تفاوت میان نسخه‌های «ارخالق»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:ارخالق.jpg|بندانگشتی|ارخالق کوتاه]]
[[پرونده:ارخالق.jpg|بندانگشتی|ارخالق کوتاه]]
ارخالق/arxāloq / یا /ārxāleq / نیم تنه یا کت جلوباز که روی پیراهن پوشیده می شد.
ارخالق/arxāloq/ یا /ārxāleq/ نیم تنه یا کت جلو باز که روی پیراهن پوشیده می‎‌شد.{{TOClimit}}
<br />{{TOClimit}}
===ریشه‌شناسی===
[[پرونده:ارخالق 2.jpg|بندانگشتی|زن قاجاری با ارخالق آستین بلند، دوره فتحعلیشاه، نقاشی قاجار<ref name=":0">غیبی، مهرآسا (1384). ''هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی''. تهران: هیرمند. ص583.</ref>|جایگزین=|400x400پیکسل]]
[[پرونده:ارخالق آستین کوتاه.jpg|بندانگشتی|زن قاجاری با ارخالق آستین کوتاه، نقاشی قاجار<ref>غیبی، مهرآسا (1384). ''هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی''. تهران: هیرمند. ص585.</ref>|جایگزین=|380x380پیکسل]]
ارخا /arxā/ (پشت) + لیک /lik/ یا لق /leq/ (علامت نسبت) به معنی پشتک، منسوب به پشت.<ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). ''لغت‌نامه''. ج2. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref>


