تفاوت میان نسخه‌های «سیمین بهبهانی»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۳: سطر ۳:


=== زندگی‌نامه ===
=== زندگی‌نامه ===
سیمین‌بر خلیلی (مشهور به سیمین بهبهانی و گاه سیمین خلعت‌بری) متولد 28 تیر 1306 در محله همت آباد تهران <ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص۲۵.</ref> در خانواده‌ای اهل قلم و فرهنگ به دنیا آمد. او فرزند عباس خلیلی عراقی، فعال سیاسی، نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار و مدیر روزنامه اقدام و [[فخرعظمی ارغون]]، از فعالان حقوق زنان بود.<ref name=":5">میرعابدینی، حسن (1386). ''فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز''. تهران: چشمه. ص59. </ref>پدرش عباس خلیلی عراقی، نوه ملا علی خلیلی تهرانی ـ از علمای بزرگ نجف ـ و از خاندان خلیلی بود که نسبشان به شیخ صدوق میرسید و اصالتا قمی بودند. مادر سیمین مدت کوتاهی پس از ازدواج از عباس خلیلی جدا شد و سیمین به همراه مادر در خانه پدربزرگ مادری اش نشو و نما یافت و در دامان مادر پرورده شد. پس از درگذشت پدریزرگ، مادر با عادل خلعتبری که او نیز روزنامه نگار و صاحب امتیاز روزنامه های ''آینده میهن، آینده ایران، آزادی خلق و فریاد دانش آموزان'' بود ازدواج کرد.<ref name=":0">عابدی، کامیار (1379). ''ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی''. تهران: کتاب نادر. صص11-28.</ref>  
سیمین‌بر خلیلی (مشهور به سیمین بهبهانی و گاه سیمین خلعت‌بری) متولد 28 تیر 1306 در محله همت آباد تهران<ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص۲۵.</ref>در خانواده‌ای اهل قلم و فرهنگ به دنیا آمد. او فرزند [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C عباس خلیلی عراقی]، فعال سیاسی، نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار و مدیر روزنامه اقدام و [[فخرعظمی ارغون]]، از فعالان حقوق زنان بود.<ref name=":5">میرعابدینی، حسن (1386). ''فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز''. تهران: چشمه. ص59. </ref>پدرش عباس خلیلی عراقی، نوه ملاعلی خلیلی تهرانی ـ از علمای بزرگ نجف ـ و از خاندان خلیلی بود که نسبشان به [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D8%B5%D8%AF%D9%88%D9%82 شیخ صدوق] می‌رسید و اصالتاً قمی بودند. مادر سیمین مدت کوتاهی پس از ازدواج از عباس خلیلی جدا شد و سیمین به همراه مادر در خانه پدربزرگ مادری‌اش نشو و نما یافت و در دامان مادر پرورده شد. پس از درگذشت پدربزرگ، مادر با عادل خلعتبری که او نیز روزنامه‌نگار و صاحب امتیاز روزنامه‌های ''آینده میهن، آینده ایران، آزادی خلق و فریاد دانش‌آموزان'' بود ازدواج کرد.<ref name=":0">عابدی، کامیار (1379). ''ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی''. تهران: کتاب نادر. صص11-28.</ref>  


==== تحصیلات ====
==== تحصیلات ====
سیمین زبان فرانسه را در خانه از مادرش فراگرفت.<ref>شامانی، طیبه (1400). ''سیمین بهبهانی''. اصفهان: گویا. ص13.</ref> او در سال 1309 به کودکستان آمریکایی رفت. دوره دبستان را از سال 1311 در [[مدرسه ناموس]] گذراند و دوره دبیرستان را از سال 1318 در مدرسه حسنات سپری کرد. مادر سیمین، او را حتی به آموختن موسیقی اصیل ایرانی، تا حدی که به ردیف و گوشه های آوازها و دستگاه ها آشنایی داشته باشد، تشویق کرد. او از کودکی سیمین را به قصد شاعر شدن تشویق و تربیت کرد<ref name=":0" />. از همین رو، سال بعد از ورود به دبیرستان، او نزد ایرج عباسی و مسعود معارفی به آموختن موسیقی پرداخت. سیمین دوران تحصیلات متوسطه را طی چهار سال و هرسال دو کلاس، تقریبا سپری کرد و قبل از آنکه دیپلم کامل دبیرستان را بگیرد در 1324 وارد مدرسه مامایی شد، اما نوشته شدن گزارشی انتقادی درباره اوضاع نابهنجار آنجا که به او نسبت داده شد، به همراه فعالیتهایش در حزب توده سبب شد با ریاست آموزشگاه درگیری فیزیکی پیدا کند [http://tarikhirani.ir/fa/news/4628/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D9%88%D9%85-%D9%BE%D8%AF%D8%B1%D9%85-%D8%AC%D8%B2%D9%88-%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82-%D8%A8%D9%88%D8%AF]؛ همین باعث اخراجش از آموزشگاه شد و مدتی ترک تحصیل کرد. او تا زمانی که بچه هایش کوچک بودند با اینکه در آزمون دانشگاه های مختلفی قبول شد، وارد دانشگاه نشد، تا اینکه در سال 1336 هم در دانشکده حقوق و هم دانشکده ادبیات پذیرفته شد. نخست وارد دانشکده ادبیات شد و از اساتیدی چون محمد معین بهره برد،اما دیری نپایید که انصراف داد و در 1337 به دانشکده حقوق رفت. <ref name=":0" />او سرانجام در سال 1341 از دانشکده حقوق لیسانس قضایی گرفت.<ref>شامانی، طیبه (1400). ''سیمین بهبهانی''. اصفهان: گویا. ص17</ref>
سیمین زبان فرانسه را در خانه از مادرش فراگرفت.<ref>شامانی، طیبه (1400). ''سیمین بهبهانی''. اصفهان: گویا. ص13.</ref> او در سال 1309 به کودکستان آمریکایی رفت. دوره دبستان را از سال 1311 در [[مدرسه ناموس]] گذراند و دوره دبیرستان را از سال 1318 در مدرسه حسنات سپری کرد. مادر سیمین، او را حتی به آموختن موسیقی اصیل ایرانی، تا حدی که به ردیف و گوشه‌های آوازها و دستگاه‌ها آشنایی داشته باشد، تشویق کرد. او از کودکی سیمین را به قصد شاعر شدن تشویق و تربیت کرد.<ref name=":0" />از همین‌رو، سال بعد از ورود به دبیرستان، او نزد ایرج عباسی و مسعود معارفی به آموختن موسیقی پرداخت. سیمین دوران تحصیلات متوسطه را طی چهار سال و هر سال دو کلاس، تقریباً سپری کرد و قبل از آنکه دیپلم کامل دبیرستان را بگیرد در 1324 وارد مدرسه مامایی شد، اما نوشته شدن گزارشی انتقادی درباره اوضاع نابهنجار آنجا که به او نسبت داده شد، به همراه فعالیت‌هایش در حزب توده سبب شد با ریاست آموزشگاه درگیری فیزیکی پیدا کند[http://tarikhirani.ir/fa/news/4628/%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D9%87%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A2%D8%B1%D8%B2%D9%88-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D9%88%D9%85-%D9%BE%D8%AF%D8%B1%D9%85-%D8%AC%D8%B2%D9%88-%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D9%82-%D8%A8%D9%88%D8%AF]؛ همین باعث اخراجش از آموزشگاه شد و مدتی ترک تحصیل کرد. او تا زمانی که بچه‌هایش کوچک بودند با اینکه در آزمون دانشگاه‌های مختلفی قبول شد، وارد دانشگاه نشد، تا اینکه در سال 1336 هم در دانشکده حقوق و هم دانشکده ادبیات پذیرفته شد. نخست وارد دانشکده ادبیات شد و از اساتیدی چون [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%85%D8%B9%DB%8C%D9%86 محمد معین] بهره برد،اما دیری نپایید که انصراف داد و در 1337 به دانشکده حقوق رفت.<ref name=":0" />او سرانجام در سال 1341 از دانشکده حقوق لیسانس قضایی گرفت.<ref>شامانی، طیبه (1400). ''سیمین بهبهانی''. اصفهان: گویا. ص17</ref>


