تفاوت میان نسخه‌های «مهرتاج رخشان»

از دانشنامه الکترونیکی زنان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۷: سطر ۷:
پدر مهرتاج مرد روشنفکر و تحصیلکرده‌ای بود و با درس خواندن فرزندانش مخالفتی نداشت، ولی با مدرسه رفتن و از خانه خارج شدن آنها مخالف بود. مهرتاج دروس فقه، عربی، تاریخ و زبان انگلیسی را نزد پدر و مادرش آموخت.<ref>سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ''ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌.'' ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص319.</ref> اما عطش رفتن به مدرسه او و خواهرش را بر آن داشت در شانزده سالگی به همراه خواهرش یک ماه در منزل علی‌اصغرخان اتابک  که از دشمنان پدرشان بود بست بنشینند تا او را وادار به موافقت با ادامه تحصیل خود بکنند. سرانجام پدر تسلیم شد. مهرتاج در کلاس چهارم مدرسه دخترانه آمریکایی تهران که نخستین مدرسه دخترانه در تهران بود پذیرفته شد. تا سال ۱۲۶۷ در این مدرسه که توسط مبلغان مسیحی (مسیونرهای) آمریکایی در سال ۱۲۵۳ تأسیس شده بود و بعدها تبدیل به مدرسه ایران بیت‌ئیل و سپس، کالج دماوند شد فقط دختران مسیحی می‌توانستند ثبت‌نام کنند. از آن سال به بعد دختران زرتشتی و یهودی نیز وارد این مدرسه شدند و در سال ۱۲۷۵ دختران مسلمان نیز از سوی دولت اجازه ورود به این مدرسه را پیدا کردند.<ref>ساناساریان، الیز (1384). ''جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷)''. ترجمه نوشین احمدی خراسانی. تهران: اختران. ص68.</ref> نخستین دانش‌آموختگان ایرانی مسلمان این مدرسه مهرتاج رخشان و [[مریم اردلان]] بودند. مهرتاج از کودکی نواختن پیانو را آموخت.<ref>سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص318.</ref> او دیدگاههای فلسفی داشت که آن را از جد مادری اش حکیم سینا به ارث برده بود. <ref>وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص117.</ref>او به زبان‌های انگلیسی، فرانسه و عربی مسلط و طبع شاعری را از مادرش به ارث برده بود و شعر می‌سرود.<ref name=":1">وزیری، سعید (1393). ''خاتون معارف ایران''. تهران: کوشش پاینده. ص117.</ref>  
پدر مهرتاج مرد روشنفکر و تحصیلکرده‌ای بود و با درس خواندن فرزندانش مخالفتی نداشت، ولی با مدرسه رفتن و از خانه خارج شدن آنها مخالف بود. مهرتاج دروس فقه، عربی، تاریخ و زبان انگلیسی را نزد پدر و مادرش آموخت.<ref>سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ''ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌.'' ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص319.</ref> اما عطش رفتن به مدرسه او و خواهرش را بر آن داشت در شانزده سالگی به همراه خواهرش یک ماه در منزل علی‌اصغرخان اتابک  که از دشمنان پدرشان بود بست بنشینند تا او را وادار به موافقت با ادامه تحصیل خود بکنند. سرانجام پدر تسلیم شد. مهرتاج در کلاس چهارم مدرسه دخترانه آمریکایی تهران که نخستین مدرسه دخترانه در تهران بود پذیرفته شد. تا سال ۱۲۶۷ در این مدرسه که توسط مبلغان مسیحی (مسیونرهای) آمریکایی در سال ۱۲۵۳ تأسیس شده بود و بعدها تبدیل به مدرسه ایران بیت‌ئیل و سپس، کالج دماوند شد فقط دختران مسیحی می‌توانستند ثبت‌نام کنند. از آن سال به بعد دختران زرتشتی و یهودی نیز وارد این مدرسه شدند و در سال ۱۲۷۵ دختران مسلمان نیز از سوی دولت اجازه ورود به این مدرسه را پیدا کردند.<ref>ساناساریان، الیز (1384). ''جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷)''. ترجمه نوشین احمدی خراسانی. تهران: اختران. ص68.</ref> نخستین دانش‌آموختگان ایرانی مسلمان این مدرسه مهرتاج رخشان و [[مریم اردلان]] بودند. مهرتاج از کودکی نواختن پیانو را آموخت.<ref>سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص318.</ref> او دیدگاههای فلسفی داشت که آن را از جد مادری اش حکیم سینا به ارث برده بود. <ref>وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص117.</ref>او به زبان‌های انگلیسی، فرانسه و عربی مسلط و طبع شاعری را از مادرش به ارث برده بود و شعر می‌سرود.<ref name=":1">وزیری، سعید (1393). ''خاتون معارف ایران''. تهران: کوشش پاینده. ص117.</ref>  


