تفاوت میان نسخههای «سرمه»
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
سرمه کشیدن پیشینهای بسیار طولانی دارد به گونهای که ظاهرا اولین استفادهکنندگان آن مردم مصر باستان بودند که حدود 3100 سال قبل از میلاد مسیح تحت عنوان چشم فراعنه و درك خاصیت میکروبکشی و حفاظت چشمها از انعکاس شدید نور شنهای بیابانی بر چشمان خود سرمه میکشیدند.<ref>Baptiste W. Kohl – The precursor to modern mascara. EzineArticle 2008: 1-4.</ref> در زمان پادشاهی هخامنشیان در ایران نیز بین افراد سرشناس استفاده از آن جایگاه خاصی داشت. در دوران صدر اسلام به خواص آن بسیار اشاره شده و معصومین (ع) از جمله افرادی بودند که بسیار از آن استفاده و آن را نیز به سایرین توصیه میکردند.[http://varesaneentezar9.blogfa.com/post/79] | سرمه کشیدن پیشینهای بسیار طولانی دارد به گونهای که ظاهرا اولین استفادهکنندگان آن مردم مصر باستان بودند که حدود 3100 سال قبل از میلاد مسیح تحت عنوان چشم فراعنه و درك خاصیت میکروبکشی و حفاظت چشمها از انعکاس شدید نور شنهای بیابانی بر چشمان خود سرمه میکشیدند.<ref>Baptiste W. Kohl – The precursor to modern mascara. EzineArticle 2008: 1-4.</ref> در زمان پادشاهی هخامنشیان در ایران نیز بین افراد سرشناس استفاده از آن جایگاه خاصی داشت. در دوران صدر اسلام به خواص آن بسیار اشاره شده و معصومین (ع) از جمله افرادی بودند که بسیار از آن استفاده و آن را نیز به سایرین توصیه میکردند.[http://varesaneentezar9.blogfa.com/post/79] | ||
گزنفون مینویسد که کورش سرمه کشیدن و آرایش صورت را تصویب میکرد تا چشمان و صورت اشخاص زیباتر از آن چه هست به نظر آید.<ref>ضیاپور، جلیل (1343). ''پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان.'' تهران: هنرهای زيبای كشور، ادارهكل موزهها و فرهنگ عامه. ص4.</ref> در نوروزنامه منسوب به خیام آمده: «... کودک خرد را... چون به میل زرین چشم سرمه کنند از شب کوری و آب دویدن چشم ایمن بود، و در قوت بصر زیادت کند..»<ref>خیام، عمربن ابراهیم (1380). ''نوروزنامه''. تصحیح و تحشیه مینوی، مجتبی. تهران: اساطیر. ص21.</ref>. در برهان قاطع، زیر «سرمه خاک بین» نوشته: «سرمهای بود که خسرو پرویز داشت گویند هر که یک بار در چشم کشیدی تا یک گز عمق زمین را بدیدی و تا مدت یکسال این چنین بودی». ابوالقاسم عبدالله کاشانی نویسد که حجر اثمد یا سنگ سرمه چشم را به غایت نافع بود. تقویت اعصاب نماید و نور بصر جمع کند و آفتهای رمدی را دفع کند و چشم پیران را که به سبب کبر سن ضعف پذیرفته باشد... به غایت نافع بود...». شاردن نویسد: «مردان و زنان ایرانی هر صبحگاه سرمه سیاه به چشمان و مژگان خود میکشند، و قلم پولادین نازک صیقلی شدهای از پلک میگذرانند، و