==== ازدواج ====
==== ازدواج ====
سیمین در سال 1325 به فاصله چند ماه پس از اخراج از مدرسه مامایی با حسن بهبهانی ازدواج کرد.<ref name=":1">شامانی، طیبه (1400). ''سیمین بهبهانی''. اصفهان: گویا. ص16.</ref> این ازدواج انتخاب و خواست پدرش و مطابق با معیارهای او بود .<ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص32.</ref>بهبهانی تحصیلات نسبتا کافی داشت، دبیر زبان انگلیسی و رییس یک انجمن ادبی با عنوان ادبیات ایران نوین بود. حاصل ازدواج سیمین با حسن بهبهانی سه فرزند به نام های علی بهبهانی (1326) فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی، ادیب و مترجم، حسین بهبهانی (1328) فارغ التحصیل رشته حسابداری و دختری به نام امید بهبهانی (1333) دکترای فرهنگ و زبان های باستانی و استاد دانشگاه بود.<ref name=":2">عابدی، کامیار (1379). ''ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی''. تهران: کتاب نادر. صص11-28.</ref>سیمین از ابتدا رابطه سردی با حسن بهبهانی داشت، از همین رو در سال 1348 از حسن بهبهانی جدا شد و در 1349 به همسری منوچهر کوشیار _ از همکلاسیهای دوره دانشگاهش که بعدها قاضی دادگستری شد_ درآمد، اما همچنان نام خانوادگی همسر اول بر روی او ماند. این ازدواج و زندگی مشترک هر چند موفق و عاشقانه بود ، اما به سبب بیماری قلبی کوشیار دیری نپایید، چرا که در تیرماه سال 1363 منوچهر کوشیار درگذشت و سیمین دوباره تنها ماند.<ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص35.</ref>
سیمین در سال 1325 به فاصله چند ماه پس از اخراج از مدرسه مامایی با حسن بهبهانی ازدواج کرد.<ref name=":1">شامانی، طیبه (1400). ''سیمین بهبهانی''. اصفهان: گویا. ص16.</ref> این ازدواج انتخاب و خواست پدرش و مطابق با معیارهای او بود.<ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص32.</ref>بهبهانی تحصیلات نسبتاً کافی داشت، دبیر زبان انگلیسی و رییس یک انجمن ادبی با عنوان ادبیات ایران نوین بود. حاصل ازدواج سیمین با حسن بهبهانی سه فرزند به نام‌های علی بهبهانی (1326) فارغ‌التحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی، ادیب و مترجم، حسین بهبهانی (1328) فارغ‌التحصیل رشته حسابداری و دختری به نام امید بهبهانی (1333) دکترای فرهنگ و زبان‌های باستانی و استاد دانشگاه بود.<ref name=":2">عابدی، کامیار (1379). ''ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی''. تهران: کتاب نادر. صص11-28.</ref>سیمین از ابتدا رابطه سردی با حسن بهبهانی داشت، از همین‌رو در سال 1348 از حسن بهبهانی جدا شد و در 1349 به همسری منوچهر کوشیار ـ از همکلاسی‌های دوره دانشگاهش که بعدها قاضی دادگستری شد ـ درآمد، اما همچنان نام خانوادگی همسر اول بر روی او ماند. این ازدواج و زندگی مشترک هر چند موفق و عاشقانه بود، اما به سبب بیماری قلبی کوشیار دیری نپایید، چرا که در تیرماه سال 1363 منوچهر کوشیار درگذشت و سیمین دوباره تنها ماند.<ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص35.</ref>


=== فعالیت‌های شغلی ===
=== فعالیت‌های شغلی ===
سیمین از 7 بهمن 1330 وارد آموزش و پرورش و دبیر شد. ابتدا به تدریس شیمی و فیزیک هشتم و نهم پرداخت. پس از یک سال علاوه بر فیزیک و شیمی، ادبیات و زیست شناسی را نیز تدریس میکرد و رسماً دبیر وزارت فرهنگ شد. <ref name=":1" /> در سال 1334 با مجله ی ''امید ایران'' به عنوان سرپرست بخش ادبی همکاری کرد.<ref name=":3">دهباشی، علی (1382). ''زن‍ی‌ ب‍ا دام‍ن‍ی‌ ش‍ع‍ر: ج‍ش‍ن‌ن‍ام‍ه‌ س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. تهران: نگاه. صص19-24.</ref> او همچنین در سال 1344 سرودن ترانه برای رادیو ایران را آغاز کرد. همچنین در این سال به انگلستان سفر کرده و با اعضای انجمن قلم لندن دیدار کرد. <ref name=":2" /> در سال 1348 به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران (شورای ترانه) درآمد. سیمین بهبهانی، هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور، یدالله رویایی، بیژن جلالی و فریدون مشیری این شورا را اداره می کردند. او در سال 1357 به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.<ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص38.</ref> سیمین تا 1360 به دبیری اشتغال داشت و غیر از مدت کوتاهی که عضو انجمن زنان حقوقدان بود هیچ فعالیت حقوقی دیگری انجام نداد.
سیمین از 7 بهمن 1330 وارد آموزش و پرورش و دبیر شد. ابتدا به تدریس شیمی و فیزیک هشتم و نهم پرداخت. پس از یک سال علاوه بر فیزیک و شیمی، ادبیات و زیست‌شناسی را نیز تدریس می‌کرد و رسماً دبیر وزارت فرهنگ شد.<ref name=":1" />در سال 1334 با مجله‌ی ''امید ایران'' به عنوان سرپرست بخش ادبی همکاری کرد.<ref name=":3">دهباشی، علی (1382). ''زن‍ی‌ ب‍ا دام‍ن‍ی‌ ش‍ع‍ر: ج‍ش‍ن‌ن‍ام‍ه‌ س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. تهران: نگاه. صص19-24.</ref> او همچنین در سال 1344 سرودن ترانه برای رادیو ایران را آغاز کرد. همچنین در این سال به انگلستان سفر کرده و با اعضای انجمن قلم لندن دیدار کرد.<ref name=":2" />در سال 1348 به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران (شورای ترانه) درآمد. سیمین بهبهانی، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D8%B4%D9%86%DA%AF_%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%AC هوشنگ ابتهاج]، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1_%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D9%BE%D9%88%D8%B1 نادر نادرپور]، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%B1%D8%A4%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C یدالله رویایی]، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%DB%8C%DA%98%D9%86_%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84%DB%8C بیژن جلالی] و [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86_%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C فریدون مشیری] این شورا را اداره می‌کردند. او در سال 1357 به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.<ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص38.</ref>سیمین تا 1360 به دبیری اشتغال داشت و غیر از مدت کوتاهی که عضو انجمن زنان حقوقدان بود هیچ فعالیت حقوقی دیگری انجام نداد.


=== فعالیت‌های ادبی ===
=== فعالیت‌های ادبی ===
سیمین همزمان با ورود به دبیرستان، شاعری را با نوشتن سروده هایی به تقلید و اقتباس از شعرهای مادر پی گرفت. دیدار او با [[پروین اعتصامی]] شاعر نام آور و بزرگ معاصر در سیزده سالگی از اتفاقات تأثیرگذار زندگی او در آن دوران بود. جلسه های ادبی که در خانه شان برگزار می شد و گه گاه برخی از برجستگان شعر و ادب آن دوره مانند ملک الشعرای بهار، یوسف اعتصام الملک، سعید نفیسی و رشید یاسمی در آنجا حاضر می شدند سیمین را با فنون شاعری بیشتر آشنا می کرد. <ref>عابدی، کامیار (1379). ''ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی''. تهران: کتاب نادر. صص11-28</ref>در سال 1320 در سن چهارده سالگی اولین شعر او در نشریه ''نوبهار'' که مدیر و ناشرش ملک الشعرای بهار بود نشر یافت. مطلع شعر این بود:«ای توده گرسنه و نالان چه می کنی؟/ای ملت فقیر و پریشان چه می کنی؟». بعد از آن، شعرهای دیگری از او در روزنامه ''آینده ایران'' چاپ شد. اولین کتاب او با نام ''سه تار شکسته'' که دو داستان کوتاه و تعدادی شعر را در بر میگرفت در سال 1330 منتشر شد. ''جای پا'' ، ''چلچراغ'' نام دو مجموعه شعر دیگر سیمین است که به ترتیب در 1335 و 1336 چاپ شد. شعر سیمین در این مجموعه ها  عمدتا اشعاری فردی بود که حکایت از تنهاییهای او میکرد. پس از پایان تحصیلات (1341) چهارمین دفتر از سروده هایش را با عنوان ''مرمر'' منتشر کرد. شعرها از فضای اجتماعی به سوی حال و هوای تغزل به پیش رفت. اما از ''رستاخیز'' در 1352، اشعار او جنبه اجتماعی به خود گرفت و این روند در ''خطی ز سرخ و آتش'' (1360) ادامه یافت. او در داستان های دو مجموعه ''با قلب خود چه خریدم'' (1375) و ''کلید و خنجر'' (1379) خاطرات گذشته و شوربختی های امروز را در قالب نوشته هایی روایی ارائه داد.<ref name=":5" />
سیمین همزمان با ورود به دبیرستان، شاعری را با نوشتن سروده‌هایی به تقلید و اقتباس از شعرهای مادر پی گرفت. دیدار او با [[پروین اعتصامی]] شاعر نام‌آور و بزرگ معاصر در سیزده سالگی از اتفاقات تأثیرگذار زندگی او در آن دوران بود. جلسه‌های ادبی که در خانه‌شان برگزار می‌شد و گه گاه برخی از برجستگان شعر و ادب آن دوره مانند [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1 ملک‌الشعرای بهار]، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C یوسف اعتصام الملک]، [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_%D9%86%D9%81%DB%8C%D8%B3%DB%8C سعید نفیسی] و [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF_%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D9%85%DB%8C رشید یاسمی] در آنجا حاضر می‌شدند سیمین را با فنون شاعری بیشتر آشنا می‌کرد.<ref>عابدی، کامیار (1379). ''ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی''. تهران: کتاب نادر. صص11-28</ref>در سال 1320 در سن چهارده سالگی اولین شعر او در نشریه ''نوبهار'' که مدیر و ناشرش ملک‌الشعرای بهار بود نشر یافت. مطلع شعر این بود: «ای توده گرسنه و نالان چه می‌کنی؟/ای ملت فقیر و پریشان چه می‌کنی؟». بعد از آن، شعرهای دیگری از او در روزنامه ''آینده ایران'' چاپ شد. اولین کتاب او با نام ''سه تار شکسته'' که دو داستان کوتاه و تعدادی شعر را در بر می‌گرفت در سال 1330 منتشر شد. ''جای پا''، ''چلچراغ'' نام دو مجموعه شعر دیگر سیمین است که به ترتیب در 1335 و 1336 چاپ شد. شعر سیمین در این مجموعه‌ها عمدتاً اشعاری فردی بود که حکایت از تنهایی‌های او می‌کرد. پس از پایان تحصیلات (1341) چهارمین دفتر از سروده‌هایش را با عنوان ''مرمر'' منتشر کرد. شعرها از فضای اجتماعی به سوی حال و هوای تغزل به پیش رفت. اما از ''رستاخیز'' در 1352، اشعار او جنبه اجتماعی به خود گرفت و این روند در ''خطی ز سرخ و آتش'' (1360) ادامه یافت. او در داستان‌های دو مجموعه ''با قلب خود چه خریدم'' (1375) و ''کلید و خنجر'' (1379) خاطرات گذشته و شوربختی‌های امروز را در قالب نوشته‌هایی روایی ارائه داد.<ref name=":5" />