مهرتاج رخشان از سال 1311 که انزوای خود خواسته اش را به عنوان اعتراض به بی عدالتی و بی فرهنگی آغاز کرد، تا سال 1353 که در گورستان غربی دماوند غریبانه به خاک سپرده شد، در آرزوی بهبود زندگی مردم و گسترش فرهنگ عمومی بود.<ref>وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص120.</ref>
وی ازدواج نکرده بود و فرزندی نداشت اما سرپرستی چند کودک در شهر اصفهان را برعهده داشت.<ref>سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص326.</ref>
 
رخشان از سال 1311 که انزوای خود خواسته اش را به عنوان اعتراض به بی عدالتی و بی فرهنگی آغاز کرد، تا سال 1353 که در گورستان غربی دماوند غریبانه به خاک سپرده شد، در آرزوی بهبود زندگی مردم و گسترش فرهنگ عمومی بود.<ref>وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص120.</ref>


=== اشعار ===
=== اشعار ===
سطر ۵۵: سطر ۵۷:
مهرتاج رخشان را می‌توان اولین طراح لباس متحدالشکل برای دانش‌آموزان دختر نامید.<ref>دژم، عذرا (1384). ''اولین زنان.'' تهران: علم. صص164-165.</ref>  
مهرتاج رخشان را می‌توان اولین طراح لباس متحدالشکل برای دانش‌آموزان دختر نامید.<ref>دژم، عذرا (1384). ''اولین زنان.'' تهران: علم. صص164-165.</ref>  


با تأسیس مدرسه خواهرش تحصیل را کنار گذاشت ولی بدرالدجی در سال ۱۲۸۴ یک سال پیش از صدور فرمان مشروطه از مدرسه فارغ‌التحصیل شد و از اولین زنان مسلمانی بود که از مدرسه آمریکایی تهران دیپلم گرفت.<ref name=":1" /> مهرتاج رخشان در مراسم فارغ‌التحصیلی خود در مدرسه دخترانه آمریکایی بدون حجاب ظاهر شده و به دو زبان انگلیسی و فارسی به سخنرانی پرداخت.<ref>پیرنیا، منصوره (1374). ''سالار زنان ایران''. واشنگتن: مهر ایران. ص70.</ref> می‌توان از نخستین نمونه‌های کشف حجاب در تاریخ معاصر ایران به رفتار او اشاره کرد.
با تأسیس مدرسه خواهرش تحصیل را کنار گذاشت ولی بدرالدجی در سال ۱۲۸۴ یک سال پیش از صدور فرمان مشروطه از مدرسه فارغ‌التحصیل شد و از اولین زنان مسلمانی بود که از مدرسه آمریکایی تهران دیپلم گرفت.<ref name=":1" /> مهرتاج رخشان در مراسم فارغ‌التحصیلی خود در مدرسه دخترانه آمریکایی بدون حجاب ظاهر شده و به دو زبان انگلیسی و فارسی به سخنرانی پرداخت.<ref>پیرنیا، منصوره (1374). ''سالار زنان ایران''. واشنگتن: مهر ایران. ص70.</ref> اما پس از آن دوباره چادر به سر کرد، اما دیگر چاقچور به پا نکرد و جوراب پوشید. او ظاهراً اولین زنی بود که چاقچور را کنار گذاشت و جوراب پوشیدن را بین خانم های اعیان و اشراف و روشنفکر آن دوره مد کرد. یک بار نیز به همین علت دستگیر و مورد مؤاخذه قرار گرفت.<ref>سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص323</ref>
 
می‌توان از نخستین نمونه‌های کشف حجاب در تاریخ معاصر ایران به رفتار او اشاره کرد.