میگویند این کار نور چشم را میافزاید، اما سرمه بیشتر برای جاذبه و زیبایی چشمان است و زنان بیشتر بکارش میبرند». رویهم رفته، برای این که چشمها را درشت و سیاه بنمایانند و نیز برای قوت چشم و روشنایی آن و حتی برای درمان و سپیدبختی، سرمه میکشیدند. | گزنفون مینویسد که کورش سرمه کشیدن و آرایش صورت را تصویب میکرد تا چشمان و صورت اشخاص زیباتر از آن چه هست به نظر آید.<ref>ضیاپور، جلیل (1343). ''پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان.'' تهران: هنرهای زيبای كشور، ادارهكل موزهها و فرهنگ عامه. ص4.</ref> در نوروزنامه منسوب به خیام آمده: «... کودک خرد را... چون به میل زرین چشم سرمه کنند از شب کوری و آب دویدن چشم ایمن بود، و در قوت بصر زیادت کند..»<ref>خیام، عمربن ابراهیم (1380). ''نوروزنامه''. تصحیح و تحشیه مینوی، مجتبی. تهران: اساطیر. ص21.</ref>. در برهان قاطع، زیر «سرمه خاک بین» نوشته: «سرمهای بود که خسرو پرویز داشت گویند هر که یک بار در چشم کشیدی تا یک گز عمق زمین را بدیدی و تا مدت یکسال این چنین بودی».<ref>خلف، محمد حسین (1376). ''برهان قاطع''. به کوشش معین، محمد. ج2. تهران: امیرکبیر. ص1129.</ref> ابوالقاسم عبدالله کاشانی نویسد که حجر اثمد یا سنگ سرمه چشم را به غایت نافع بود. تقویت اعصاب نماید و نور بصر جمع کند و آفتهای رمدی را دفع کند و چشم پیران را که به سبب کبر سن ضعف پذیرفته باشد... به غایت نافع بود...». شاردن نویسد: «مردان و زنان ایرانی هر صبحگاه سرمه سیاه به چشمان و مژگان خود میکشند، و قلم پولادین نازک صیقلی شدهای از پلک میگذرانند، و میگویند این کار نور چشم را میافزاید، اما سرمه بیشتر برای جاذبه و زیبایی چشمان است و زنان بیشتر بکارش میبرند». رویهم رفته، برای این که چشمها را درشت و سیاه بنمایانند و نیز برای قوت چشم و روشنایی آن و حتی برای درمان و سپیدبختی، سرمه میکشیدند. | ||
سرمه را که میخریدند، توی کاغذی میریختند و چند پول و شاهی سفید قاطی آن میکردند و آن کاغذ را که سرمه و پول در آن بود، تا میکردند و دم در اطاق، زیر فرش میگذاشتند که سرمه پا بخورد و کشته شود تا وقتی که به چشم میکشند، ندود یعنی سرمه آب نیندازد و نشد (نشر) نکند و صورت را سیاه نکند. | سرمه را که میخریدند، توی کاغذی میریختند و چند پول و شاهی سفید قاطی آن میکردند و آن کاغذ را که سرمه و پول در آن بود، تا میکردند و دم در اطاق، زیر فرش میگذاشتند که سرمه پا بخورد و کشته شود تا وقتی که به چشم میکشند، ندود یعنی سرمه آب نیندازد و نشد (نشر) نکند و صورت را سیاه نکند. |
نسخهٔ ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۰۵
سرمه یکی از مواد آرایشی چشم و یک بخش از آرایش هفت قلم است که خاصیت زیبایی و درمانی را توأمان دارد.
