> بیانی در آن دوران از محضر پروفسور کائن و پروفسور ژان اوبَن بهره برد. وی سرانجام با بهترین نمره موفق به اخذ مدرک دکتری شد.<ref>همان. صص18-20.</ref>
او سپس عازم فرانسه شد تا در دانشگاه سوربن نزد پروفسور کلود کائن تحصیلات خود را ادامه دهد. پروفسور که با پدر و مادر بیانی آشنایی داشت تحقیق درباره تاریخ آل جلایر که تا آن زمان درباره آن کار نشده بود را برای رساله دکتری به وی پیشنهاد داد.<ref>همان. ص17.</ref> بیانی در آن دوران از محضر پروفسور کائن و پروفسور ژان اوبَن بهره برد. وی سرانجام با بهترین نمره موفق به اخذ مدرک دکتری شد.<ref>همان. صص18-20.</ref>
سطر ۱۳: سطر ۱۱:
==== اشتغال ====
==== اشتغال ====
شیرین بیانی در سال 1342 به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد که البته این امر یک سال به طول انجامید و در طی این مدت به ترجمه رساله خود پرداخت. این کتاب با عنوان  ''تاریخ آل جلایر'' به چاپ رسید. وی در بیست و پنج سالگی وارد کادر آموزشی دانشگاه تهران شد و به عنوان جوان‌ترین استادیار این دانشگاه مشغول به کار شد. بیانی پس از حدود یازده سال و پس از طی مراحل معمول، حکم استادی خود را گرفت.<ref>همان. صص 21-22.</ref>
شیرین بیانی در سال 1342 به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد که البته این امر یک سال به طول انجامید و در طی این مدت به ترجمه رساله خود پرداخت. این کتاب با عنوان  ''تاریخ آل جلایر'' به چاپ رسید. وی در بیست و پنج سالگی وارد کادر آموزشی دانشگاه تهران شد و به عنوان جوان‌ترین استادیار این دانشگاه مشغول به کار شد. بیانی پس از حدود یازده سال و پس از طی مراحل معمول، حکم استادی خود را گرفت.<ref>همان. صص 21-22.</ref>
=== مفاخر ===
از جوایز و نشان‌هایی که دکتر بیانی دریافت کرده، می‌توان به دریافت بیش از ده لوح تقدیر از مراکز علمی، فرهنگی و دانشگاهی اشاره کرد که مهمترین آنها دریافت نشان عالی دولت مغولستان به پاس مطالعاتش در تاریخ امپراتوری مغولان در فروردین سال ۱۳۹۵ در تهران است که آوازۀ او را تا خاستگاه این امپراتوری نیز کشانیده است. همچنین دریافت لوح تقدیر از انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران درسال ۱۳۸۲ و لوح تقدیر به مناسبت انتخاب کتاب «دین و دولت در ایران عهد مغول» را در کارنامه موفقیت‌هایش ثبت کرده است.
دکتر بیانی موفق به دریافت کتاب نمونه سال جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۵، لوح تقدیر برای انتخاب کتاب سال دانشگاه تهران در رشته علوم انسانی در سال ۱۳۷۵ و ۱۲ تقدیرنامه از مؤسسه‌های فرهنگی و دانشگاهی شده است.[https://ut.ac.ir/fa/page/3950/%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C]کتاب ''زن در ایران عصر مغول'' توسط مصطفی اویار در سال ۲۰۱۵ و حدود ۴۰ سال بعد از نگارش آن به زبان ترکی ترجمه شد.


=== آثار ===
=== آثار ===
سطر ۲۲: سطر ۲۵:
# کوروش کبیر (1350). تهران: شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1522946&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author]
# کوروش کبیر (1350). تهران: شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1522946&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author]
# کوروش کبیر (کوروش هخامنشی) (1971م-1350ش). تهران: شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=940833&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author]
# کوروش کبیر (کوروش هخامنشی) (1971م-1350ش). تهران: شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=940833&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author]
# زن در ایران عصر مغول (1352). انتشارات دانشگاه تهران. چاپ اول. این کتاب به خط سیرلیک در تاجیکستان برگردانده شده و زیر چاپ است. چاپ دوم در انتشارات دانشگاه تهران در حال انجام است.
# زن در ایران عصر مغول (1352). انتشارات دانشگاه تهران. این کتاب به خط سیرلیک در تاجیکستان برگردانده شد
# هشت مقاله در زمینه تاریخ (1352). تهران: انتشارات توس.[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=853791&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author]
# هشت مقاله در زمینه تاریخ (1352). تهران: انتشارات توس.[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=853791&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author]
# ایران در برخورد با مغول (1353). تهران: انتشارات کتابخانه طهوری.(ممیزی)[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3960029&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author]
# ایران در برخورد با مغول (1353). تهران: انتشارات کتابخانه طهوری.(ممیزی)[https://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3960029&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author]
سطر ۶۵: سطر ۶۸:
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:تاریخ مغول]]
[[رده:تاریخ مغول]]
[[رده:زنان استادتمام]]

نسخهٔ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۸

شیرین بیانی (زاده ۱۱ مرداد ۱۳۱۷) تاریخ‌نگار، پژوهشگر، استاد دانشگاه و نویسنده ایرانی است. او در تاریخ دوره مغول تخصص دارد.