از جمله فعالیت های سیمین بهبهانی تلاش برای تأسیس کانون نویسندگان بود. او در جلسات و محافل ادبی نیز شرکت می کرد و از افراد ثابت انجمن امید بود که به احترام و یاد مهدی اخوان ثالث تشکیل شده بود. او در محافل ادبی و هنری خارج از کشور نیز سخنرانی می کرد. در فعالیت های ادبی، به گفته خود سیمین، میان او و فروغ فرخزاد رقابتی آشکار و پنهان بود.<ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. صص39-42.</ref>
از جمله فعالیت‌های سیمین بهبهانی تلاش برای تأسیس کانون نویسندگان بود. او در جلسات و محافل ادبی نیز شرکت می‌کرد و از افراد ثابت انجمن امید بود که به احترام و یاد مهدی اخوان ثالث تشکیل شده بود. او در محافل ادبی و هنری خارج از کشور نیز سخنرانی می‌کرد. در فعالیت‌های ادبی، به گفته خود سیمین، میان او و [https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%BA_%D9%81%D8%B1%D8%AE%D8%B2%D8%A7%D8%AF فروغ فرخزاد] رقابتی آشکار و پنهان بود.<ref>اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). ''گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌''. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. صص39-42.</ref>


=== اشعار ===
=== اشعار ===


==== قالب ====
==== قالب ====
سیمین در ابتدای شاعری خود در قالب چهارپاره شعر می سرود. این دوره از اشعار او بیشتر گرایش سنتی دارند. در مرحله بعد نیز او به سرودن اشعار در قالب غزل سنتی پرداخت؛ در مرحله اوج شاعری، حرکت نوگرایانه او پس از مجموعه ''رستاخیز'' آغاز شد و بدین ترتیب در مسیر غزل نو گام برداشت.
سیمین در ابتدای شاعری خود در قالب چهارپاره شعر می‌سرود. این دوره از اشعار او بیشتر گرایش سنتی دارند. در مرحله بعد نیز او به سرودن اشعار در قالب غزل سنتی پرداخت؛ در مرحله اوج شاعری، حرکت نوگرایانه او پس از مجموعه ''رستاخیز'' آغاز شد و بدین ترتیب در مسیر غزل نو گام برداشت.


==== زبان ====
==== زبان ====
مهمترین ویژگی اشعار سیمین سادگی و روانی آن است. واژگان سیمین اغلب واژگان عادی و بسیار رایج زبان است. وی هیچ تمایلی به واژه های نامأنوس و بیگانه و ناآشنا نشان نمی دهد. به همین دلیل است که زبان خود را به کلام عادی نزدیک کرده است و حتی اغلب با گزینش واژگان، از نظر نحوی به عامیانه گویی متمایل می شود.<ref>ابومحبوب، (1382). ص341.</ref> دایره واژگانی شعر سیمین، به دلیل آشنایی او با ادبیات پربار کلاسیک و نیز استفاده او از زبان عامیانه، بسیار گسترده است.<ref>شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. ص77.</ref>. در شعر سیمین گاه از همین واژه های عامیانه همچون تاپ تاپ، دنگ دنگ، تیک تاک و... به جهت تسلط شاعر به نفع شاعرانگی شعر استفاده می شود.<ref>دهباشی، (1383). ص189.</ref>سیمین در انتخاب کلمات هرگز به آنچه تاکنون مرسوم و متداول بوده است نمی اندیشد و از به کار گرفتن اصطلاحات و تعبیرات خاص زبان، هر قدر هم خشن بوده است نمیهراسد. <ref>بهبهانی، سیمین (1352). رستاخیز. تهران: زوار. چاپ اول. ص11.</ref>همین فراوانی ترکیبات ویژگی دیگر شعر سیمین اوست. این ترکیبات گاهی بسیار قدیمی است و گاهی کاملاً امروزی و معدودی نیز ساخته ی خود اوست. از ترکیبات بدیعی که سیمین ساخته میتوان به '''مردگان قرن آلود'''، '''شوخ گین'''، '''چشم افسا'''، '''پساپشت''' و '''لزج بویناک عجز''' اشاره کرد.<ref>شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. صص80-81.</ref>
مهمترین ویژگی اشعار سیمین سادگی و روانی آن است. واژگان سیمین اغلب واژگان عادی و بسیار رایج زبان است. وی هیچ تمایلی به واژه‌های نامأنوس و بیگانه و ناآشنا نشان نمی‌دهد. به همین دلیل است که زبان خود را به کلام عادی نزدیک کرده است و حتی اغلب با گزینش واژگان، از نظر نحوی به عامیانه گویی متمایل می‌شود.<ref>ابومحبوب، (1382). ص341.</ref> دایره واژگانی شعر سیمین، به دلیل آشنایی او با ادبیات پربار کلاسیک و نیز استفاده او از زبان عامیانه، بسیار گسترده است.<ref>شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. ص77.</ref>در شعر سیمین گاه از همین واژه‌های عامیانه همچون تاپ تاپ، دنگ دنگ، تیک تاک و... به جهت تسلط شاعر به نفع شاعرانگی شعر استفاده می‌شود.<ref>دهباشی، (1383). ص189.</ref>سیمین در انتخاب کلمات هرگز به آنچه تاکنون مرسوم و متداول بوده است نمی‌اندیشد و از به کار گرفتن اصطلاحات و تعبیرات خاص زبان، هر قدر هم خشن بوده است نمی‌هراسد.<ref>بهبهانی، سیمین (1352). رستاخیز. تهران: زوار. چاپ اول. ص11.</ref>همین فراوانی ترکیبات ویژگی دیگر شعر سیمین اوست. این ترکیبات گاهی بسیار قدیمی است و گاهی کاملاً امروزی و معدودی نیز ساخته‌ی خود اوست. از ترکیبات بدیعی که سیمین ساخته می‌توان به '''مردگان قرن‌آلود'''، '''شوخ‌گین'''، '''چشم‌افسا'''، '''پساپشت''' و '''لزج بویناک عجز''' اشاره کرد.<ref>شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. صص80-81.</ref>