ریشهشناسی
سرمه/su(o)rma(e)/ مخلوطی از کانیهای آنتیموان که سیاه رنگ است و از آن برای آرایش پلک چشم و مژهها استفاده میشود. برگرفته از واژه ترکی /sürmä/ مشتق از ریشه sür- به معنای مرهم نهادن و روغن مالیدن[۱]
سرمه خالص حاوی سولفید آنتیموان و تری سولفید به عنوان ترکیبات اصلی آن است. منبع سرمه سنگی براق و تیره است که در زبان عربی به نام «اثمد» شناخته میشود که در انگلیسی به آنتیموان ترجمه میشود. در اردو، کلمه «سرمه» به آنتیموان اشاره دارد.[۲]
پیشینه
سرمه کشیدن پیشینهای بسیار طولانی دارد به گونهای که ظاهرا اولین استفادهکنندگان آن مردم مصر باستان بودند که حدود 3100 سال قبل از میلاد مسیح تحت عنوان چشم فراعنه و درك خاصیت میکروبکشی و حفاظت چشمها از انعکاس شدید نور شنهای بیابانی بر چشمان خود سرمه میکشیدند.[۳] در زمان پادشاهی هخامنشیان در ایران نیز بین افراد سرشناس استفاده از آن جایگاه خاصی داشت. در دوران صدر اسلام به خواص آن بسیار اشاره شده و معصومین (ع) از جمله افرادی بودند که بسیار از آن استفاده و آن را نیز به سایرین توصیه میکردند.[۱]
گزنفون مینویسد که کورش سرمه کشیدن و آرایش صورت را تصویب میکرد تا چشمان و صورت اشخاص زیباتر از آن چه هست به نظر آید.[۴] در نوروزنامه منسوب به خیام آمده: «... کودک خرد را... چون به میل زرین چشم سرمه کنند از شب کوری و آب دویدن چشم ایمن بود، و در قوت بصر زیادت کند..»[۵]. در برهان قاطع، زیر «سرمه خاک بین» نوشته: «سرمهای بود که خسرو پرویز داشت گویند هر که یک بار در چشم کشیدی تا یک گز عمق زمین را بدیدی و تا مدت یکسال این چنین بودی».[۶] ابوالقاسم عبدالله کاشانی نویسد که حجر اثمد یا سنگ سرمه چشم را به غایت نافع بود. تقویت اعصاب نماید و نور بصر جمع کند و آفتهای رمدی را دفع کند و چشم پیران را که به سبب کبر سن ضعف پذیرفته باشد... به غایت نافع بود...». شاردن نویسد: «مردان و زنان ایرانی هر صبحگاه سرمه سیاه به چشمان و مژگان خود میکشند، و قلم پولادین نازک صیقلی شدهای از پلک میگذرانند، و میگویند این کار نور چشم را میافزاید، اما سرمه بیشتر برای جاذبه و زیبایی چشمان است و زنان بیشتر بکارش میبرند». رویهم رفته، برای این که چشمها را درشت و سیاه بنمایانند و نیز برای قوت چشم و روشنایی آن و حتی برای درمان و سپیدبختی، سرمه میکشیدند.
سرمه را که میخریدند، توی کاغذی میریختند و چند پول و شاهی سفید قاطی آن میکردند و آن کاغذ را که سرمه و پول در آن بود، تا میکردند و دم در اطاق، زیر فرش میگذاشتند که سرمه پا بخورد و کشته شود تا وقتی که به چشم میکشند، ندود یعنی سرمه آب نیندازد و نشد (نشر) نکند و صورت را سیاه نکند.
خواص
از سرمه به عنوان حفاظی در برابر بیماریهای چشمی، برای سیاه کردن پلکها و به عنوان آرایشی برای مژهها از گذشته تا به امروز استفاده میشود. به جز سیاه کردن اطراف چشمها، مسلماً یکی از علل استفاده از آن در گذشته و به خصوص در نواحی جغرافیایی با انعکاس نور زیاد تسکیندهنده چشم در برابر انعکاس نور آفتاب میباشد، به طوری که میتوان اثر آن را بر کاهش انعکاس نور و اشعه فرابنفش به مشابه عینک آفتابی طبیعی دانست.[۷] استفاده از سرمه، چشم را از آلودگی میکروبی وارد به چشم از طریق گرد و غبار محافظت میکند و آن را خُنک و پاکیزه نگاه میدارد. همچنین موجب تسکین درد چشمهای خسته میشود.[۸] در تحقیقی که به منظور بررسى آثار ضد میکروبى اثمد (سرمه) بر روى پنج نوع باکترى گرم مثبت و گرم منفى از عوامل بیمارىهاى چشمى در محیط آزمایشگاهی انجام شده است مشخص شده که اثمد احمر، توانایی از بین بردن باکتری باسیلوس سوبتیلیس را داراست.[۹] نرم کردن عضلات چشم و تسهیل در خونرسانی و مبارزه با پیرچشمی از خواص استفاده از سرمه میباشد، چربیهای موجود در نوعی سرمه به نام چهار مغز که سرشار از مواد مغذی است از خونریزی داخلی چشم نیز جلوگیری به عمل میآورد. سرمه موجب جلوگیری از آب سیاه و آب مروارید میشود، آب ریزش چشم را بر طرف میکند، درد چشم را از بین میبرد، به افزایش استقامت ماهیچههای چشم نیز کمک شایان میکند و همچنین برخی از عناصر ضروری را برای سلامت سلولهای چشم فراهم میکند.[۱۰] سرمه به رشد موها کمک مىکند و از ریزش مو جلوگیری میکند.[۱۱] پارسیان «سنگ سرمه» گویند و هندوان «کردیاجن» و رومیان «کرخلن»، و صیادنه این نواحی را معتقد آنست که بهترین اوصباهانی است و نشان و صفت او آنست که براق باشد وبرو دندانها باشد درشت. و پس از اصباهانی هرویست، و پس از هروی زراونی که در معدن زریافته شود بطرف زاولستان.