او پس از فارغ‌التحصیلی به معلمی و مدیریت در مدارس دخترانه ادامه داد. علاوه بر مدیریت مدرسه اُم المدارس، مدتی در اداره مکتب‌خانه شرعیات اصفهان به [[صدیقه دولت‌آبادی]] کمک کرد. مدتی نیز در مدرسه آمریکایی‌ها که از آن فارغ‌التحصیل شده بود، زبان و ادبیات فارسی را تدریس کرد. رخشان پس از بسته شدن مدرسه ام المدارس، با سمت مدیری در شهرهای انزلی، مشهد، شاهرود، اصفهان، گلپایگان و ملایر مشغول کار شد.<ref name=":0" /> وی در گلپایگان در شرایطی که تفکر کاملاً سنتی و محافظه‌کار حاکم بود، در ارتقای فرهنگ مردم نقش بسیار مهمی داشت.
او پس از فارغ‌التحصیلی به معلمی و مدیریت در مدارس دخترانه ادامه داد. علاوه بر مدیریت مدرسه اُم المدارس، مدتی در اداره مکتب‌خانه شرعیات اصفهان به [[صدیقه دولت‌آبادی]] کمک کرد. مدتی نیز در مدرسه آمریکایی‌ها که از آن فارغ‌التحصیل شده بود، زبان و ادبیات فارسی را تدریس کرد. رخشان پس از بسته شدن مدرسه ام المدارس، با سمت مدیری در شهرهای انزلی، مشهد، شاهرود، اصفهان، گلپایگان و ملایر مشغول کار شد.<ref name=":0">وزیری، سعید (1393). ''خاتون معارف ایران''. تهران: کوشش پاینده. ص115.</ref> وی در گلپایگان در شرایطی که تفکر کاملاً سنتی و محافظه‌کار حاکم بود، در ارتقای فرهنگ مردم نقش بسیار مهمی داشت.


مهرتاج رخشان از پیشگامان جنبش زنان و تأسیس مدارس دخترانه در ایران بود. وی نویسنده نخستین نظام‌نامه مدارس ایران برای وزارت معارف نیز بود.<ref name=":2" /> رخشان به درخواست وزیر فرهنگ وقت برنامه‌ای برای مدارس ایرانی به سبک مدارس آمریکایی با استفاده از کتاب‌های انگلیسی تنظیم کرد که در صفحه اول اولین شماره مجله معارف چاپ شد.<ref>سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ''ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌.'' ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص324.</ref>  
مهرتاج رخشان از پیشگامان جنبش زنان و تأسیس مدارس دخترانه در ایران بود. وی نویسنده نخستین نظام‌نامه مدارس ایران برای وزارت معارف نیز بود.<ref name=":2" /> رخشان به درخواست وزیر فرهنگ وقت برنامه‌ای برای مدارس ایرانی به سبک مدارس آمریکایی با استفاده از کتاب‌های انگلیسی تنظیم کرد که در صفحه اول اولین شماره مجله معارف چاپ شد.<ref>سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ''ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌.'' ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص324.</ref>  
سطر ۶۳: سطر ۶۷:
رخشان عضو هیأت تحریریه مجله [[عالم نسوان]] بود. وی در ۱۳۰۷ در مقاله‌ای که در این نشریه چاپ شد پیشنهاد تشکیل خانه امید برای نگهداری و آموزش زنان روسپی را مطرح کرد. از نظر او جامعه مقصر اصلی در پدیده روسپی‌گری بود و همین جامعه می‌توانست این مشکل را رفع کند. مقاله او از اولین مقالات در حوزه بررسی مشکلات زنان روسپی به عنوان محروم‌ترین بخش‌های جامعه بود. وی حتی دوختن لباس سربازان وظیفه توسط این زنان را به دولت پیشنهاد کرده بود.
رخشان عضو هیأت تحریریه مجله [[عالم نسوان]] بود. وی در ۱۳۰۷ در مقاله‌ای که در این نشریه چاپ شد پیشنهاد تشکیل خانه امید برای نگهداری و آموزش زنان روسپی را مطرح کرد. از نظر او جامعه مقصر اصلی در پدیده روسپی‌گری بود و همین جامعه می‌توانست این مشکل را رفع کند. مقاله او از اولین مقالات در حوزه بررسی مشکلات زنان روسپی به عنوان محروم‌ترین بخش‌های جامعه بود. وی حتی دوختن لباس سربازان وظیفه توسط این زنان را به دولت پیشنهاد کرده بود.