==== مضامین ====
==== مضامین ====
در نخستین سروده های سیمین بهبهانی، جلوه ها و پدیده های زندگی امروز، حضور کمتر دارند و بیشتر به گونه ای سطحی، خام و سنتی بیان شده اند. دو عامل مهم فقر و سرخوردگی عاطفی که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی است از مفاهیم اصلی نخستین سروده های سیمین بهبهانی بود.<ref>دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص27.</ref>از دهه شصت به بعد بسیاری از ضوابط مرسوم غزل در شعر سیمین شکسته شد و غزل شکلی نو به خود گرفت. او در این دوره، جهان معاصر خود را با همه ویژگی هایش، با زبانی امروزین به شعر کشید. مضامین این دوره از اشعار سیمین بهبهانی همان مضامینی است که هر روزه به چشم خویش می دید و با آنها زندگی می کرد.<ref>حسن لی، کاووس؛ حیدری، مریم (1385). بررسی عناصر زندگی معاصر در شعر سیمین بهبهانی. علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. دوره25. شماره3. صص85-100.</ref>شعر سیمین از همان آغاز شاعری صبغه ای واقع گرایانه داشت و شاعر به واقعیت تلخ، غم انگیز و حتی نفرت آور اجتماع توجه نشان می داد. <ref>حسین‌پورجافی، علی (1384). جریان‌های شعری معاصر فارسی. تهران: امیرکبیر. ص103.</ref> او سعی کرد که زبان شعرش زبان جمع باشد، از این رو رنگ و روی طیف های گوناگونی از مردم به ویژه طبقه ی پایین اجتماع در شعر او به روشنی دیده می شود. بیشتر نشانه های احساسی در شعر سیمین بهبهانی، از نوع نشانه های غم و یأس است؛ یعنی نوعی اندوه و ناامیدی در شعر او نمایان است. این امر ریشه در رنج های زندگی شخصی و نگاه واقع گرایانه به تلخی های اجتماع و حوادث روزمره دوران زندگی شاعر دارد.<ref>طایفی، شیرزاد (1394). نقد نشانه ـ معناشناختی اشعار سیمین بهبهانی. ''دُر دَری''. سال 5. شماره 16. ص100</ref>اصلی ترین جریان شعری که می توان در آثارش ردیابی کرد، عاشقانه های او هستند. این شعرهای عاشقانه را در یک روند کلی و با توجه به سیری که آثار سیمین ـ از آغاز تا انجام ـ می توان به دو گروه تقسیم بندی کرد، عاشقانه های سنتی و عاشقانه های نو.<ref>بیژنی فر، لعبت (1396). ''جریان شناسی شعر معاصر زنان در ایران و دنیای عرب (با تکیه بر اشعار پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده، سیمین بهبهانی، نازک الملائکة، غادة السمان، فدوی طوقان و سعاد الصباح)''. رساله دکتری دانشگاه الزهرا. صص299-300.</ref> اشعار او گاه منعکس کننده عواطف و احساسات فردی شاعر است و گاه نیز باید آن را رمانتیسم اجتماعی به حساب آورد و از این منظر آثار او روندی صعودی طی می کند و هرچه جلوتر میرود از تعداد عاشقانه های فردی کاسته شده و بر عاشقانه های اجتماعی افزوده می گردد. از دیگر خصوصیات شعر سیمین توجه به وطن و حوادث آن و سرودن عاشقانه های اجتماعی ـ وطنی است.<ref>بیژنی فر، لعبت (1396). ''جریان شناسی شعر معاصر زنان در ایران و دنیای عرب (با تکیه بر اشعار پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده، سیمین بهبهانی، نازک الملائکة، غادة السمان، فدوی طوقان و سعاد الصباح)''. رساله دکتری دانشگاه الزهرا. ص297.</ref> سیمین یک شاعر غنایی عاشقانه، یک شاعر غزلسرا به اعتبار سرودن از عشق و یک شاعر روایی به اعتبار غزل (عاشقانه) روایت (بیان ماجرا) جدل (اجتماعی و سیاسی) است.<ref>ابومحبوب، (1382). ص100.</ref>
در نخستین سروده‌های سیمین بهبهانی، جلوه‌ها و پدیده‌های زندگی امروز، حضور کمتر دارند و بیشتر به گونه‌ای سطحی، خام و سنتی بیان شده‌اند. دو عامل مهم فقر و سرخوردگی عاطفی که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی است از مفاهیم اصلی نخستین سروده‌های سیمین بهبهانی بود.<ref>دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص27.</ref>از دهه شصت به بعد بسیاری از ضوابط مرسوم غزل در شعر سیمین شکسته شد و غزل شکلی نو به خود گرفت. او در این دوره، جهان معاصر خود را با همه ویژگی‌هایش، با زبانی امروزین به شعر کشید. مضامین این دوره از اشعار سیمین بهبهانی همان مضامینی است که هر روزه به چشم خویش می‌دید و با آنها زندگی می‌کرد.<ref>حسن لی، کاووس؛ حیدری، مریم (1385). بررسی عناصر زندگی معاصر در شعر سیمین بهبهانی. علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. دوره25. شماره3. صص85-100.</ref>شعر سیمین از همان آغاز شاعری صبغه‌ای واقع‌گرایانه داشت و شاعر به واقعیت تلخ، غم‌انگیز و حتی نفرت‌آور اجتماع توجه نشان می‌داد.<ref>حسین‌پورجافی، علی (1384). جریان‌های شعری معاصر فارسی. تهران: امیرکبیر. ص103.</ref> او سعی کرد که زبان شعرش زبان جمع باشد، از این‌رو رنگ و روی طیف‌های گوناگونی از مردم به ویژه طبقه‌ی پایین اجتماع در شعر او به روشنی دیده می‌شود. بیشتر نشانه‌های احساسی در شعر سیمین بهبهانی، از نوع نشانه‌های غم و یأس است؛ یعنی نوعی اندوه و ناامیدی در شعر او نمایان است. این امر ریشه در رنج‌های زندگی شخصی و نگاه واقع‌گرایانه به تلخی‌های اجتماع و حوادث روزمره دوران زندگی شاعر دارد.<ref>طایفی، شیرزاد (1394). نقد نشانه ـ معناشناختی اشعار سیمین بهبهانی. ''دُر دَری''. سال 5. شماره 16. ص100</ref>اصلی‌ترین جریان شعری که می‌توان در آثارش ردیابی کرد، عاشقانه‌های او هستند. این شعرهای عاشقانه را در یک روند کلی و با توجه به سیری که آثار سیمین ـ از آغاز تا انجام ـ می‌توان به دو گروه تقسیم‌بندی کرد، عاشقانه‌های سنتی و عاشقانه‌های نو.<ref>بیژنی فر، لعبت (1396). ''جریان شناسی شعر معاصر زنان در ایران و دنیای عرب (با تکیه بر اشعار پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده، سیمین بهبهانی، نازک الملائکة، غادة السمان، فدوی طوقان و سعاد الصباح)''. رساله دکتری دانشگاه الزهرا. صص299-300.</ref> اشعار او گاه منعکس‌کننده عواطف و احساسات فردی شاعر است و گاه نیز باید آن را رمانتیسم اجتماعی به حساب آورد و از این منظر آثار او روندی صعودی طی می‌کند و هرچه جلوتر می‌رود از تعداد عاشقانه‌های فردی کاسته شده و بر عاشقانه‌های اجتماعی افزوده می‌گردد. از دیگر خصوصیات شعر سیمین توجه به وطن و حوادث آن و سرودن عاشقانه‌های اجتماعی ـ وطنی است.<ref>بیژنی فر، لعبت (1396). ''جریان شناسی شعر معاصر زنان در ایران و دنیای عرب (با تکیه بر اشعار پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده، سیمین بهبهانی، نازک الملائکة، غادة السمان، فدوی طوقان و سعاد الصباح)''. رساله دکتری دانشگاه الزهرا. ص297.</ref>سیمین یک شاعر غنایی عاشقانه، یک شاعر غزلسرا به اعتبار سرودن از عشق و یک شاعر روایی به اعتبار غزل (عاشقانه) روایت (بیان ماجرا) جدل (اجتماعی و سیاسی) است.<ref>ابومحبوب، (1382). ص100.</ref>


