تفاوت میان نسخه‌های «گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه)»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «بانو گوهرشاد حسابی (مدحت السلطنه) دختر مرحوم سید موسی خان حسابی اهل تفرشی بود...» ایجاد کرد)
 
 
(۳۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
بانو گوهرشاد حسابی (مدحت السلطنه) دختر مرحوم سید موسی خان حسابی اهل تفرشی بود همسرشمرحوم عباس حسابی معزز سلطنه از کارمندان عالی رتبه وزارت خارجه و سالها سفیر ایران در کشورهای اروپایی بلژیک و اسپانیا بود هنگامی که سفارت ایران در بیروت منصوب شد همراه با همسر و فرزندان خود محمد و محمود حسابی به بیروت عزیمت کرد پس از پایان ماموریت همسر سر راه رشد حسابی به همراه پسرانشآن جا ماند. او از ابتدای جوانی علاقه زیادی به تحصیل علم و ادب داشت هنگامی که دو فرزندش آقای دکتر محمد حسابی رئیس بخش رادیوگرافی بیمارستان سینا همچنین آقای دکتر محمود حسابی فیزیکدان مشهور در بیروت به ادامه تحصیلات خویش مشغول بودند این بانوی دانشدوست از خورشی و لذت زندگی دست برداشت و شوهر و خانواده خود را به حال خود را گذاشت و برای اینکهفرزندانش بتوانند در راه کسب علم و دانش بکوشند  کمر به خدمت و تعلیم و تربیت آنان گماشت و همیشه بهترین مشوق در راه تحصیل علم و کمال فرزندان خویش و دیگران بود. محمود حسابی تعلیمات دینی و ادبیات فارسی را را از مادرش آموخت
[[پرونده:گوهرشاد حسابی.jpg|بندانگشتی|گوهرشاد حسابی مادر دکتر محمود حسابی]]
همواره میکوشید خادم جامعه و حامی بینوایان باشد برای اینکه کودکان بی بضاعت می توانند تحصیل کنند به آنها کمک هزینه تحصیلی می‌داد و مقید بود ثروت خود را را مردمان بیمار و ناتوان بکند در اواخر عمر به فرزندان خویش سفارش کرد کرد تا آنها هم هم پس از مرگ مادر در رسیدگی به به اشخاص بیمار و مستند را را فراموش نکنند فرزندانش پس از مرگ وی بهترین راه اجرای وصیت ما درد خویش را چرا چنین دانستن خانه مسکونی اورا را به بیمارستان تبدیل کنند طبق ورقه سند صلح نامه ای که در دفتر خانه اسناد رسمی شماره ۲۰ حوزه ثبت تهران تهران شمال ۳۹۷۶ در تاریخ 29خرداد 1312موجود است خانه مسکونی گوهرشاد درخیابانبلور سازی تهران در مراسمی با حضور مرحومه جمع و زیر کاخ های کشور طی سند رسمی به وزارت بهداری واگذار کرد و دکتر محمد حسابی نیستی سندرسمی ریاست بیمارستان را که بیمارستان گوهرشاد حسابی نامگذاری شده عهده گرفت این بیمارستان در هنگام افتتاح ۵۰ تختخواب داشت و در سال ۱۳۱۹ به دانشگاه تهران انتقال یافت از جمله بیمارستان های آموزشی دانشکده پزشکی شد این بیمارستان دارای بخش های داخلی جراحی زنان و مامایی و همچنین درمانگاه های طبی جراحی و دندانپزشکی بود و تا سال ۱۳۳۰ و ملیت داشت و در آن هنگام دارای ۷۵ تخت بود ریاست بیمارستان با آقای دکتر محمد  حسابی بود ه  این بانو علاقه بسیاری به اجرای مقررات مذهبی و حفظ تقیدات سنتی داشت
گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه) (؟-1311 ش.) از زنان عالم و خیر و مادر پروفسور [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%DB%8C محمود حسابی] فیزیکدان برجسته ایرانی، سناتور و وزیر فرهنگ دولت دکتر محمد مصدق بود.{{TOClimit}}
در مدت زندگانی خود مسافرت های بغداد اماکن متبرکه شامات و مصر نمود و مدتی در بیرون اقامت داشت ایشان در ۳ آذر   1311 شمسی به بیماری ذات الریه مبتلا گردد گردید و چشم از جهان فرو بست است و در قم حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون شد
 
