تفاوت میان نسخههای «خلخال»
Boroujerdi (بحث | مشارکتها) |
H-ghahremani (بحث | مشارکتها) |
||
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[پرونده: | [[پرونده:خلخال 6.jpg|جایگزین=|بندانگشتی|خلخال یا پابند]] | ||
خلخال | [[پرونده:خلخال بازوبند.jpg|بندانگشتی|خلخال بازوبند<ref name=":0" />]] | ||
خلخال /xalxāl/ به حلقهای از طلا و نقره و امثال آن گفته میشود که در مچ پا بسته میشود. نوعی زیور تو خالی که به دور بازو یا دور مچ پا بسته میشود، نوعی پابند یا بازوبند. در معنای پابند با واژههای پای برنجن، پای آورنجن، پای ورنجن، [[حِجل]] و حَجل هم بیان میشده است.<ref>دهخدا، علیاکبر (1377). ''لغتنامه''. ج7. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.</ref> خلخال از جمله آلات موسیقی خودصدا به شمار میآید.<ref>اطرایی، ارفع؛ درویشی، محمدرضا (1388). ''سازشناسی ایرانی''. تهران: ماهور. ص 192.</ref> | |||
{{TOClimit}} | |||
=== | ===کاربرد=== | ||
خلخال بهعنوان زیوری فلزی و آهنگین پیشینه ای نمادگرایانه دارد. این کارکرد نمادین برای بسیاری از زیورآلات زیورآلات فلزی است که در اکثر شهرهای ایران مورد استفاده قرار میگیرد. در روزگاران گذشته، این عقیده وجود داشته است که شیاطین، ارواح خبیثه و نیروهای مرموز با شنیدن صدای فلزات واکنش نشان میدهند و دور میشوند؛<ref>درویشی، محمدرضا (1384). ''دایرهالمعارف سازهای ایرانی''. ج2. تهران: ماهور. ص 621. </ref> در میان اقوامی که به جنزدگی، باد یا زار باور دارند، برای احضار و تسخیر باد یا جن مراسمی برپا میکنند که با نواختن برخی سازهای بادی و زهی، و همچنین با حرکتها و رقصهای آیینی و هیجان فراوان همراه است. در این نوع رقص همیشه به ۵ عدد خلخال احتیاج است.<ref>ساعدی، غلامحسین (1355). ''اهل هوا''. تهران: امیرکبیر. ص 69.</ref>خلخال یکی از آلات موسیقی محلی بوده و هست، به گونهای که زنان رقاصه با ایجاد ضربهای خاصی به کمک خلخال خود به شیوهای خاص صدای موزونی از آن در مراسمهای مختلف از جمله عروسی یا حمام عروسی ایجاد میکردند. این صداها گاهی جایگزین موسیقی میشد.<ref>جاوید، هوشنگ (1382). ''موسیقی و حمام''. کتاب ماه هنر. ش57-58.</ref> | |||
خلخال بهعنوان زیوری فلزی و آهنگین | ===انواع=== | ||
این زیور زنانه به شکل حلقه، مختص مچ پاها، از دورانهای بسیار کهن در ایران باستان، در میان زنان رواج داشت و استفاده میشد. جنس آن از طلا، نقره، مس و برنج بود و گویهای کوچکی به اندازۀ فندق داشت.<ref>ذکاء، یحیی (1336). ''لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز''. تهران: ادارهکل هنرهای زیبای کشور، اداره موزهها و فرهنگ عامه. ص37.</ref> نوع بازو بند آن همانند [[النگو]] میباشد، گرد است و فضاهای تو خالی دارد که درون آن شن یا صدف دریایی میریزند تا در هنگام تکان خوردن دست تولید صدا کند. بر روی هر کدام از انواع آن نقش و نگاری متفاوت طراحی شده و معمولاً هنگام مراسم عروسی و رقص مورد استفاده قرار میگیرد. دهانه آن بسته است. از این نوع خلخال علاوه بر زنان جنوبی بلوچها و کردها هم استفاده میکنند.<ref>صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص 139.</ref> | |||
خلخالی که در پا استفاده میشود دهانی باز دارد تا به سهولت بر مچ پا بسته شود و معمولاً توخالی است تا درون آن شن ریخته شود. یکی از انواع آن [[جلنگ خلخال]] است که در مچ پا بسته میشود و مانند زنجیری است که سکههایی بدان آویزان شده تا در هنگام راه رفتن از برخورد آنها به هم صدا تولید شود. خلخال عموماً از زیورآلات مردم جنوب ایران است، اما جوانان امروزه انواع ظریف آن را در بسیاری نقاط دیگر ایران نیز استفاده میکنند.<ref name=":0">صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص 140-141. </ref> صنعت زرگری و ساخت خلخال و دستبرنجن و جز اینها در میان صابئین سراسر خوزستان بسیار رایج بوده است.<ref name=":1">نجمالدوله، عبدالغفار بن علی محمد (1341). ''سفرنامه خوزستان حاج عبدالغفار نجمالملک''. به کوشش محمد دبیر سیاقی. تهران: نشر علمی. ص96.</ref> | |||