و هرچ جز اصباهانی است براق نیست بلکه تیره رنگ است. چشم را مقوی باشد و صحت چشم نگاه دارد و بدل او در منفعت سرب سوخته باشد.[۱۲] اُثمُد سُرمه است و اوسنگی هست گران، و بهترینش آن بود که سنگ خارا اندر او کم بود و چون بشکنی برق زند، و او سرد است و اندر او قبض است، و بگرمی و رطوبتی که چشم را تعریض کند سود دارد چون اندر وی کشی، ودمعه را بکشد و ریشهای زشت چشم را پاک کند و چون با پیه کهن طلا کنی بر جایی از تن که آتش بسوخته باشد منفعت دارد، و از افراز مغز و بصر را قوی گرداند، و اشک را ببرد و هر رطوبتی و گرمی که اندر چشم بود بکشد و آماسهای گرم بنشاند.[۱۳] با اندک مشک مقوی باصره پیران و حمول او جهت قطع جریان حیض و خروج مقعد و ضماد او بر پیشانی و نصف سر جهت قطع رعاف که از حجب دماغ باشد و با پیه تازه جهت سوختگی آتش و با روغنها چون بر بدن طلا کنند جهت کشتن و رفع قمل و ذرور او جهت جراحات تازه و قطع خون او و قروح ذکر و خصیه و طبقه قرنیه چشم بغایت مفید و محرق او که با پیه سرشته بر آتش گذاشته باشند تا شعلهور گشته بسوزد، لطیف تر و مغسول او الطف است و با مروارید و سرگین حردون و شکر جهت غشاوه و بیاض چشم مجرّب و با حضض و سماق جهت دمعه و جرب به دستور مجرّب است.[۱۴]
آداب سرمه کشیدن
وقت سرمه کشیدن بایستی آسمان صاف باشد و کوچکترین لکه ابری پیدا نباشد و گرنه، چشم لک خواهد آورد. برای سرمه کشیدن، میل سرمهدان را نخست توی گلاب میزدند که سرمه به خودش بگیرد و آنگاه به چشم میکشیدند سرمه کشیدن حکم ریمل کشیدن امروزه را داشت. سرمهدان مثل روقوری و جانماز سرجهاز عروس بود. سرمهدان را از پارچههای خیلی عالی مانند مخمل ابریشمی و ترمه و امثال آن میدوختند و روی آن مروارید یا یک گوهر بهادار میگذاشتند. میل و سرمهدان وسیلهای شخصی بود و زنهای قدیم میل سرمهدان دیگری را به کار نمیبردند.
گونههای سرمه
معمولاً سرمههای عربی از آنتی موان تری سولفید و سنگ معدن استیبنیت (Stibnite) معروف به اتمید (Ethmid) ساخته میشدند.[۲] این سرمهها گران و کمیاب بوده و به همین جهت به تدریج طی سالها سولفید سرب یا گالن (Galena) که به اندازه استیبنیت دارای رنگ مشکی تیره و نمای درخشنده بود جانشین آن شد.[۱۵] در گذشته که مردم شبها برای روشن کردن فضای منزل از چراغهای پیه سوز یا روغن کنتو حاصل از دانه گیاهی به نام بیدانجیر(کنتو) استفاده میکردند، سنگی را روی فتیلهای که آغشته به روغن و در حال سوختن بود، میگرفتند و از این طریق سرمه را تهیه میکردند.[۲] انواع دیگر سرمه را به خصوص در ایران از سوزاندن فندق، کرچک، بادام و یا دیگر دانههای روغنی، مغز استخوان گاو، یا ترکیب آنها (پسته، بادام، فندق و مغز استخوان گاو مشهور به چهار مغز) و به صورت دستساز و صنعتی تهیه میکنند.