زندگی‌نامه

شیرین بیانی فرزند خانبابا بیانی و ملکه ملکزاده و از نوادگان ملک‌المتکمین است. او در مرداد 1317 در تهران متولد شد. او در 1345 با محمدعلی اسلامی ندوشن ازدواج کرد و دو پسر دارد.

تحصیلات

شیرین بیانی تحصیلات ابتدایی را در دبستان منوچهری گذراند (این مکان اکنون به دانشگاه پلی تکنیک امیرکبیر بدل شده است). او بعد از طی مراحل ابتدایی، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ژاندارک گذراند. رفتن به ژاندارک از آن جهت بود که به زبان فرانسه تسلط یابد. از آنجا که در ژاندارک از کلاس نهم به بعد فقط به زبان فرانسه تدریس می شد او پس از کلاس نهم به دبیرستان انوشیروان دادگر رفت و با کسب رتبه اول در رشته ادبی، دوره دبیرستان را به اتمام رساند.[۱] اولین کتابش را در پانزده سالگی با عنوان میهمان‌خانه آنژ گاردین اثر کنتس دوسگور از معروفترین داستان نویسان کودک فرانسه را ترجمه کرد که اتفاقاً با مقدمه دکتر خانلری به چاپ رسید.دکتر خانلری در مقدمه این کتاب در خصوص دوشیزه شیرین بیانی نوشت:

شاید این مترجم صاحب ذوق و خردسال امروز، نویسنده زبردست فردا باشد.

بیانی به نظم و دقت بسیار اهمیت می‌داد. او خود را حاصل سه کانون معرفت شامل: مهر، هنر و دانش می‌داند: اول خانواده، دوم «موزه ایران باستان» و سوم دانشگاه تهران.[۲] موزه ایران باستان ـ محل کار مادرش، ملکه ملکزاده (بیانی) ـ بود که بسیاری از روزهای کودکی‌اش را در کنار مادرش در آنجا گذراند. اما دانشگاه تهران که محل کار پدرش و دیگر اعضای خانواده (مادرش و عمویش) بود و سپس درس خواندن وی در این محیط که سبب دلبستگی بیانی به دانشگاه شد، چنانکه دانشگاه تهران را خانه دوم خود تصور می‌کرد.[۳] او از محضر اساتیدی چون دکتر بهمنش، دکتر بینا، دکتر شیبانی، علی اصغر شمیم، دکتر محمدحسن گنجی استفاده کرد. بیانی دوره کارشناسی را پس از سه سال و به عنوان شاگرد اول به اتمام رساند.

او سپس عازم فرانسه شد تا در دانشگاه سوربن نزد پروفسور کلود کائن تحصیلات خود را ادامه دهد. پروفسور که با پدر و مادر بیانی آشنایی داشت تحقیق درباره تاریخ آل جلایر که تا آن زمان درباره آن کار نشده بود را برای رساله دکتری به وی پیشنهاد داد.[۴] بیانی در آن دوران از محضر پروفسور کائن و پروفسور ژان اوبَن بهره برد. وی سرانجام با بهترین نمره موفق به اخذ مدرک دکتری شد.[۵]

اشتغال

شیرین بیانی در سال 1342 به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد که البته این امر یک سال به طول انجامید و در طی این مدت به ترجمه رساله خود پرداخت. این کتاب با عنوان تاریخ آل جلایر به چاپ رسید. وی در بیست و پنج سالگی وارد کادر آموزشی دانشگاه تهران شد و به عنوان جوان‌ترین استادیار این دانشگاه مشغول به کار شد. بیانی پس از حدود یازده سال و پس از طی مراحل معمول، حکم استادی خود را گرفت.[۶]

مفاخر

از جوایز و نشان‌هایی که دکتر بیانی دریافت کرده، می‌توان به دریافت بیش از ده لوح تقدیر از مراکز علمی، فرهنگی و دانشگاهی اشاره کرد که مهمترین آنها دریافت نشان عالی دولت مغولستان به پاس مطالعاتش در تاریخ امپراتوری مغولان در فروردین سال ۱۳۹۵ در تهران است که آوازۀ او را تا خاستگاه این امپراتوری نیز کشانیده است. همچنین دریافت لوح تقدیر از انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران درسال ۱۳۸۲ و لوح تقدیر به مناسبت انتخاب کتاب «دین و دولت در ایران عهد مغول» را در کارنامه موفقیت‌هایش ثبت کرده است.