===== فمینیسم =====
===== فمینیسم =====
هرچند یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه در اشعار سیمین، پرداختن به نقش تربیتی، آموزشی و مادرانه زنان است و او مرحله‌ی کمال زن را در مادر شدن می‌داند<ref name=":6">سیفی، محسن؛ اسدی پور، علی؛ اسماعیلی، سجاد (1393). نقد تطبیقی آزادی زنان در اشعار سعاد الصباح و سیمین بهبهانی. زن و فرهنگ. سال6. شماره22. صص43-52.</ref>، اما یکی از درون مایه های مهم شعر سیمین، طرح فمینیسم معتدل به شکل دفاع از حقوق زنان است. او بی مهری نسبت به زنان را نمی پسندد و در برابر این پدیده ی نابه‌هنجار موضع میگیرد. او در این گونه شعرها فریاد مظلومیت زنان و نادیده گرفته شدن ارزش والای آنان را در جامعه ی بشری تذکر می دهد و با بیان این مسائل، به نوعی خواستار برابری می شود. در دیدگاه سیمین مفهوم جامعه، حاصل تلاش اجتماعی همه ی افراد آن چه زن و چه مرد است. با چنین زاویه دیدی است که شاعر بر این باور است زن نه تنها باید در خانه نقش بنیادین داشته باشد، بلکه باید در جامعه هم نقش اجتماعی خود را ایفا کند. جانبداری شاعر از  زنان سبب نشده است که رفتار او را هم به نقد نکشد، رفتاری که نه تنها سبب توفیق او نشده بلکه به فاجعه ای غمبار انجامیده است. این دیدگاه او به دور از هرگونه افراط است. او با بیان این مسأله خود را بیشتر به زنان اجتماع نزدیک می کند و در عین حال به دنبال چاره ای برای رفع این معضل اجتماعی می گردد. او به زندگی اقشار مختلفی از زنان که مورد بی مهری و ناسپاسی قرار گرفته اند، وارد می شود تا واقعیت زندگی آنان را به خواننده ی خود گوشزد کند. بهبهانی خواهان دخالت زن در سرنوشت خویش است و از او می خواهد که با وارد شدن در عرصه های مختلف زندگی به استقلال اجتماعی دست یابد.<ref>ابراهیمی، مختار (1392). گرایش فمنیستی در شعر سیمین بهبهانی. ''زن و فرهنگ''. سال 4. شماره 16. صص69-81.</ref> او فمنیستی آگاه از تاریخ و دانا به چرایی مردسالاری در تاریخ ایران و منصف است. سیمین در شعر بلند ''کولی'' زن را اسیر اعصار تیره ی دیرین تاریخ می داند، جایگاه زن را نقشی در درون سنگواره ها و هلاک نشدن زنان را در گرو هلاکت سکوت می داند. اشعار ''نغمه ی روسپی،'' ''میراث''، ''از تولد تا...،'' ''صبر کن ماه دیگر، بی سرنوشت'' در مجموعه ی ''رستاخیز''، ''در خانه نشستیم'' از مجموعه ی ''خطی ز سرعت و از آتش''،''یکی مثلاً این که'' و سه مجموعه ی نثرها و داستان های او به نام های ''کلید و خنجر''، ''با قلب خود چه خریدم؟'' و ''آن مرد، مرد همراهم''، بر پایه این مفاهیم شکل گرفته اند.<ref name=":6" />
هرچند یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه در اشعار سیمین، پرداختن به نقش تربیتی، آموزشی و مادرانه زنان است و او مرحله‌ی کمال زن را در مادر شدن می‌داند،<ref name=":6">سیفی، محسن؛ اسدی پور، علی؛ اسماعیلی، سجاد (1393). نقد تطبیقی آزادی زنان در اشعار سعاد الصباح و سیمین بهبهانی. زن و فرهنگ. سال6. شماره22. صص43-52.</ref>اما یکی از درون‌مایه‌های مهم شعر سیمین، طرح فمینیسم معتدل به شکل دفاع از حقوق زنان است. او بی‌مهری نسبت به زنان را نمی‌پسندد و در برابر این پدیده ی نابه‌هنجار موضع میگیرد. او در این گونه شعرها فریاد مظلومیت زنان و نادیده گرفته شدن ارزش والای آنان را در جامعه ی بشری تذکر می دهد و با بیان این مسائل، به نوعی خواستار برابری می شود. در دیدگاه سیمین مفهوم جامعه، حاصل تلاش اجتماعی همه ی افراد آن چه زن و چه مرد است. با چنین زاویه دیدی است که شاعر بر این باور است زن نه تنها باید در خانه نقش بنیادین داشته باشد، بلکه باید در جامعه هم نقش اجتماعی خود را ایفا کند. جانبداری شاعر از  زنان سبب نشده است که رفتار او را هم به نقد نکشد، رفتاری که نه تنها سبب توفیق او نشده بلکه به فاجعه ای غمبار انجامیده است. این دیدگاه او به دور از هرگونه افراط است. او با بیان این مسأله خود را بیشتر به زنان اجتماع نزدیک می کند و در عین حال به دنبال چاره ای برای رفع این معضل اجتماعی می گردد. او به زندگی اقشار مختلفی از زنان که مورد بی مهری و ناسپاسی قرار گرفته اند، وارد می شود تا واقعیت زندگی آنان را به خواننده ی خود گوشزد کند. بهبهانی خواهان دخالت زن در سرنوشت خویش است و از او می خواهد که با وارد شدن در عرصه های مختلف زندگی به استقلال اجتماعی دست یابد.<ref>ابراهیمی، مختار (1392). گرایش فمنیستی در شعر سیمین بهبهانی. ''زن و فرهنگ''. سال 4. شماره 16. صص69-81.</ref> او فمنیستی آگاه از تاریخ و دانا به چرایی مردسالاری در تاریخ ایران و منصف است. سیمین در شعر بلند ''کولی'' زن را اسیر اعصار تیره ی دیرین تاریخ می داند، جایگاه زن را نقشی در درون سنگواره ها و هلاک نشدن زنان را در گرو هلاکت سکوت می داند. اشعار ''نغمه ی روسپی،'' ''میراث''، ''از تولد تا...،'' ''صبر کن ماه دیگر، بی سرنوشت'' در مجموعه ی ''رستاخیز''، ''در خانه نشستیم'' از مجموعه ی ''خطی ز سرعت و از آتش''،''یکی مثلاً این که'' و سه مجموعه ی نثرها و داستان های او به نام های ''کلید و خنجر''، ''با قلب خود چه خریدم؟'' و ''آن مرد، مرد همراهم''، بر پایه این مفاهیم شکل گرفته اند.<ref name=":6" />


==== ابداع اوزان جدید ====
==== ابداع اوزان جدید ====

نسخهٔ ‏۶ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۵

سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی (1306- 1393) شاعر، نویسنده، معلم و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود.

زندگی‌نامه

سیمین‌بر خلیلی (مشهور به سیمین بهبهانی و گاه سیمین خلعت‌بری) متولد 28 تیر 1306 در محله همت آباد تهران[۱]در خانواده‌ای اهل قلم و فرهنگ به دنیا آمد. او فرزند عباس خلیلی عراقی، فعال سیاسی، نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار و مدیر روزنامه اقدام و فخرعظمی ارغون، از فعالان حقوق زنان بود.[۲]پدرش عباس خلیلی عراقی، نوه ملاعلی خلیلی تهرانی ـ از علمای بزرگ نجف ـ و از خاندان خلیلی بود که نسبشان به شیخ صدوق می‌رسید و اصالتاً قمی بودند. مادر سیمین مدت کوتاهی پس از ازدواج از عباس خلیلی جدا شد و سیمین به همراه مادر در خانه پدربزرگ مادری‌اش نشو و نما یافت و در دامان مادر پرورده شد. پس از درگذشت پدربزرگ، مادر با عادل خلعتبری که او نیز روزنامه‌نگار و صاحب امتیاز روزنامه‌های آینده میهن، آینده ایران، آزادی خلق و فریاد دانش‌آموزان بود ازدواج کرد.[۳]

تحصیلات

سیمین زبان فرانسه را در خانه از مادرش فراگرفت.[۴] او در سال 1309 به کودکستان آمریکایی رفت. دوره دبستان را از سال 1311 در مدرسه ناموس گذراند و دوره دبیرستان را از سال 1318 در مدرسه حسنات سپری کرد. مادر سیمین، او را حتی به آموختن موسیقی اصیل ایرانی، تا حدی که به ردیف و گوشه‌های آوازها و دستگاه‌ها آشنایی داشته باشد، تشویق کرد. او از کودکی سیمین را به قصد شاعر شدن تشویق و تربیت کرد.[۳]از همین‌رو، سال بعد از ورود به دبیرستان، او نزد ایرج عباسی و مسعود معارفی به آموختن موسیقی پرداخت. سیمین دوران تحصیلات متوسطه را طی چهار سال و هر سال دو کلاس، تقریباً سپری کرد و قبل از آنکه دیپلم کامل دبیرستان را بگیرد در 1324 وارد مدرسه مامایی شد، اما نوشته شدن گزارشی انتقادی درباره اوضاع نابهنجار آنجا که به او نسبت داده شد، به همراه فعالیت‌هایش در حزب توده سبب شد با ریاست آموزشگاه درگیری فیزیکی پیدا کند[۱]؛ همین باعث اخراجش از آموزشگاه شد و مدتی ترک تحصیل کرد. او تا زمانی که بچه‌هایش کوچک بودند با اینکه در آزمون دانشگاه‌های مختلفی قبول شد، وارد دانشگاه نشد، تا اینکه در سال 1336 هم در دانشکده حقوق و هم دانشکده ادبیات پذیرفته شد. نخست وارد دانشکده ادبیات شد و از اساتیدی چون محمد معین بهره برد،اما دیری نپایید که انصراف داد و در 1337 به دانشکده حقوق رفت.[۳]او سرانجام در سال 1341 از دانشکده حقوق لیسانس قضایی گرفت.[۵]

ازدواج

سیمین در سال 1325 به فاصله چند ماه پس از اخراج از مدرسه مامایی با حسن بهبهانی ازدواج کرد.[۶] این ازدواج انتخاب و خواست پدرش و مطابق با معیارهای او بود.[۷]بهبهانی تحصیلات نسبتاً کافی داشت، دبیر زبان انگلیسی و رییس یک انجمن ادبی با عنوان ادبیات ایران نوین بود. حاصل ازدواج سیمین با حسن بهبهانی سه فرزند به نام‌های علی بهبهانی (1326) فارغ‌التحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی، ادیب و مترجم، حسین بهبهانی (1328) فارغ‌التحصیل رشته حسابداری و دختری به نام امید بهبهانی (1333) دکترای فرهنگ و زبان‌های باستانی و استاد دانشگاه بود.[۸]سیمین از ابتدا رابطه سردی با حسن بهبهانی داشت، از همین‌رو در سال 1348 از حسن بهبهانی جدا شد و در 1349 به همسری منوچهر کوشیار ـ از همکلاسی‌های دوره دانشگاهش که بعدها قاضی دادگستری شد ـ درآمد، اما همچنان نام خانوادگی همسر اول بر روی او ماند. این ازدواج و زندگی مشترک هر چند موفق و عاشقانه بود، اما به سبب بیماری قلبی کوشیار دیری نپایید، چرا که در تیرماه سال 1363 منوچهر کوشیار درگذشت و سیمین دوباره تنها ماند.[۹]

