تفاوت میان نسخههای «سیمین بهبهانی»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «سیمین خلیلی (مشهور به سیمین بهبهانی و گاه سیمین خلعت بری) متولد 28 تیر 1306 در محله همت آباد تهران <ref>ابومحبوب، احمد (1398). ''گهواره سبز افرا: زندگی و شعر سیمین بهبهانی''. تهران: نشر ثالث. ص۲۵.</ref> در خ...» ایجاد کرد) |
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۸: | سطر ۸: | ||
سیمین زبان فرانسه را با آموزش مادر در خانه فراگرفت. بعد از فوت پدربزرگش، همراه مادرش در خانه ای کوچک زندگی می کرد و یک مدت هم پیش پدرش رفت. | سیمین زبان فرانسه را با آموزش مادر در خانه فراگرفت. بعد از فوت پدربزرگش، همراه مادرش در خانه ای کوچک زندگی می کرد و یک مدت هم پیش پدرش رفت.<ref>شامانی، طیبه (1400). ''سیمین بهبهانی''. اصفهان: گویا. ص13.</ref> | ||
== منابع == |
نسخهٔ ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۹
سیمین خلیلی (مشهور به سیمین بهبهانی و گاه سیمین خلعت بری) متولد 28 تیر 1306 در محله همت آباد تهران [۱] در خانواده ای اهل قلم و فرهنگ به دنیا آمد. پدرش عباس خلیلی رمان نویس و مترجم و روزنامه نگار و مادرش فخرعظمی ارغون از فعالان حقوق زنان بود.[۲]پدرش عباس خلیلی، فرزند ملا علی خلیلی تهرانی _ از علمای بزرگ نجف _ بود خاندان خلیلی اصالتا قمی هستند و نسبشان به شیخ صدوق میرسد. روزنامه اقدام.
پس از طلاق پدر و مادر، سیمین در خانه پدربزرگ می بالد. اما عمر پدربزرگ دیر نمی پاید. مادر هم همسر دیگری برمی گزیند. عادل خلعتبری که او نیز روزنامه نگار است: آینده میهن، آینده ایران، آزادی خلق و فریاد دانش آموزان.
سیمین در دامان مادر پرورده شد. خود در این باره می گوید: هرچه داشت به من داد، دوستی و راستی و ذوق سلیم و عواطف تند و سوزان و بالاخره شعر. او مرا حتی به آموختن موسیقی اصیل ایرانی، تا حدی که به ردیف و گوشه های آوازها و دستگاه ها آشنایی داشته باشم، تشویق کرد و عقیده داشت که این آشنایی برای یک شاعر لازم است. او از کودکی مرا به قصد شاعر شدن تشویق و تربیت کرد و شعر را کلمه کلمه در دهانم گذاشت. هرگز قصه از جن و پری برایم نمی گفت. بلکه با نقل داستان هایی از رودکی و فردوسی و سعدی و حافظ مرا به سوی آرامش خواب می فرستاد.
عابدی، کامیار (1379). ترنم غزل، بررسی زندگی و آثار سیمین بهبهانی. تهران: کتاب نادر. صص11-28.
سیمین زبان فرانسه را با آموزش مادر در خانه فراگرفت. بعد از فوت پدربزرگش، همراه مادرش در خانه ای کوچک زندگی می کرد و یک مدت هم پیش پدرش رفت.[۳]