تفاوت میان نسخه‌های «ایران‌دخت تیمورتاش»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲: سطر ۲:


=== زندگینامه ===
=== زندگینامه ===
ایراندخت تیمورتاش بزرگ‌ترین دختر عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار مقتول رضاشاه،  و شایسته خانم ملقب به سرورالسلطنه بود. او خواهر منوچهر ، هوشنگ، مهرپور، پریچهر و نوش آفرین تیمورتاش بود. ایراندخت در [[مدرسه ناموس]] تحصیلات خود را سپری کرد و از دانش آموزان ممتاز  این مدرسه بود. عمه‌اش دکتر بدری تیمورتاش پزشک فارغ‌التحصیل از بلژیک بوده و همراه با ایراندخت از پایه‌گذاران دانشگاه پزشکی مشهد بودند.  
ایراندخت تیمورتاش بزرگ‌ترین دختر عبدالحسین تیمورتاش (وزیر درباررضا شاه که به جرم جاسوسی برای شوروی کشته شد) و شایسته خانم ملقب به سرورالسلطنه بود. او سه برادر به نامهای منوچهر ، هوشنگ، مهرپور و دو خواهر به نامهای پریچهر و نوش آفرین داشت. ایراندخت تحصیلات خود را در [[مدرسه ناموس]] گذراند و از دانش آموزان ممتاز  این مدرسه بود. عمه‌اش دکتر بدری تیمورتاش پزشک فارغ‌التحصیل از بلژیک بوده و همراه با ایراندخت از پایه‌گذاران دانشگاه پزشکی مشهد بودند. سپس به همسری کی از اشراف تهران به نام حسین علی قراگوزلو پسر ناصرالملک نایب السلطنه  درآمد.<ref>فرخ‌زاد، پوران (1381). ''کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز''. تهران: قطره. ص234.</ref> اما یک ماه پیش از کشته شدن تیمورتاش حسینعلی همسرش او را طلاق داد. پس از مرگ تیمورتاش خانواده او ابتدا به خواف و سپس به روستایی در نزدیکی تربت حیدریه  به مدت 8 سال تبعید شدند.<ref>بهنود، مسعود (1375). ''این سه زن (اشرف پهلوی، مریم فیروز، ایران تیمورتاش)''. تهران: نشرعلم. صص265-273.</ref> 


ایران دخت تیمورتاش همسر یکی از اشراف تهران به نام حسین علی قراگوزلو پسر ناصرالملک نایب السلطنه بود.<ref>فرخ‌زاد، پوران (1381). ''کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز''. تهران: قطره. ص234.</ref>
=== فعالیتهای سیاسی ===
ایران‌دخت پس از آزادی از تبعید برای پیدا کردن قاتل پدرش یعنی پزشک احمدی و انتقام گرفتن از او، راهی محل سکونت پزشک احمدی در بغداد شد و سرانجام توانست او را به کشور بازگرداند و پای میز محاکمه بکشاند. او حتی برای یافتن سرلشگر محمد حسین بایرام ـ که مانند پزشک احمدی از قاتلین زندانیان بود ـ تلاش بسیار کرد، اما موفق نشد. بعد از اعدام پزشک احمدی، ایران‌دخت مجوز روزنامه ''سیاست ایران'' را گرفت و در آن به افشاگری جنایات ۱۳۲۰ می‌پرداخت. او 5 سال این روزنامه را که رویکردی به شدت ضد دیکتاتوری، ضد رضاخانی و سوسیالیستی داشت اداره میکرد.