===زندگی‌نامه===
بانو گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه) دختر سید موسی خان اهل تفرش بود. همسرش عباس حسابی معزالسلطنه از کارمندان عالی رتبه وزارت خارجه و سال‌ها سفیر ایران در کشورهای اروپایی بلژیک و اسپانیا بود. او هنگامی که به سفارت ایران در شامات‌ (لبنان و سوریه امروزی) منصوب شد همراه با همسر و فرزندان خود محمد و محمود حسابی به بیروت عزیمت کرد.<ref name=":1">حسابی، ایرج (1380). ''استاد عشق''. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص37.</ref> پس از پایان مأموریت همسر، گوهرشاد خانم به همراه پسرانش در آن جا ماند تا فرزندانش که هنوز کودک بودند در دیار غربت تنها نمانند، زیرا پدرشان تصمیم گرفته بود آنها را در آن کشور تنها رها کند تا درس بخوانند. این ماندن برای او بسیار گران تمام شد، زیرا عزت‌السلطنه در ایران با زنی از درباریان به نام همدم‌الدوله ازدواج کرد و شرط ازدواجش را نابودی همسر و فرزندان او قرار داد. عزت‌السلطنه هم زن و فرزندان خود را در دیار غربت بدون خرجی گذاشت و حتی چند بار برای کشتن گوهرشاد اقدام کرد. این زن با دارایی اندکی که داشت هزینه زندگی خود و پسرانش را در بیروت می‌داد و زمانی که متوجه شد هیچ طلایی برای فروش باقی نمانده سکته کرد و از ناحیه کمر فلج و برای همیشه زمین‌گیر شد.<ref>پناهی فرد، سیمین (1397). ''رنج و ترنج''. تهران: ماه ماد. ص22.</ref>
 
او از ابتدای جوانی علاقه زیادی به تحصیل علم و ادب داشت و همیشه بهترین مشوق در راه تحصیل علم و کمال فرزندان خویش و دیگران بود. محمد و محمود تعلیمات دینی و ادبیات فارسی را از مادرشان آموختند.<ref>بنیاد پروفسور حسابی (1381). ''فرازهایی از زندگی پروفسور سید محمود حسابی''. تهران: عابد. ص4.</ref>
 
گوهرشاد خانم همواره می‌کوشید خادم جامعه و حامی بینوایان باشد، از همین رو برای اینکه کودکان بی‌بضاعت بتوانند تحصیل کنند به آنها کمک هزینه تحصیلی می‌داد و مقید بود ثروت خود را صرف مردمان بیمار و ناتوان بکند. او در اواخر عمر به فرزندان خویش سفارش کرد تا آنها هم پس از مرگ مادر رسیدگی به بیماران و مستمندان را فراموش نکنند. فرزندانش پس از مرگ وی برای اجرای وصیت مادر خویش خانه مسکونی او را به بیمارستان تبدیل کردند.<ref name=":0">خدایار محبی، منوچهر (1325). ''شریک مرد''. تهران: تابان (چاپخانه). صص112-113.</ref>
 
<br />
===بیمارستان گوهرشاد===
طبق ورقه سند صلح نامه‌ای که در دفتر خانه اسناد رسمی شماره ۲۰ حوزه ثبت تهران تهران شمال ۳۹۷۶ در تاریخ 29 خرداد 1312 موجود است خانه مسکونی گوهرشاد در خیابان بلورسازی تهران در مراسمی با حضور جم وزیر داخله (کشور) وقت کشور طی سند رسمی به وزارت بهداری واگذار شد و دکتر محمد حسابی نیز ریاست بیمارستان را که بیمارستان گوهرشاد حسابی نامگذاری شد به عهده گرفت.<ref name=":0" /> این بیمارستان در هنگام افتتاح ۵۰ تختخواب داشت و در سال ۱۳۱۹ به دانشگاه تهران انتقال یافت و از جمله بیمارستان‌های آموزشی دانشکده پزشکی شد. این بیمارستان دارای بخش‌های داخلی، [[جراحی زنان و مامایی]] و همچنین درمانگاه‌های طبی جراحی و دندانپزشکی بود و تا سال ۱۳۳۰ فعال در آن هنگام دارای ۷۵ تخت بود. این بانو علاقه بسیاری به اجرای مقررات مذهبی و حفظ تقیدات سنتی داشت.[https://pr.tums.ac.ir/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%A7/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%D9%8A%D9%86-%D9%87%D8%A7%E2%81%84-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%8A-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84-%D9%83%D8%B1%D8%B3%D9%8A-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%D9%8A/48581]
 
او در مدت زندگانی خود مسافرت‌هایی به بغداد و اماکن متبرکه شامات و مصر نمود و مدتی در بیرون اقامت داشت. ایشان در 11 آذر 1311 شمسی به بیماری ذات‌الریه مبتلا گردید و چشم از جهان فرو بست و در قم در صحن حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون شد.
 
<br />
==منابع==
[[رده:زنان خیر]]
<references /><br />
==پیوند به بیرون==
 
#[https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%88%D8%AF_%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%DB%8C ویکی‌پدیای فارسی]
#[https://pr.tums.ac.ir/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%87%D8%A7/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%D9%8A%D9%86-%D9%87%D8%A7%E2%81%84-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%8A-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%88%D9%84-%D9%83%D8%B1%D8%B3%D9%8A-%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D9%8A%D9%88%D9%84%D9%88%DA%98%D9%8A/48581 سایت روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران]
 
 
نویسنده: حکمت بروجردی
[[رده:مادران بزرگان]]
[[رده:زنان تفرشی]]
[[رده:بیمارستان خصوصی]]
[[رده:بیمارستانهای تهران]]
[[رده:مکانهای زنان]]
[[رده:زنان واقف]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۷

گوهرشاد حسابی مادر دکتر محمود حسابی

گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه) (؟-1311 ش.) از زنان عالم و خیر و مادر پروفسور محمود حسابی فیزیکدان برجسته ایرانی، سناتور و وزیر فرهنگ دولت دکتر محمد مصدق بود.