<br />
<br />
===ریشه شناسی===
[[پرونده:ارخالق 2.jpg|بندانگشتی|زن قاجاری با ارخالق آستین بلند، دوره فتحعلیشاه، ''نقاشی قاجار'' <ref name=":0">غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزارسال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند.</ref>]]
[[پرونده:ارخالق آستین کوتاه.jpg|بندانگشتی|زن قاجاری با ارخالق آستین کوتاه،  ''نقاشی قاجار''<ref name=":1">غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزارسال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند.</ref>]]
ارخا/arxā/(پشت) + لیک /lik/یا لق /leq/(علامت نسبت) به معنی پشتک، منسوب به پشت.<ref>ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت نامه. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت نامه دهخدا.</ref>
===انواع===
===انواع===
ارخالق یا [[یل]]، نیم تنه یا کت بلندی بود که نیمی از بدن را می پوشاند و روی پیراهن پوشیده می­ شد. ارخالق از پارچه نفیس با آستینهای مثلث دار دوخته می­ شد. جلو باز بود و با این که دکمه داشت آن را نمی بستند، زیرا می خواستند پیراهن و زیور آلاتشان دیده شود. ارخالق دارای سردست­های مثلثی یا گلابی شکل بود که به آن سنبوسه می­ گفتند.<ref name=":2">ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه ها و فرهنگ عامه.</ref> معمولا داخل این سنبوسه ها را از پارچه­ ای گرانبهاتر از ارخالق انتخاب می­ کردند و دور آن را یراق دوزی، نقده دوزی و گلابتون دوزی کرده و بر روی ساعد بر می­ گرداندند. گاهی نیز آن را رها کرده که از آرنج آویزان شود. گاهی این سمبوسه ها بسیار بلند بود و تا آرنج می­ رسید و در آنجا با دکمه پنهانی بسته می­ شد. این نوع ارخالق را [[چیگن]] نامیده و دور تا دور آن را یراق دوزی و گلابتون دوزی می کردند.<ref name=":2" /> هرچه یراق پهنای بیشتری داشت اشرافی تر به حساب می­ آمد. <ref>ضیاءپور، جلیل (1347). پوشاک زنان ایران از کهن ترین زمان تا آغاز شاهنشاهی پهلوی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر.</ref>طبقات فرودست به جای زری دوزی با قیطان دوزی آن را تزیین می­ کردند.<ref>نگار زن: تاریخ مصور لباس زن در ایران (1352). تهران: انجمن بین‌المللی زنان در ایران</ref> ارخالق از جمله بالاپوشهایی است که در ابیانه و سایر نقاط ایران به عنوان یک بالاپوش سنتی هنوز مورد استفاده قرار می­ گیرد. این لباس میان زنان و مردان مشترک است و مردان آن را زیر قبا و زنان روی قبا بر تن می کردند.<ref name=":0" />
ارخالق یا [[یل]]، نیم تنه یا کت بلندی بود که نیمی از بدن را می‌پوشاند و روی پیراهن پوشیده می­‌شد. ارخالق از پارچه نفیس با آستین‌های مثلث‌دار دوخته می‌شد. جلو باز بود و با این که دکمه داشت آن را نمی‌بستند، زیرا می‌خواستند پیراهن و زیورآلاتشان دیده شود.<ref>''نگار زن: تاریخ مصور لباس زن در ایران'' (1352). تهران: انجمن بین‌المللی زنان در ایران. ص11.</ref> ارخالق دارای سردست‌­های مثلثی یا گلابی شکل بود که به آن سنبوسه می­‌گفتند.<ref name=":2">ذکاء، یحیی (1336). ''لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز''. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه‌ها و فرهنگ عامه. ص24.</ref> معمولا داخل این سنبوسه‌ها را از پارچه‌ای گرانبهاتر از ارخالق انتخاب می­ کردند و دور آن را یراق‌دوزی، نقده‌دوزی و گلابتون‌دوزی کرده و بر روی ساعد بر می­‌گرداندند. گاهی نیز آن را رها کرده که از آرنج آویزان شود. گاهی این سمبوسه‌ها بسیار بلند بود و تا آرنج می­‌رسید و در آنجا با دکمه پنهانی بسته می‌شد. این نوع ارخالق را [[چیگن]] نامیده و دور تا دور آن را یراق‌دوزی و گلابتون‌دوزی می‌کردند.<ref name=":2" /> هرچه یراق پهنای بیشتری داشت اشرافی‌تر به حساب می­‌آمد.<ref>ضیاءپور، جلیل (1347). ''پوشاک زنان ایران از کهن‌ترین زمان تا آغاز شاهنشاهی پهلوی''. تهران: وزارت فرهنگ و هنر. ص176.</ref> طبقات فرودست به جای زری‌دوزی با قیطان‌دوزی آن را تزیین می‌کردند.<ref>ذکاء، یحیی (1336). ''لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز''. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه‌ها و فرهنگ عامه. ص24.</ref> ارخالق از جمله بالاپوش‌هایی است که در ابیانه و سایر نقاط ایران به عنوان یک بالاپوش سنتی هنوز مورد استفاده قرار می­‌گیرد. این لباس میان زنان و مردان مشترک است و مردان آن را زیر قبا و زنان روی قبا بر تن می‌کردند.<ref>غیبی، مهرآسا (1384). ''هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی''. تهران: هیرمند. ص 556.</ref>


این پوشش از زمان ساسانیان در ایران مورد استفاده قرار گرفته و در طی زمان جنس و رنگ و بلند و کوتاهی آن تغییر کرده و آستین آن از مثلثی به شمشیری تبدیل شده است. در زمان قاجار جنس ارخالق از اطلس پنبه دوزی شده بود.<ref name=":1" /> امروزه قشقاییان از این لباس استفاده میکنند.
این پوشش از زمان ساسانیان در ایران مورد استفاده قرار گرفته و در طی زمان جنس و رنگ و بلند و کوتاهی آن تغییر کرده و آستین آن از مثلثی به شمشیری تبدیل شده است. در زمان قاجار جنس ارخالق از اطلس پنبه‌دوزی شده بود.<ref name=":1">غیبی، مهرآسا (1384). ''هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی''. تهران: هیرمند. ص209.</ref> امروزه قشقاییان از این لباس استفاده می‌کنند.