دکتر بیانی موفق به دریافت کتاب نمونه سال جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۵، لوح تقدیر برای انتخاب کتاب سال دانشگاه تهران در رشته علوم انسانی در سال ۱۳۷۵ و ۱۲ تقدیرنامه از مؤسسه‌های فرهنگی و دانشگاهی شده است.[۱]کتاب زن در ایران عصر مغول توسط مصطفی اویار در سال ۲۰۱۵ و حدود ۴۰ سال بعد از نگارش آن به زبان ترکی ترجمه شد.

آثار

کتاب

  1. تاریخ آل جلایر (1343). انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول. چاپ دوم 1381. این کتاب توسط حیدراف به زبان ترکی قزاقی در قزاقستان ترجمه شده است.
  2. داریوش بزرگ (داریوش هخامنشی اول) (1971م- 1350ش). تهران: شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.[۲]
  3. کوروش کبیر (1350). تهران: شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.[۳]
  4. کوروش کبیر (کوروش هخامنشی) (1971م-1350ش). تهران: شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.[۴]
  5. زن در ایران عصر مغول (1352). انتشارات دانشگاه تهران. این کتاب به خط سیرلیک در تاجیکستان برگردانده شد
  6. هشت مقاله در زمینه تاریخ (1352). تهران: انتشارات توس.[۵]
  7. ایران در برخورد با مغول (1353). تهران: انتشارات کتابخانه طهوری.(ممیزی)[۶]
  8. شامگاه اشکانیان و بامداد ساسانیان. انتشارات دانشگاه تهران.(ممیزی)[۷]
  9. دین و دولت در ایران عهد مغول (1367). جلد اول: از تشکیل حکومت منطقه ای مغولان تا تشکیل حکومت ایلخانی، تهران: انتشارات مرکز نشر دانشگاهی.
  10. دین و دولت در ایران عهد مغول. جلد دوم: حکومت ایلخانی، نبرد میان دو فرهنگ، تهران: انتشارات مرکز نشر دانشگاهی.
  11. دین و دولت در ایران عهد مغول (1375). جلد سوم: سیاست خارجی ایلخانان در جهان اسلام، تهران: انتشارات مرکز نشر دانشگاهی. (این مجموعه سه جلدی به عنوان «کتاب سال» 1375، و همچنین به عنوان «کتاب سال» دانشگاه تهران، در همان سال، برگزیده شده است. چاپ سوم 1382).
  12. تیسفون و بغداد در گذر تاریخ (1377). تهران: انتشارات جامی.
  13. نقش زن در ایران باستان (1379). بی جا: انجمن زنان پژوهشگر تاریخ.[۸]
  14. مغولان و حکومت ایلخانی در ایران (1399). تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).[۹]
  15. دین و دولت در عهد ساسانی و چند مقاله دیگر. تهران: انتشارات جامی. چاپ دوم (زیر چاپ)
  16. ایران از ورود آریائیها تا سقوط هخامنشیان (1381). تهران: انتشارات سمت.
  17. دمساز دوصد کیش- نگاهی دیگر بر مولانا جلال الدین محمد رومی، آماده چاپ.[۷]

ترجمه

  1. گروه بندی ایلات و اختلافات جامعه ایلی مغول در قرون 11 و12 میلادی (13). بی جا: بی نا.
  2. ولادی‍م‍ی‍رت‍س‍وف‌، ب‍اری‍س‌ ی‍اک‍اول‍ی‍وی‍چ (1383).‌ نظام اجتماعی مغول (فئودالیسم خانه به دوشی). تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.[۱۰]
  3. تاریخ عیلام (1346). تهران: دانشگاه تهران. چاپ دوم 1372.
  4. تاریخ سری مغولان (1350). تهران: انتشارات دانشگاه تهران. چاپ دوم (زیرچاپ).
  5. چنگیزخان (1363). تهران: انتشارات اساطیر. چاپ دوم 1371.
  6. کنتس دوسگور (1332). میهمانخانه آنژ گاردین (داستانی اخلاقی برای نوجوانان و جوانان). با مقدمه دکتر پرویز ناتل خانلری. تهران: بی نا. اولین اثر: (در پانزده سالگی).[۱۱]
  7. دووامبه، پیر (1394). هنر در قرن پریکلس: هنر زرین آتن. تهران: اطلاعات.[۱۲]

مقاله

شیرین بیانی مقالات زیادی به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسه نوشته[۸] که مقالات فارسی ایشان در نورمگز [۱۳] و مقالات انگلیسی و فرانسه ایشان در سایت دانشگاه تهران موجود است.[۱۴]

منابع

  1. عباسی، جواد. دکتر شیرین بیانی معلم دلسوز و پژوهشگر برجسته.رشد آموزش تاریخ تابستان 1380 - شماره 6 (‎11 صفحه - از 4 تا 14 )
  2. همان. صص12-13.
  3. همان. صص13-14.
  4. همان. ص17.
  5. همان. صص18-20.
  6. همان. صص 21-22.
  7. همان. صص193-194.
  8. همان. صص 194-197.

پیوند به بیرون

  1. ویکی‌پدیا
  2. سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
  3. نورمگز
  4. دانشگاه تهران