زندگی‌نامه

بانو گوهرشاد حسابی (مدحت‌السلطنه) دختر سید موسی خان اهل تفرش بود. همسرش عباس حسابی معزالسلطنه از کارمندان عالی رتبه وزارت خارجه و سال‌ها سفیر ایران در کشورهای اروپایی بلژیک و اسپانیا بود. او هنگامی که به سفارت ایران در شامات‌ (لبنان و سوریه امروزی) منصوب شد همراه با همسر و فرزندان خود محمد و محمود حسابی به بیروت عزیمت کرد.[۱] پس از پایان مأموریت همسر، گوهرشاد خانم به همراه پسرانش در آن جا ماند تا فرزندانش که هنوز کودک بودند در دیار غربت تنها نمانند، زیرا پدرشان تصمیم گرفته بود آنها را در آن کشور تنها رها کند تا درس بخوانند. این ماندن برای او بسیار گران تمام شد، زیرا عزت‌السلطنه در ایران با زنی از درباریان به نام همدم‌الدوله ازدواج کرد و شرط ازدواجش را نابودی همسر و فرزندان او قرار داد. عزت‌السلطنه هم زن و فرزندان خود را در دیار غربت بدون خرجی گذاشت و حتی چند بار برای کشتن گوهرشاد اقدام کرد. این زن با دارایی اندکی که داشت هزینه زندگی خود و پسرانش را در بیروت می‌داد و زمانی که متوجه شد هیچ طلایی برای فروش باقی نمانده سکته کرد و از ناحیه کمر فلج و برای همیشه زمین‌گیر شد.[۲]

او از ابتدای جوانی علاقه زیادی به تحصیل علم و ادب داشت و همیشه بهترین مشوق در راه تحصیل علم و کمال فرزندان خویش و دیگران بود. محمد و محمود تعلیمات دینی و ادبیات فارسی را از مادرشان آموختند.[۳]

گوهرشاد خانم همواره می‌کوشید خادم جامعه و حامی بینوایان باشد، از همین رو برای اینکه کودکان بی‌بضاعت بتوانند تحصیل کنند به آنها کمک هزینه تحصیلی می‌داد و مقید بود ثروت خود را صرف مردمان بیمار و ناتوان بکند. او در اواخر عمر به فرزندان خویش سفارش کرد تا آنها هم پس از مرگ مادر رسیدگی به بیماران و مستمندان را فراموش نکنند. فرزندانش پس از مرگ وی برای اجرای وصیت مادر خویش خانه مسکونی او را به بیمارستان تبدیل کردند.[۴]


بیمارستان گوهرشاد

طبق ورقه سند صلح نامه‌ای که در دفتر خانه اسناد رسمی شماره ۲۰ حوزه ثبت تهران تهران شمال ۳۹۷۶ در تاریخ 29 خرداد 1312 موجود است خانه مسکونی گوهرشاد در خیابان بلورسازی تهران در مراسمی با حضور جم وزیر داخله (کشور) وقت کشور طی سند رسمی به وزارت بهداری واگذار شد و دکتر محمد حسابی نیز ریاست بیمارستان را که بیمارستان گوهرشاد حسابی نامگذاری شد به عهده گرفت.[۴] این بیمارستان در هنگام افتتاح ۵۰ تختخواب داشت و در سال ۱۳۱۹ به دانشگاه تهران انتقال یافت و از جمله بیمارستان‌های آموزشی دانشکده پزشکی شد. این بیمارستان دارای بخش‌های داخلی، جراحی زنان و مامایی و همچنین درمانگاه‌های طبی جراحی و دندانپزشکی بود و تا سال ۱۳۳۰ فعال در آن هنگام دارای ۷۵ تخت بود. این بانو علاقه بسیاری به اجرای مقررات مذهبی و حفظ تقیدات سنتی داشت.[۱]

او در مدت زندگانی خود مسافرت‌هایی به بغداد و اماکن متبرکه شامات و مصر نمود و مدتی در بیرون اقامت داشت. ایشان در 11 آذر 1311 شمسی به بیماری ذات‌الریه مبتلا گردید و چشم از جهان فرو بست و در قم در صحن حضرت معصومه سلام الله علیها مدفون شد.


منابع

  1. حسابی، ایرج (1380). استاد عشق. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص37.
  2. پناهی فرد، سیمین (1397). رنج و ترنج. تهران: ماه ماد. ص22.
  3. بنیاد پروفسور حسابی (1381). فرازهایی از زندگی پروفسور سید محمود حسابی. تهران: عابد. ص4.
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ خدایار محبی، منوچهر (1325). شریک مرد. تهران: تابان (چاپخانه). صص112-113.


پیوند به بیرون

  1. ویکی‌پدیای فارسی
  2. سایت روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران


نویسنده: حکمت بروجردی