فعالیت‌های شغلی

سیمین از 7 بهمن 1330 وارد آموزش و پرورش و دبیر شد. ابتدا به تدریس شیمی و فیزیک هشتم و نهم پرداخت. پس از یک سال علاوه بر فیزیک و شیمی، ادبیات و زیست‌شناسی را نیز تدریس می‌کرد و رسماً دبیر وزارت فرهنگ شد.[۶]در سال 1334 با مجله‌ی امید ایران به عنوان سرپرست بخش ادبی همکاری کرد.[۱۰] او همچنین در سال 1344 سرودن ترانه برای رادیو ایران را آغاز کرد. همچنین در این سال به انگلستان سفر کرده و با اعضای انجمن قلم لندن دیدار کرد.[۸]در سال 1348 به عضویت شورای شعر و موسیقی رادیو ایران (شورای ترانه) درآمد. سیمین بهبهانی، هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور، یدالله رویایی، بیژن جلالی و فریدون مشیری این شورا را اداره می‌کردند. او در سال 1357 به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد.[۱۱]سیمین تا 1360 به دبیری اشتغال داشت و غیر از مدت کوتاهی که عضو انجمن زنان حقوقدان بود هیچ فعالیت حقوقی دیگری انجام نداد.

فعالیت‌های ادبی

سیمین همزمان با ورود به دبیرستان، شاعری را با نوشتن سروده‌هایی به تقلید و اقتباس از شعرهای مادر پی گرفت. دیدار او با پروین اعتصامی شاعر نام‌آور و بزرگ معاصر در سیزده سالگی از اتفاقات تأثیرگذار زندگی او در آن دوران بود. جلسه‌های ادبی که در خانه‌شان برگزار می‌شد و گه گاه برخی از برجستگان شعر و ادب آن دوره مانند ملک‌الشعرای بهار، یوسف اعتصام الملک، سعید نفیسی و رشید یاسمی در آنجا حاضر می‌شدند سیمین را با فنون شاعری بیشتر آشنا می‌کرد.[۱۲]در سال 1320 در سن چهارده سالگی اولین شعر او در نشریه نوبهار که مدیر و ناشرش ملک‌الشعرای بهار بود نشر یافت. مطلع شعر این بود: «ای توده گرسنه و نالان چه می‌کنی؟/ای ملت فقیر و پریشان چه می‌کنی؟». بعد از آن، شعرهای دیگری از او در روزنامه آینده ایران چاپ شد. اولین کتاب او با نام سه تار شکسته که دو داستان کوتاه و تعدادی شعر را در بر می‌گرفت در سال 1330 منتشر شد. جای پا، چلچراغ نام دو مجموعه شعر دیگر سیمین است که به ترتیب در 1335 و 1336 چاپ شد. شعر سیمین در این مجموعه‌ها عمدتاً اشعاری فردی بود که حکایت از تنهایی‌های او می‌کرد. پس از پایان تحصیلات (1341) چهارمین دفتر از سروده‌هایش را با عنوان مرمر منتشر کرد. شعرها از فضای اجتماعی به سوی حال و هوای تغزل به پیش رفت. اما از رستاخیز در 1352، اشعار او جنبه اجتماعی به خود گرفت و این روند در خطی ز سرخ و آتش (1360) ادامه یافت. او در داستان‌های دو مجموعه با قلب خود چه خریدم (1375) و کلید و خنجر (1379) خاطرات گذشته و شوربختی‌های امروز را در قالب نوشته‌هایی روایی ارائه داد.[۲]

از جمله فعالیت‌های سیمین بهبهانی تلاش برای تأسیس کانون نویسندگان بود. او در جلسات و محافل ادبی نیز شرکت می‌کرد و از افراد ثابت انجمن امید بود که به احترام و یاد مهدی اخوان ثالث تشکیل شده بود. او در محافل ادبی و هنری خارج از کشور نیز سخنرانی می‌کرد. در فعالیت‌های ادبی، به گفته خود سیمین، میان او و فروغ فرخزاد رقابتی آشکار و پنهان بود.[۱۳]

اشعار

قالب

سیمین در ابتدای شاعری خود در قالب چهارپاره شعر می‌سرود. این دوره از اشعار او بیشتر گرایش سنتی دارند. در مرحله بعد نیز او به سرودن اشعار در قالب غزل سنتی پرداخت؛ در مرحله اوج شاعری، حرکت نوگرایانه او پس از مجموعه رستاخیز آغاز شد و بدین ترتیب در مسیر غزل نو گام برداشت.

زبان

مهمترین ویژگی اشعار سیمین سادگی و روانی آن است. واژگان سیمین اغلب واژگان عادی و بسیار رایج زبان است. وی هیچ تمایلی به واژه‌های نامأنوس و بیگانه و ناآشنا نشان نمی‌دهد. به همین دلیل است که زبان خود را به کلام عادی نزدیک کرده است و حتی اغلب با گزینش واژگان، از نظر نحوی به عامیانه گویی متمایل می‌شود.[۱۴] دایره واژگانی شعر سیمین، به دلیل آشنایی او با ادبیات پربار کلاسیک و نیز استفاده او از زبان عامیانه، بسیار گسترده است.[۱۵]در شعر سیمین گاه از همین واژه‌های عامیانه همچون تاپ تاپ، دنگ دنگ، تیک تاک و... به جهت تسلط شاعر به نفع شاعرانگی شعر استفاده می‌شود.[۱۶]سیمین در انتخاب کلمات هرگز به آنچه تاکنون مرسوم و متداول بوده است نمی‌اندیشد و از به کار گرفتن اصطلاحات و تعبیرات خاص زبان، هر قدر هم خشن بوده است نمی‌هراسد.[۱۷]همین فراوانی ترکیبات ویژگی دیگر شعر سیمین اوست. این ترکیبات گاهی بسیار قدیمی است و گاهی کاملاً امروزی و معدودی نیز ساخته‌ی خود اوست. از ترکیبات بدیعی که سیمین ساخته می‌توان به مردگان قرن‌آلود، شوخ‌گین، چشم‌افسا، پساپشت و لزج بویناک عجز اشاره کرد.[۱۸]

مضامین

در نخستین سروده‌های سیمین بهبهانی، جلوه‌ها و پدیده‌های زندگی امروز، حضور کمتر دارند و بیشتر به گونه‌ای سطحی، خام و سنتی بیان شده‌اند. دو عامل مهم فقر و سرخوردگی عاطفی که ریشه بسیاری از معضلات اجتماعی است از مفاهیم اصلی نخستین سروده‌های سیمین بهبهانی بود.[۱۹]از دهه شصت به بعد بسیاری از ضوابط مرسوم غزل در شعر سیمین شکسته شد و غزل شکلی نو به خود گرفت. او در این دوره، جهان معاصر خود را با همه ویژگی‌هایش، با زبانی امروزین به شعر کشید. مضامین این دوره از اشعار سیمین بهبهانی همان مضامینی است که هر روزه به چشم خویش می‌دید و با آنها زندگی می‌کرد.[۲۰]شعر سیمین از همان آغاز شاعری صبغه‌ای واقع‌گرایانه داشت و شاعر به واقعیت تلخ، غم‌انگیز و حتی نفرت‌آور اجتماع توجه نشان می‌داد.[۲۱] او سعی کرد که زبان شعرش زبان جمع باشد، از این‌رو رنگ و روی طیف‌های گوناگونی از مردم به ویژه طبقه‌ی پایین اجتماع در شعر او به روشنی دیده می‌شود. بیشتر نشانه‌های احساسی در شعر سیمین بهبهانی، از نوع نشانه‌های غم و یأس است؛ یعنی نوعی اندوه و ناامیدی در شعر او نمایان است. این امر ریشه در رنج‌های زندگی شخصی و نگاه واقع‌گرایانه به تلخی‌های اجتماع و حوادث روزمره دوران زندگی شاعر دارد.[۲۲]اصلی‌ترین جریان شعری که می‌توان در آثارش ردیابی کرد، عاشقانه‌های او هستند. این شعرهای عاشقانه را در یک روند کلی و با توجه به سیری که آثار سیمین ـ از آغاز تا انجام ـ می‌توان به دو گروه تقسیم‌بندی کرد، عاشقانه‌های سنتی و عاشقانه‌های نو.[۲۳] اشعار او گاه منعکس‌کننده عواطف و احساسات فردی شاعر است و گاه نیز باید آن را رمانتیسم اجتماعی به حساب آورد و از این منظر آثار او روندی صعودی طی می‌کند و هرچه جلوتر می‌رود از تعداد عاشقانه‌های فردی کاسته شده و بر عاشقانه‌های اجتماعی افزوده می‌گردد. از دیگر خصوصیات شعر سیمین توجه به وطن و حوادث آن و سرودن عاشقانه‌های اجتماعی ـ وطنی است.[۲۴]سیمین یک شاعر غنایی عاشقانه، یک شاعر غزلسرا به اعتبار سرودن از عشق و یک شاعر روایی به اعتبار غزل (عاشقانه) روایت (بیان ماجرا) جدل (اجتماعی و سیاسی) است.[۲۵]