[[پرونده:خلخال.jpg|بندانگشتی|خلخال]] | |||
[[پرونده:جلنگ خلخال.jpg|بندانگشتی|جلنگ خلخال<ref>صفا ایسینی، شایا (1388). ''پوشاک زنان هرمزگان''. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص141.</ref>]] | |||
==منابع== | |||
<references /> | |||
نویسنده: حکمت بروجردی | |||
[[رده:زیورآلات]] | |||
[[رده: | [[رده:موسیقی]] | ||
[[رده:زنان جنوب ایران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۸
خلخال /xalxāl/ به حلقهای از طلا و نقره و امثال آن گفته میشود که در مچ پا بسته میشود. نوعی زیور تو خالی که به دور بازو یا دور مچ پا بسته میشود، نوعی پابند یا بازوبند. در معنای پابند با واژههای پای برنجن، پای آورنجن، پای ورنجن، حِجل و حَجل هم بیان میشده است.[۲] خلخال از جمله آلات موسیقی خودصدا به شمار میآید.[۳]
کاربرد
خلخال بهعنوان زیوری فلزی و آهنگین پیشینه ای نمادگرایانه دارد. این کارکرد نمادین برای بسیاری از زیورآلات زیورآلات فلزی است که در اکثر شهرهای ایران مورد استفاده قرار میگیرد. در روزگاران گذشته، این عقیده وجود داشته است که شیاطین، ارواح خبیثه و نیروهای مرموز با شنیدن صدای فلزات واکنش نشان میدهند و دور میشوند؛[۴] در میان اقوامی که به جنزدگی، باد یا زار باور دارند، برای احضار و تسخیر باد یا جن مراسمی برپا میکنند که با نواختن برخی سازهای بادی و زهی، و همچنین با حرکتها و رقصهای آیینی و هیجان فراوان همراه است. در این نوع رقص همیشه به ۵ عدد خلخال احتیاج است.[۵]خلخال یکی از آلات موسیقی محلی بوده و هست، به گونهای که زنان رقاصه با ایجاد ضربهای خاصی به کمک خلخال خود به شیوهای خاص صدای موزونی از آن در مراسمهای مختلف از جمله عروسی یا حمام عروسی ایجاد میکردند. این صداها گاهی جایگزین موسیقی میشد.[۶]
انواع
این زیور زنانه به شکل حلقه، مختص مچ پاها، از دورانهای بسیار کهن در ایران باستان، در میان زنان رواج داشت و استفاده میشد. جنس آن از طلا، نقره، مس و برنج بود و گویهای کوچکی به اندازۀ فندق داشت.[۷] نوع بازو بند آن همانند النگو میباشد، گرد است و فضاهای تو خالی دارد که درون آن شن یا صدف دریایی میریزند تا در هنگام تکان خوردن دست تولید صدا کند. بر روی هر کدام از انواع آن نقش و نگاری متفاوت طراحی شده و معمولاً هنگام مراسم عروسی و رقص مورد استفاده قرار میگیرد. دهانه آن بسته است. از این نوع خلخال علاوه بر زنان جنوبی بلوچها و کردها هم استفاده میکنند.[۸]
خلخالی که در پا استفاده میشود دهانی باز دارد تا به سهولت بر مچ پا بسته شود و معمولاً توخالی است تا درون آن شن ریخته شود. یکی از انواع آن جلنگ خلخال است که در مچ پا بسته میشود و مانند زنجیری است که سکههایی بدان آویزان شده تا در هنگام راه رفتن از برخورد آنها به هم صدا تولید شود. خلخال عموماً از زیورآلات مردم جنوب ایران است، اما جوانان امروزه انواع ظریف آن را در بسیاری نقاط دیگر ایران نیز استفاده میکنند.[۱] صنعت زرگری و ساخت خلخال و دستبرنجن و جز اینها در میان صابئین سراسر خوزستان بسیار رایج بوده است.[۹]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص 140-141.
- ↑ دهخدا، علیاکبر (1377). لغتنامه. ج7. تهران: دانشگاه تهران: مؤسسه لغتنامه دهخدا. ذیل مدخل.
- ↑ اطرایی، ارفع؛ درویشی، محمدرضا (1388). سازشناسی ایرانی. تهران: ماهور. ص 192.
- ↑ درویشی، محمدرضا (1384). دایرهالمعارف سازهای ایرانی. ج2. تهران: ماهور. ص 621.
- ↑ ساعدی، غلامحسین (1355). اهل هوا. تهران: امیرکبیر. ص 69.
- ↑ جاوید، هوشنگ (1382). موسیقی و حمام. کتاب ماه هنر. ش57-58.
- ↑ ذکاء، یحیی (1336). لباس زنان ایران از سده سیزدهم هجری تا امروز. تهران: ادارهکل هنرهای زیبای کشور، اداره موزهها و فرهنگ عامه. ص37.
- ↑ صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص 139.
- ↑ نجمالدوله، عبدالغفار بن علی محمد (1341). سفرنامه خوزستان حاج عبدالغفار نجمالملک. به کوشش محمد دبیر سیاقی. تهران: نشر علمی. ص96.
- ↑ صفا ایسینی، شایا (1388). پوشاک زنان هرمزگان. تهران: روشنگران و مطالعات زنان. ص141.
نویسنده: حکمت بروجردی