1- سرمه ترمه: ترمه کشمیری را فتیله میکردند و در ظرفی که از مس نبود و در آن کره انداخته بودند میخواباندند و سر فتیله را آتش میزدند تا فتیله کورسو کورسو بسوزد. یک سه پایه کوچک هم روی ظرف مینهادند آن چنان که پایههای سه پایه پشت کاسه و روی زمین جا میگرفت و یک پیاله یا بشقاب چینی روی آن سه پایه دَسَر (واژگون) میکردند. فتیله، سوزان و دودکنان، دودش به پشت آن پیاله یا بشقاب میگرفت. وقتی فتیله تمام میسوخت، بشقاب (یا پیاله) را از روی سه پایه برمیداشتند و با دم قاشق، دودهها را از پشت پیاله یا بشقاب میکشیدند و توی کاغذ، ظرفی پاک، و یا سرمه دان میریختند و به چشم میکشیدند.
2- سرمه دنبه: دنبه را ریز ریز میکردند و در ظرفی میریختند و روی آتش میگذاردند و با قاشق هم میزدند تا آب شود. روغنش که درمیآمد، جزغالههای دنبه را درمیآوردند و دور میریختند. آنگاه فتیلهای از پنبه درست میکردند و توی روغن میگذاردند و سه پایه و بشقابی برمیداشتند و مانند روشی که درباره سرمه ترمه نوشته شد، عمل میکردند. سرمه دنبه را بیشتر برای قشنگی چشم به کار میبردند. این سرمه چون بسیار چرب بود به ابرو نیز میکشیدند و یک خال هم با همان سرمه میان ابروها مینهادند و به این کار زنگک کشیدن میگفتند.
3- سرمه قلم گاو: سه چهار قلم گاو میگرفتند، مُخ آن را در میآوردند و توی پیاله میریختند و روی آتش مینهادند. وقتی آب شد، یک فتیله از پنبه پاک میگرفتند و درست مانند دیگر سرمههایی که برمیشمردیم عمل میکردند. سرمه قلم گاو، سرد و خنک شمرده میشد و بیشتر، هنگامی به کار میبردند که چشم بخار کرده و یا جوش گرمی زده بود.
4- سرمه بادام: روغن مغز بادام شیرین را میگرفتند. بدین سان که بادام را نرم میکوبیدند و هی فشنگ آب به آن میزدند و مالش میدادند و میفشاردند تا روغنش را پس بدهد. بعد یک فتیله از پنبه درست میکردند و توی روغن بادام میگذاشتند و سرش را آتش میزدند و مانند سایر سرمهها عمل میکردند. سرمه بادام را بیشتر برای قوت و قشنگی چشم میکشیدند.
5- سرمه هدهد: هدهد را میکشتند و خونش را میگرفتند و گویا با چیزی درمیآمیختند و برای سپیدبختی بر چشم میکشیدند.
6- سرمه سنگ: سرمه سنگ را می گفتند مال مکه است و بعد از سرمه هفت جواهر قوتش از دیگر سرمه ها بیشتر.