فمینیسم

هرچند یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه در اشعار سیمین، پرداختن به نقش تربیتی، آموزشی و مادرانه زنان است و او مرحله‌ی کمال زن را در مادر شدن می‌داند،[۲۶]اما یکی از درون‌مایه‌های مهم شعر سیمین، طرح فمینیسم معتدل به شکل دفاع از حقوق زنان است. او بی‌مهری نسبت به زنان را نمی‌پسندد و در برابر این پدیده ی نابه‌هنجار موضع میگیرد. او در این گونه شعرها فریاد مظلومیت زنان و نادیده گرفته شدن ارزش والای آنان را در جامعه ی بشری تذکر می دهد و با بیان این مسائل، به نوعی خواستار برابری می شود. در دیدگاه سیمین مفهوم جامعه، حاصل تلاش اجتماعی همه ی افراد آن چه زن و چه مرد است. با چنین زاویه دیدی است که شاعر بر این باور است زن نه تنها باید در خانه نقش بنیادین داشته باشد، بلکه باید در جامعه هم نقش اجتماعی خود را ایفا کند. جانبداری شاعر از زنان سبب نشده است که رفتار او را هم به نقد نکشد، رفتاری که نه تنها سبب توفیق او نشده بلکه به فاجعه ای غمبار انجامیده است. این دیدگاه او به دور از هرگونه افراط است. او با بیان این مسأله خود را بیشتر به زنان اجتماع نزدیک می کند و در عین حال به دنبال چاره ای برای رفع این معضل اجتماعی می گردد. او به زندگی اقشار مختلفی از زنان که مورد بی مهری و ناسپاسی قرار گرفته اند، وارد می شود تا واقعیت زندگی آنان را به خواننده ی خود گوشزد کند. بهبهانی خواهان دخالت زن در سرنوشت خویش است و از او می خواهد که با وارد شدن در عرصه های مختلف زندگی به استقلال اجتماعی دست یابد.[۲۷] او فمنیستی آگاه از تاریخ و دانا به چرایی مردسالاری در تاریخ ایران و منصف است. سیمین در شعر بلند کولی زن را اسیر اعصار تیره ی دیرین تاریخ می داند، جایگاه زن را نقشی در درون سنگواره ها و هلاک نشدن زنان را در گرو هلاکت سکوت می داند. اشعار نغمه ی روسپی، میراث، از تولد تا...، صبر کن ماه دیگر، بی سرنوشت در مجموعه ی رستاخیز، در خانه نشستیم از مجموعه ی خطی ز سرعت و از آتش،یکی مثلاً این که و سه مجموعه ی نثرها و داستان های او به نام های کلید و خنجر، با قلب خود چه خریدم؟ و آن مرد، مرد همراهم، بر پایه این مفاهیم شکل گرفته اند.[۲۶]

ابداع اوزان جدید

سیمین بهبهانی از جمله شاعران صاحب سبک و اندیشه در ادبیات امروز ایران است که به نیمای غزل مشهور گشته است.[۲۸]شعر سیمین بهبهانی نماینده بارز غزل نو امروز است. غزل نو از تأثیر شعر نو بر غزل شکل گرفته است. این نوع غزل در قلمرو زبان و تعبیرات، تفاوت های آشکاری با غزل سنتی دارد. غزل سرایان معاصر در غزل به جای بهره گیری از مضامین تکراری، اندیشه های شاعرانه خویش را، با زبان و ترکیبات دلپذیر صورت بسته اند. [۲۹]در نخستین مواجهه با اشعار سیمین بهبهانی، کاربرد اوزان تازه و بی سابقه و تنوع و تعداد اوزان عروضی در اشعار او چشمگیر است.[۳۰] سیمین خود را به اوزان تکراری و سنتی گذشته محدود نساخته و با بهره گیری از اوزان متعدد و متنوع به اشعار خود تازگی و طراوتی خاص بخشیده است.[۳۱]سیمین معتقد بود به کارگیری اوزان بی سابقه و تازه نوعی کشف است و نه آفرینش و ابداع، یعنی چیزی وجود دارد اما ناشناخته مانده است، شاعر آن را می یابد و می شناساند.[۳۲]غزل سیمین به خلاف غزل قدما موضوعش صرفاً عاشقانه یا عارفانه نیست. غزل او، غزل زندگی است با تمامی فرازها و فرودهای آن. عشق، ملیت، وطن، عشق به هموطن، هویت فرهنگی، جنگ، شهادت، ایثار، شهامت، جسارت و زن، همه و همه در غزلهای زیبای او جایی برای خودنمایی دارند. او برخی از واژه ها را از فرهنگ شعری کلاسیک به وام گرفته و برخی را نیز با شهامت و جسارت ساخته و یا از زبان عامیانه به قلمرو شعر وارد کرده است.[۳۳] سیمین بهبهانی به منظور انجام امر آشنایی زدایی از قالب غزل، از میان واحدهای ساختاری آن قالب، واحد وزن را ـ یعنی بنیادی ترین عنصر سازنده قالبهای شعری را ـ برگزید، آنگاه با افزودن بیش از چهل و یک وزن کم سابقه یا به کلی بی سابقه بر اوزان غزل، این قالب کهنه را هویتی نو بخشید و آن را پذیرای پیامهای نو و معانی امروزی کرد. این آشنایی زدایی نه از سر تفنن، که به ضرورت مضامین و مفاهیم تازه ای صورت بسته که سیمین از زندگی این زمانی در اشعارش به کار برده است؛ مفاهیم و مضامینی که بدون آشنایی زدایی از قالب غزل و یا در آن قالب خوش نمی نشستند.[۲۸]

شعر سیمین در ترانه‌ها

سیمین بهبهانی شعرهای زیادی روی آهنگ های ترانه سازان برجسته ایرانی چون بدیعی، معروفی، خرم، خالدی، لشکری ها و دیگران سرود.[۳۴] ترانه های او با صدای خوانندگان گوناگونی چون اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، علیرضا افتخاری، ایرج بسطامی، کوروش سرهنگ زاده، محمدرضا شجریان، علی رستمیان، ناصر مسعودی، همایون شجریان و... خوانده شده است. تصنیف سکوت گویا با صدای ایرج بسطامی، تصنیف به کنارم تو بمان که محمدرضا شجریان اجرا کرده و تصنیف هوای گریه که همایون شجریان آن را اجرا کرده است از از اجراهای ماندگار اشعار سیمین است.

اشعار جعلی

اشعار جعلی بسیار زیادی نیز به سیمین بهبهانی نسبت داده شده است؛ از جمله آنها شعری با عنوان «به تو چه؟» که این گونه آغاز می شود: من اگر کافر و بی دین و خرابم، به تو چه؟/من اگر مست می و شرب و شرابم، به تو چه؟ که در اصل از آبتین پوریاست. شعر معروف دیگر با عنوان «هرگز نخواب، کوروش» نیز به سیمین بهبهانی نسبت داده شده که شاعر واقعی آن سورنا آرام نام دارد.[۳۵]همچنین برخی از اشعار‌ هادی خرسندی مانند شعر معروف «قلم چرخید و فرمان را گرفتند» به اشتباه به نام سیمین بهبهانی دست به دست می‌شد که اعتراض این شاعر را برانگیخت. سیمین بهبهانی با انتشار دست خطی ضمن ابراز نگرانی از انتشار اشعار نادرست به نام خود، خواهش کرد که با نشر چنین اشتباهاتی «بر گناه وی نیفزایند». او همچنین گفت که اغلب اشعارش بدون امضا قابل تشخیص‌اند. از جمله دیگر اشعاری که به اشتباهبه نام بهبهانی منتشر شده‌اند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- زنی را می‌شناسم من که از« فریبا شش بلوکی» است.

2- قصه این جاست که شب بود و هوا ریخت به هم.

3- خنده باید زد به ریش روزگار… که شاعر واقعی آن «محمود مسعودی» نام دارد.

4- شعر من از عقرب نمی‌ترسم ولی از نیش می‌ترسم» که از ژولیده نیشابوری است .

5- شعر «من از شب‌های تاریک بدون ماه می‌ترسم» که از «مرتضی کیوان‌هاشمی» است و در مراسم ترحیم سیمین بهبهانی به اشتباه توسط خطیب مسجد جامع شهرک غرب به نام او خوانده شد.