پس از مرگ تیمورتاش، مأموران نظمیه خانه آنها را محاصره کردند و سرورالسلطنه، ایران، منوچهر و هوشنگ به خواف برده شدند. چندی بعد مهرپور نیز که در سوییس بود برگردانده و به جمع آنها افزون شد. یک ماه پیش از آن که تیمورتاش کشته شود حسینعلی قراگوزلو شوهر ایران، طلاقنامه او را به خانه تیمورتاش فرستاد. یک سال پس از مرگ تیمورتاش طی عریضه ای که سرورالسلطنه خطاب به رضاشاه نوشت درخواست کرد تا از خانه چسبیده به نظمیه خواف که در آن از دید و بازدید با همه محروم بودند، به جایی دیگر نقل مکان کنند. آنها به روستای جنگل ملک تیمورتاش در نزدیکی تربیت حیدریه نقل مکان کردند.<ref>بهنود، مسعود (1375). ''این سه زن (اشرف پهلوی، مریم فیروز، ایران تیمورتاش)''. تهران: نشرعلم. صص265-273.</ref>  
=== در پاریس ===
 
ایراندخت از 1340 مقیم پاریس شد و از دانشگاه سوربن در رشته فلسفه دکترا گرفت.<ref>میرعابدینی، حسن (1386). ''فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز''. تهران: چشمه. ص83.</ref>موضوع رساله دکتری او، مکتب نوافلاطونی و تصوف مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی بود. همچنین، او از مدرسه عالی روزنامه‌نگاری فرانسه و مؤسسه اقتصادی و سیاسی مخصوص کشورهای جهان سوم موفق به اخذ مدرک شده بود.
ایران‌دخت برای پیدا کردن قاتل پدرش یعنی پزشک احمدی و انتقام گرفتن از او، راهی محل سکونت پزشک احمدی در بغداد شد و سرانجام توانست او را به کشور بازگرداند و پای میز محاکمه بکشاند.بعد از اعدام پزشک احمدی مجوز روزنامه ''سیاست ایران'' را گرفت که روزنامه‌ای به شدت ضد دیکتاتوری و ضد رضاخان بود و به افشاگری جنایات ۱۳۲۰ می‌پرداخت. او حتی برای یافتن سرلشگر محمد حسین بایرام ـ که مانند پزشک احمدی از قاتلین زندانیان بود ـ تلاش بسیار کرد، اما موفق نشد.
 
موضوع رساله دکتری او، مکتب نوافلاطونی و تصوف مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی بود. همچنین، او از مدرسه عالی روزنامه‌نگاری فرانسه و مؤسسه اقتصادی و سیاسی مخصوص کشورهای جهان سوم موفق به اخذ مدرک شده بود.
 
او که از نخستین زنان علاقمند به فرهنگ و ادبیات جدید بود، در امور اجتماعی مربوط به حقوق زنان مشارکت داشت و در نشریات شعر و داستان می نوشت. از جمله در 1309 رمان اجتماعی ـ اخلاقی ''دختره تیره بخت و جوان بلهوس'' را به عنوان یک داستان عجیب برای عبرت خانم ها منتشر کرد. او از 1340 مقیم پاریس شد و از دانشگاه سوربن در رشته فلسفه دکترا گرفت.<ref>میرعابدینی، حسن (1386). ''فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز''. تهران: چشمه. ص83.</ref>
 
او پیش از سفر به فرانسه، برای اندک ‌زمانی، رئیس اداره حمایت مادران و کودکان در وزارت کار بود. ایراندخت پیش از عزیمت به فرانسه، برای 5 سال در تهران، روزنامه سیاسی ـ اجتماعی ''رستاخیز ایران'' را که مشی سوسیالیستی داشت اداره می‌کرد. ایران‌دخت طبع شعر داشت و برای مجله ''آینده'' مطلب می‌نوشت. او در اردیبهشت 1339، در مطلبِ به مناسبت 17دی و آزادی زنان در مجله ''آینده'' دریافت‌هایش را از کتاب ''سفر دراز روز در شب'' اثر یوجین اونیل با مخاطب در میان گذاشت و در ادامه وضع اجتماعی زن ایرانی را در پرتو تحولات پدیده ‌آمده از پس واقعه 17دی بررسی کرد.  