برای این که آواز آدم خوش آوازی را خراب کنند نیز به او سرمه سنگ میخوراندند.[۱۶]
7- سرمه هفت جواهر: طلا و نقره و الماس و یاقوت و زبرجد و لعل و در را با هم میآمیختند و میساییدند و به کار میبردند و این سرمه را از همه سرمهها قوی تر میدانستند.[۱۶]
بهترین سرمه را سرمه هفت جواهر میگفتند و مشهور بود که هفت نوع جواهر را میسوزانند و با مغز گردو و مغز بادام و مغز پسته، که آنها را هم سوزانده بودند، قاطی میکردند و میکوبیدند و استخوان سوخته قلم پای طاووس به آن اضافه میکردند؛ چون، میگفتند استخوان پای طاووس چشم را قوت میدهد. سرمه کشیدن هم مهارت میخواست که زیاد و کم نشود. و برای این کار میل سرمهدان را اول توی گلاب میزدند که سرمه به خودش بگیرد، بعد به چشم میکشیدند.[۱۷]
ترکیبات
امروزه تحقیقات بر شناخت ترکیبات و کشف اسرار موجود در سنگ سرمه نشان میدهند که اغلب نمونههای آن حاوی مقادیر قابل ملاحظه ای سرب، آلومینیوم کافور و جوهر نعناع میباشد.[۱۸] محققین عقیده دارند که یکی از خواص درمانی استفاده از سرمه، فعالیت ضد میکروبی املاح با غلظت اندك فلز سنگین سرب موجود در آن میباشد. سرمه به خصوص نوع معدنی آن حاوی ترکیبات سولفید سرب (Pbs)، اکسید سرب (Pb3O4)، هماتیت (Fe2O3)، مگنتیت (Fe3O4)، اکسید روی (ZnO)، کربن غیر بلوری، کلسیت (CaCO3)، ساسولیت (H3BO3)، کلسیت/ آراگونیت (CaCO3)، سیلیکون عنصری، تالک (Mg3Si4O10(OH)2) مس (Cu2O)، سولفید آنتیموان (Sb2S3)، ژئوتیت (FeO(OH))،
دولومیت CaMg(CO3) 2، باریت (BaSO4)، نمک یا هالیت (NaCl)، پارافین، کربن، نیتروژن، سیلیس، آهن، آلومینیوم، گوگرد و دیگر ترکیبات آلی غیربلوری میباشد.[۱۹] به طور کلی یک نمونه سرمه دارای متوسط عناصر 34% سرب، 30% کربن، 13% روی، 9% بورون، 4% کلسیم، 4% آهن، 2% سیلیکون و 4% غیره میباشد.[۲۰]
روایات
در کتاب دعائم الاسلام از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است «انه امر بالا کتحال بالا ثمد و قال» (ص): «علیکم به فانه مذهبۀ لِلْقَذى مصفاة للبصر». پیامبر اکرم (ص) سفارش کردند که مسلمانان با اثمد سرمه بکشند و ضمن تأکید بر این نوع از سرمه، فرمودند: سرمه به اثمد خار و خاشاک را خارج نموده و چشم را پاک میکند.[۳] در روایت دیگری از آن حضرت: «علیکم بالا ثمد، فانه یجلو البصر و ینبت الشعر» سرمه (با اثمد) را ترک نکنید که باعث جلا و نورانیت چشم و روئیدن موها میشود.[۴] در کتاب مصباح الزائر آورده شده است که: «ان النبی (ص) کان اذا سافر حمل معه خمسة أشیاء: المرآة و المکحلۀ و المذرى و السواك و المشط. پیامبر (ص) همواره در سفرها پنج چیز همراه داشت؛ آینه، سرمه، چنگال، مسواک و شانه.[۵] «و کان لا یفارقه فی اسفاره قارورة الدهن و المکحلۀ و المقراض و المرآة و السواك و المشط» پیامبر اسلام (ص) همیشه شش چیز در سفر همراه داشت. 1- شیشه کوچکی از روغن و کرم 2- سرمهدان 3- قیچی 4- آینه 5- مسواک 6- شانه.[۶] پیامبر اکرم (ص): «الکحل فی العینین یجلو البصر» [۷] سرمه کشیدن چشمان، دیده را جلا میدهد.