===منابع===
<br />
<br />
==منابع==
[[رده:پوشاک زنانه]]
[[رده:پوشاک زنانه]]
<references />
نویسنده: حکمت بروجردی
[[رده:تن پوش]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۳

ارخالق کوتاه

ارخالق/arxāloq/ یا /ārxāleq/ نیم تنه یا کت جلو باز که روی پیراهن پوشیده می‎‌شد.

ریشه‌شناسی

زن قاجاری با ارخالق آستین بلند، دوره فتحعلیشاه، نقاشی قاجار[۱]
زن قاجاری با ارخالق آستین کوتاه، نقاشی قاجار[۲]

ارخا /arxā/ (پشت) + لیک /lik/ یا لق /leq/ (علامت نسبت) به معنی پشتک، منسوب به پشت.[۳]


انواع

ارخالق یا یل، نیم تنه یا کت بلندی بود که نیمی از بدن را می‌پوشاند و روی پیراهن پوشیده می­‌شد. ارخالق از پارچه نفیس با آستین‌های مثلث‌دار دوخته می‌شد. جلو باز بود و با این که دکمه داشت آن را نمی‌بستند، زیرا می‌خواستند پیراهن و زیورآلاتشان دیده شود.[۴] ارخالق دارای سردست‌­های مثلثی یا گلابی شکل بود که به آن سنبوسه می­‌گفتند.[۵] معمولا داخل این سنبوسه‌ها را از پارچه‌ای گرانبهاتر از ارخالق انتخاب می­ کردند و دور آن را یراق‌دوزی، نقده‌دوزی و گلابتون‌دوزی کرده و بر روی ساعد بر می­‌گرداندند. گاهی نیز آن را رها کرده که از آرنج آویزان شود. گاهی این سمبوسه‌ها بسیار بلند بود و تا آرنج می­‌رسید و در آنجا با دکمه پنهانی بسته می‌شد. این نوع ارخالق را چیگن نامیده و دور تا دور آن را یراق‌دوزی و گلابتون‌دوزی می‌کردند.[۵] هرچه یراق پهنای بیشتری داشت اشرافی‌تر به حساب می­‌آمد.[۶] طبقات فرودست به جای زری‌دوزی با قیطان‌دوزی آن را تزیین می‌کردند.[۷] ارخالق از جمله بالاپوش‌هایی است که در ابیانه و سایر نقاط ایران به عنوان یک بالاپوش سنتی هنوز مورد استفاده قرار می­‌گیرد. این لباس میان زنان و مردان مشترک است و مردان آن را زیر قبا و زنان روی قبا بر تن می‌کردند.[۸]

این پوشش از زمان ساسانیان در ایران مورد استفاده قرار گرفته و در طی زمان جنس و رنگ و بلند و کوتاهی آن تغییر کرده و آستین آن از مثلثی به شمشیری تبدیل شده است. در زمان قاجار جنس ارخالق از اطلس پنبه‌دوزی شده بود.[۹] امروزه قشقاییان از این لباس استفاده می‌کنند.


منابع

  1. غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند. ص583.
  2. غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند. ص585.
  3. ده‍خ‍دا، ع‍ل‍ی‌اک‍ب‍ر (1377). لغت‌نامه. ج2. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغت‌نامه دهخدا. ذیل مدخل.
  4. نگار زن: تاریخ مصور لباس زن در ایران (1352). تهران: انجمن بین‌المللی زنان در ایران. ص11.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه‌ها و فرهنگ عامه. ص24.
  6. ضیاءپور، جلیل (1347). پوشاک زنان ایران از کهن‌ترین زمان تا آغاز شاهنشاهی پهلوی. تهران: وزارت فرهنگ و هنر. ص176.
  7. ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: اداره کل هنرهای زیبای کشور، اداره موزه‌ها و فرهنگ عامه. ص24.
  8. غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند. ص 556.
  9. غیبی، مهرآسا (1384). هشت هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی. تهران: هیرمند. ص209.


نویسنده: حکمت بروجردی