=== فعالیتهای فرهنگی ===
=== فعالیتهای فرهنگی ===


==== نویسندگی ====
==== نویسندگی ====
ایراندخت رمان ''دختر تیره‌بخت و جوان بوالهوس'' را در سال ۱۳۰۹ نوشت، یعنی زمانی که ۱۴ سال بیش نداشت و هنوز محصل بود. این رمان همان‌گونه که از نامش پیداست، بیشتر نصیحت‌نامه‌ای برای دختران جوان ساده‌دل است که فریب مردهای هوسباز را می‌خورند. در طول رمان، نویسنده در هر بزنگاهی به میان داستان آمده و شروع به پند و نصیحت می‌کند. ایراندخت هم مانند بسیاری دیگر از نویسندگان آن ‌زمان برای باورپذیری داستان خود، آن را واقعی خوانده و اتفاقی می‌شمرد که در همسایگی نویسنده رخ داده است. ایراندخت پس از آن دیگر رمانی ننوشت.  
او که از نخستین زنان علاقمند به فرهنگ و ادبیات جدید بود، در امور اجتماعی مربوط به حقوق زنان مشارکت داشت و در نشریات شعر و داستان می نوشت. او رمان ''دختر تیره‌بخت و جوان بوالهوس'' را در سال ۱۳۰۹ نوشت. این رمان نصیحت‌نامه‌ای برای دختران جوان ساده‌دل است که فریب مردهای هوسباز را می‌خورند. در طول رمان، نویسنده در هر بزنگاهی به میان داستان آمده و شروع به پند و نصیحت می‌کند. ایراندخت هم مانند بسیاری دیگر از نویسندگان آن ‌زمان برای باورپذیری داستان خود، آن را واقعی خوانده و اتفاقی می‌شمرد که در همسایگی نویسنده رخ داده است. این تنها رمانی است که ایراندخت نوشته است.  او همچنین طبع شعر داشت و برای مجله ''آینده نیز'' مطلب می‌نوشت. او در اردیبهشت 1339، در مطلبی به مناسبت 17دی و آزادی زنان در مجله ''آینده'' دریافت‌هایش را از کتاب ''سفر دراز روز در شب'' اثر یوجین اونیل با مخاطب در میان گذاشت و در ادامه وضع اجتماعی زن ایرانی را در پرتو تحولات پدیده ‌آمده از پس واقعه 17دی بررسی کرد.  


==== روزنامه نگاری ====
==== روزنامه نگاری ====

نسخهٔ ‏۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۰

ایراندخت تیمورتاش (1291- 1370) متولد کاشمر خراسان، مسلط به زبان فرانسه، سخنور، مترجم و نویسنده بود.[۱]

زندگینامه

ایراندخت تیمورتاش بزرگ‌ترین دختر عبدالحسین تیمورتاش (وزیر درباررضا شاه که به جرم جاسوسی برای شوروی کشته شد) و شایسته خانم ملقب به سرورالسلطنه بود. او سه برادر به نامهای منوچهر ، هوشنگ، مهرپور و دو خواهر به نامهای پریچهر و نوش آفرین داشت. ایراندخت تحصیلات خود را در مدرسه ناموس گذراند و از دانش آموزان ممتاز این مدرسه بود. عمه‌اش دکتر بدری تیمورتاش پزشک فارغ‌التحصیل از بلژیک بوده و همراه با ایراندخت از پایه‌گذاران دانشگاه پزشکی مشهد بودند. سپس به همسری کی از اشراف تهران به نام حسین علی قراگوزلو پسر ناصرالملک نایب السلطنه درآمد.[۲] اما یک ماه پیش از کشته شدن تیمورتاش حسینعلی همسرش او را طلاق داد. پس از مرگ تیمورتاش خانواده او ابتدا به خواف و سپس به روستایی در نزدیکی تربت حیدریه به مدت 8 سال تبعید شدند.[۳]

فعالیتهای سیاسی

ایران‌دخت پس از آزادی از تبعید برای پیدا کردن قاتل پدرش یعنی پزشک احمدی و انتقام گرفتن از او، راهی محل سکونت پزشک احمدی در بغداد شد و سرانجام توانست او را به کشور بازگرداند و پای میز محاکمه بکشاند. او حتی برای یافتن سرلشگر محمد حسین بایرام ـ که مانند پزشک احمدی از قاتلین زندانیان بود ـ تلاش بسیار کرد، اما موفق نشد. بعد از اعدام پزشک احمدی، ایران‌دخت مجوز روزنامه سیاست ایران را گرفت و در آن به افشاگری جنایات ۱۳۲۰ می‌پرداخت. او 5 سال این روزنامه را که رویکردی به شدت ضد دیکتاتوری، ضد رضاخانی و سوسیالیستی داشت اداره میکرد.