زمان سرمه کشیدن
زمان مناسب براى سرمه کشیدن شب و موقع خواب است.[۸]
نوع سرمه و جنس میل آن
در روایات فوق مشاهده میشود که در بسیارى از روایات بر سرمه اثمد تأکید شده است. بنابراین شایسته است این نوع سرمه مورد استفاده قرار گیرد. سرمه اثمد، اثمد سنگ معروفی است که از آن سرمه گرفته میشود و به نام سرمه اثمد نامیده میشود، همه علماء اهل لغت اتفاق نظر دارند، اما این که معدن این سنگ کجاست، اختلافنظر وجود دارد. در مجمعالبحرین آمده است: اثمد سنگى است که به وسیله آن سرمه مىکشند و معادن آن در مشرق است، و برخى معتقدند معادن آن در اصفهان است.[۹]
منابع
- ↑ حسن دوست، محمد (1381). فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی. ج3. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. ص1725.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Al-Kaff, A., Al-Rajhi, A., Tabbara, K., & El-Yazigi, A. (1993). Kohl-the traditional eyeliner: use and analysis. Annals of Saudi medicine, 13(1), 26-30.
- ↑ Baptiste W. Kohl – The precursor to modern mascara. EzineArticle 2008: 1-4.
- ↑ ضیاپور، جلیل (1343). پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان. تهران: هنرهای زيبای كشور، ادارهكل موزهها و فرهنگ عامه. ص4.
- ↑ خیام، عمربن ابراهیم (1380). نوروزنامه. تصحیح و تحشیه مینوی، مجتبی. تهران: اساطیر. ص21.
- ↑ خلف، محمد حسین (1376). برهان قاطع. به کوشش معین، محمد. ج2. تهران: امیرکبیر. ص1129.
- ↑ Hardy A, Walton R, Vaishnav R. Composition of eye cosmetics (kohls) used in Cairo. J Environ Health Res 2004; 14(1): 83-91.
- ↑ Karim N, Jallad A, Hartmut G. Characterization of a hazardous eyeliner (kohl) by confocal Raman microscopy, J Hazardous Materials 2005; 124: 236–240.
- ↑ Sadatfar A, Mirzaii M, Fromadi A, Mashku M. Study of Antimicrobial Effects of gram positive and gram negative bacteria Kohl on Thursday in vitro, [undergraduate thesis]. [Kerman]: Kerman Medical of science; 2001
- ↑ Karim N, Jallad A, Hartmut G. Characterization of a hazardous eyeliner (kohl) by confocal Raman microscopy, J Hazardous Materials 2005; 124: 236–240.
- ↑ Hardy R, Vaishnav Z, Al-Kharusi H, Worthing MA. Composition of eye cosmetics (Kohls) used in Oman. J Ethnopharmacology 1998; 60: 223–234.
- ↑ بیرونی، ابوریحان (1352). صیدنه. ترجمه فارسی قدیم از ابوبکر بن علی بن عثمان کاسانی. به کوشش ستوده، منوچهر؛ افشار، ایرج. تهران: شورای عالی فرهنگ و هنر، مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی. ص40.
- ↑ الهروی، مرفق الدین ابومنصور علی (1346). الابنیه عن حقائق الادویه یا روضة الانس و منعقد المنفس. به تصحیح بهمنیار، احمد، به کوشش محبوبی اردکانی، حسین. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص30.
- ↑ تنکابنی، سید محمد مومن (1387). تحفة المومنین. تصحیح و تحقیق رحیمی، روجا، شمس اردکانی، محمدرضا؛ فرجادمند، فاطمه. تهران: مؤسسه نشر شهر. ص28.
- ↑ Al-Hazza SAF, Krahn PM (1995). Kohl: a hazardous eyeliner. Int Ophthalmol 19(2): 83-88.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ کتیرایی، محمود (1378). از خشت تا خشت. تهران: ثالث. صص355-358.
- ↑ مونس الدوله (1380). خاطرات مونس الدوله ندیمه حرمسرای ناصرالدین شاه. به کوشش سعدوندیان، سیروس. تهران: زرین. صص26-27.
- ↑ Al-Ashban MA, Shah AH. Kohl (surma): a toxic traditional eye cosmetic study in Saudi Arabia. J Public Health 2004; 118: 292–298.
- ↑ Hardy A, Walton R, Vaishnav R. Composition of eye cosmetics (kohls) used in Cairo. J Environ Health Res 2004; 14(1): 83-91.
- ↑ Bassal HN (2013). Elemental Composition Study of Kohl Samples. Arab Journal of Nuclear Science and Applications. 46(3): 133-140.
نویسنده: حکمت بروجردی