6- شعری با آغاز «ما امت بیچاره و دربند نمازیم»

7- بعضی اشعار و نوشته‌های شادی صندوقی و نسرین بهجتی در فضای مجازی به اشتباه به سیمین بهبهانی نسبت داده می‌شوند. از آن جمله شعرهایی با مطلع« دل من حوصله کن داد زدن ممنوع است»یا «ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا »که این دو شعر از «شادی صندوقی» هستند.

8- شعری با عنوان شدم گمراه و سرگردان، میان این همه ادیان… که از دکتر سید محمدرضا اسلامی است.

9- شعری با مطلع شرابی خوردم از دست عزیز رفته از دستی/به ساز من که می‌رقصی قیامت می‌کنی، به به از محمدرضا نظری (لادون پرند) است.

10- شعر چه رفتن‌ها که می‌ارزد به بودن‌های پوشالی از محمد لالوی است .

11- غزلی با مطلع «بازهم آیینه و نور و صدا» که غزلی از حسن فرازمند در کلوز آپ، نمای نزدیک ، نشر روزگار نو، که برخی آن را به نام حمید مصدق هم منتشر کرده‌اند.

مفاخر

سیمین در سال 1331 به سبب نوشتن شعر ناشناس به پیشنهاد نیما، مدال بین المللی صلح می گیرد.[۱۰] 5 تیر سال 1377 بنیاد جهانی پژوهش های زنان، سیمین بهبهانی را به عنوان زن سال برمی گزیند و از او تقدیر می کند[۱۰].در سال 1378 سازمان جهانی حقوق بشر در برلین مدال کارل فون اوسی یتسکی را به سیمین اهدا کرد. در همان سال مدال بین المللی صلح، جایزه لیلیان هیلمن/ داشیل هامت را از سازمان دیدبان حقوق بشر دریافت کرد. در سال 2008 ( 1388ش) نخستین دوره جایزه بیتا برگزار و به سیمین بهبهانی اهدا شد. در هفتم شهریور سال 1392 جایزه یانوش پانونیوش از سوی انجمن قلم مجارستان در شهر پچ با حضور سیمین به او اهدا شد. این جایزه شامل تندیس و پنجاه هزار پوند بود. او همچنین جوایز دیگری دریافت کرد از جمله: جایزه میراث از سوی بنیاد فرهنگ (لس آنجلس)، لوح کانون دانشجویان ایرانی دانشگاه استنفورد، دکترای افتخاری ادبیات و علوم انسانی از دانشگاه آزادی آمریکا.[۳۶]

آثار

سه تار شکسته1330

جای پا 1335

چلچراغ 1336

مرمر 1341

رستاخیز 1352

خطی ز سرعت و از آتش 1360

دشت ارژن 1362

گزیده اشعار 1367

درباره هنر و ادبیات 1368

آن مرد، مرد همراهم 1369

کاغذین جامه 1371

کولی و نامه و عشق 1373

عاشق تر از همیشه بخوان 1373

شاعران امروز فرانسه 1373 ترجمه فارسی از اثر پیر دوبوادفر

با قلب خود چه خریدم؟ 1375

یک دریچه آزادی 1374

جا پا تا آزادی 1377

مجموعه اشعار 2003

یکی مثلاً اینکه 2005

کلید و خنجر 1379

با مادرم همراه ـ زندگی نامه خودنوشت 1390

شعر زمان ما 1391

مجموعه اشعار سیمین بهبهانی 1391

همچنین صد و سه قطعه شعر او در مجموعه ای تحت عنوان فنجانی از آفتاب به زبان انگلیسی ترجمه و در دانشگاه نیویورک منتشر شده است.[۳۷]

درباره سیمین بهبهانی و آثار و اشعارش پایان نامه های زیادی تألیف شده است که در پایگاه ایرانداک قابل مشاهده است.

ترجمه اشعار

در سال 1378 ترجمه 103 شعر از او به زبان انگلیسی با عنوان A Cup of Sin (یک فنجان گناه) به کوشش فرزانه میلانی و کاوه صفا با پیش گفتاری از مایکل بیرد توسط انتشارات دانشگاه سیراکیوز منتشر شد. در سال 1379 ترجمه آلمانی 102 شعر سیمین در کتابی با عنوان Jenseits von Worten (آن سوی واژه ها) به ترجمه بهرام چوبینه و جودیت وست و با کوشش نشر نیما انتشار یافت.[۱۰]

مرگ

سیمین بهبهانی در سال های آخر عمر در خیابان زرتشت تهران زندگی می کرد. او در 15 مرداد 1393 به کما رفت و در ساعت یک بامداد روز سه شنبه 28 مرداد در سن 87 سالگی بر اثر ایست قلبی و تنفسی در بیمارستان پارس تهران درگذشت.[۳۸]

منابع

  1. اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص۲۵.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ میرعابدینی، حسن (1386). فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز. تهران: چشمه. ص59.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ عابدی، کامیار (1379). ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی. تهران: کتاب نادر. صص11-28.
  4. شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص13.
  5. شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص17
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص16.
  7. اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص32.
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ عابدی، کامیار (1379). ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی. تهران: کتاب نادر. صص11-28.
  9. اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص35.
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ دهباشی، علی (1382). زن‍ی‌ ب‍ا دام‍ن‍ی‌ ش‍ع‍ر: ج‍ش‍ن‌ن‍ام‍ه‌ س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌. تهران: نگاه. صص19-24.
  11. اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص38.
  12. عابدی، کامیار (1379). ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی. تهران: کتاب نادر. صص11-28
  13. اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. صص39-42.
  14. ابومحبوب، (1382). ص341.
  15. شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. ص77.
  16. دهباشی، (1383). ص189.
  17. بهبهانی، سیمین (1352). رستاخیز. تهران: زوار. چاپ اول. ص11.
  18. شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. صص80-81.
  19. دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص27.
  20. حسن لی، کاووس؛ حیدری، مریم (1385). بررسی عناصر زندگی معاصر در شعر سیمین بهبهانی. علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. دوره25. شماره3. صص85-100.
  21. حسین‌پورجافی، علی (1384). جریان‌های شعری معاصر فارسی. تهران: امیرکبیر. ص103.
  22. طایفی، شیرزاد (1394). نقد نشانه ـ معناشناختی اشعار سیمین بهبهانی. دُر دَری. سال 5. شماره 16. ص100
  23. بیژنی فر، لعبت (1396). جریان شناسی شعر معاصر زنان در ایران و دنیای عرب (با تکیه بر اشعار پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده، سیمین بهبهانی، نازک الملائکة، غادة السمان، فدوی طوقان و سعاد الصباح). رساله دکتری دانشگاه الزهرا. صص299-300.
  24. بیژنی فر، لعبت (1396). جریان شناسی شعر معاصر زنان در ایران و دنیای عرب (با تکیه بر اشعار پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده، سیمین بهبهانی، نازک الملائکة، غادة السمان، فدوی طوقان و سعاد الصباح). رساله دکتری دانشگاه الزهرا. ص297.
  25. ابومحبوب، (1382). ص100.
  26. ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ سیفی، محسن؛ اسدی پور، علی؛ اسماعیلی، سجاد (1393). نقد تطبیقی آزادی زنان در اشعار سعاد الصباح و سیمین بهبهانی. زن و فرهنگ. سال6. شماره22. صص43-52.
  27. ابراهیمی، مختار (1392). گرایش فمنیستی در شعر سیمین بهبهانی. زن و فرهنگ. سال 4. شماره 16. صص69-81.
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ح‍ق‌ش‍ن‍اس‌، ع‍ل‍ی‌م‍ح‍م‍د (1370). م‍ق‍الات‌ ادب‍ی‌، زب‍ان‌ش‍ن‍اخ‍ت‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ی‍ل‍وف‍ر. صص162-163.
  29. دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص29 به نقل از شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. ادب غنایی. دو فصلنامه. شماره 4. صص75-95.
  30. دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص30.
  31. دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص30 به نقل از حق شناس، علی محمد (1370). مقالات ادبی و زبان شناختی. تهران: نیلوفر. چاپ اول.
  32. دهبندی، مریم (1397). بررسی ویژگی های فرمی و روند محتوای اجتماعی در شعر سیمین بهبهانی. پژوهش در هنر و علوم انسانی. سال3. شماره3. جلد 2. ص30 به نقل از بهبهانی، سیمین (1376). تازه ها. تهران: زوار. چاپ اول.
  33. شریفیان، مهدی (1384). نقش زبان در شعر سیمین بهبهانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان. سال3. صص96-97.
  34. اب‍وم‍ح‍ب‍وب‌، اح‍م‍د (1398). گ‍ه‍واره‌ س‍ب‍ز اف‍را: زن‍دگ‍ی‌ و ش‍ع‍ر س‍ی‍م‍ی‍ن‌ ب‍ه‍ب‍ه‍ان‍ی‌. ت‍ه‍ران‌: نشر ثالث. ص38.
  35. شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص56.
  36. شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص19.
  37. شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. ص22.
  38. شامانی، طیبه (1400). سیمین بهبهانی. اصفهان: گویا. صص20-21

پیوند به بیرون