در پاریس

ایراندخت از 1340 مقیم پاریس شد و از دانشگاه سوربن در رشته فلسفه دکترا گرفت.[۴]موضوع رساله دکتری او، مکتب نوافلاطونی و تصوف مولانا جلال‌الدین محمد بلخی رومی بود. همچنین، او از مدرسه عالی روزنامه‌نگاری فرانسه و مؤسسه اقتصادی و سیاسی مخصوص کشورهای جهان سوم موفق به اخذ مدرک شده بود.

فعالیتهای فرهنگی

نویسندگی

او که از نخستین زنان علاقمند به فرهنگ و ادبیات جدید بود، در امور اجتماعی مربوط به حقوق زنان مشارکت داشت و در نشریات شعر و داستان می نوشت. او رمان دختر تیره‌بخت و جوان بوالهوس را در سال ۱۳۰۹ نوشت. این رمان نصیحت‌نامه‌ای برای دختران جوان ساده‌دل است که فریب مردهای هوسباز را می‌خورند. در طول رمان، نویسنده در هر بزنگاهی به میان داستان آمده و شروع به پند و نصیحت می‌کند. ایراندخت هم مانند بسیاری دیگر از نویسندگان آن ‌زمان برای باورپذیری داستان خود، آن را واقعی خوانده و اتفاقی می‌شمرد که در همسایگی نویسنده رخ داده است. این تنها رمانی است که ایراندخت نوشته است. او همچنین طبع شعر داشت و برای مجله آینده نیز مطلب می‌نوشت. او در اردیبهشت 1339، در مطلبی به مناسبت 17دی و آزادی زنان در مجله آینده دریافت‌هایش را از کتاب سفر دراز روز در شب اثر یوجین اونیل با مخاطب در میان گذاشت و در ادامه وضع اجتماعی زن ایرانی را در پرتو تحولات پدیده ‌آمده از پس واقعه 17دی بررسی کرد.

روزنامه نگاری

او به مدت 6 سال وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در فرانسه بود و بقیه عمر را به تحقیق آزاد گذراند و به دلیل فعالیت های فرهنگی خود از دولت فرانسه نشان لژیون دونور گرفت. برخی مطالبش را با نام ایراندخت منتشر کرده است. از این نام امینه پاکروان (1269ـ 1337) نویسنده فرانسوی زبان ایرانی نیز استفاده کرده است.[۵]

پس از رفتن به پاریس در سال ۱۳۵۵ محمدرضا پهلوی او را به سمت وابسته فرهنگی و مطبوعاتی سفارت ایران در فرانسه منصوب کرد.

ایراندخت پس از انقلاب دوباره به ایران بازگشت، اما پس از مدت کوتاهی ایران را برای همیشه ترک کرد.

منابع

  1. خشایار وزیری، فخری (قویمی) (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. ص270.
  2. فرخ‌زاد، پوران (1381). کارنمای زنان کارای ایران، از دیروز تا امروز. تهران: قطره. ص234.
  3. بهنود، مسعود (1375). این سه زن (اشرف پهلوی، مریم فیروز، ایران تیمورتاش). تهران: نشرعلم. صص265-273.
  4. میرعابدینی، حسن (1386). فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز. تهران: چشمه. ص83.
  5. میرعابدینی، حسن (1386). فرهنگ داستان نویسان ایران از آغاز تا امروز. تهران: چشمه. ص83.

پیوند به بیرون