رخشان در سخنرانی خود در دومین کنگره نسوان شرق که در سال 1311 در تهران برگزار شد مجدداً به موضوع روسپی‌گری اشاره کرده و به پیشنهاد او ماده ۱۷ مرام‌نامه کنگره بین‌المللی زنان به ضرورت لغو فحشا و بردگی اختصاص یافت. او در سخنرانی خود به این اشاره کرده بود که باید از روسپی‌گری مخفی جلوگیری و روسپی‌گری علنی را در نقاط معلوم محدود کرد.
رخشان در سخنرانی خود در دومین کنگره نسوان شرق که در سال 1311 در تهران برگزار شد مجدداً به موضوع روسپی‌گری اشاره کرده و به پیشنهاد او ماده ۱۷ مرام‌نامه کنگره بین‌المللی زنان به ضرورت لغو فحشا و بردگی اختصاص یافت. او در سخنرانی خود به این اشاره کرده بود که باید از روسپی‌گری مخفی جلوگیری و روسپی‌گری علنی را در نقاط معلوم محدود کرد.  


رخشان در ۱۳۱۱ از ادارهٔ فرهنگ بازنشسته شد. پس از بازنشستگی به دماوند رفته و پرورشگاهی برای نگهداری کودکان یتیم و بی‌سرپرست تأسیس کرد و خود مدیریت آن را عهده‌دار شد.<ref name=":0">وزیری، سعید (1393). ''خاتون معارف ایران''. تهران: کوشش پاینده. ص115.</ref>
آخرین کار دولتی وی مدیریت مدرسه ای در شهر ملایر بود که به گفته رخشان رئیس فرهنگ وقت ملایر از بچه ها رشوه می گرفت و به آنها تصدیق می داد. به همین علت رخشان نیز از کار استعفا داد و دولت حقوق بازنشستگی وی را نداد. پس از آن رخشان از سال 1311 تا پایان عمر در باغی در شهر دماوند ساکن شد.<ref>سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص327.</ref>


=== مبارزات ===
=== مبارزات ===
از کارهای دیگر وی می توان مبارزاتش را نام برد. زیرا وی در آغاز مشروطه وارد مبارزات سیاسی شد و به مخالفت با مورگان شوستر آمریکایی پرداخت. زنان ام المدارس را جمع می کرد و برای تظاهرات به خیابان می برد. در واقع او پشتیبان سرسخت مبارزات اقتصادی بود؛ مصرف کالاهای خارجی را تحریم می کرد. در این راستا به قهوه خانه ها می رفت و آنان را از مصرف قند و شکر وارداتی منع می کرد.<ref>وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص115.</ref>
مهرتاج زنی مبارز بود. وی در آغاز مشروطه وارد مبارزات سیاسی شد و به مخالفت با مورگان شوستر آمریکایی پرداخت. زنان ام المدارس را جمع می کرد و برای تظاهرات به خیابان می برد. در واقع او پشتیبان سرسخت مبارزات اقتصادی بود؛ مصرف کالاهای خارجی را تحریم می کرد. در این راستا به قهوه خانه ها می رفت و آنان را از مصرف قند و شکر وارداتی منع می کرد.<ref>وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص115.</ref>


=== آثار (چاپ نشده) ===
=== آثار (چاپ نشده) ===

نسخهٔ ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۱

مهرتاج رخشان

مهرتاج رخشان تهرانی (1260 ـ 1353 ش.) شاعر، نویسنده، فعال سیاسی و اجتماعی، مدیر و مؤسس مدرسه اُم ‌المدارس (تأسیس 1280 ش.) در تهران و مدیر مدرسه شرعیات در اصفهان بود.

زندگی‌نامه

بدرالدجی رخشان تهرانی در سال 1260 ش. در تهران متولد شد. پدرش میرزا محمدباقر رضوی معروف به امام الحکما قاضی و طبیب دربار قاجار و مادرش حمیده خاتون بود. نام بدرالدجی به معنای ماه در میان تاریکی را پدرش برای او انتخاب کرده بود، اما او بعدها نام خود را به مهرتاج تغییر داد، چرا که نمی خواست یک ماه باشد در میان دنیای تاریکی، بلکه آرزو داشت همه زنان بدرخشند و دنیا را از وجود خود روشنایی بخشند.[۱]

تحصیلات

پدر مهرتاج مرد روشنفکر و تحصیلکرده‌ای بود و با درس خواندن فرزندانش مخالفتی نداشت، ولی با مدرسه رفتن و از خانه خارج شدن آنها مخالف بود. مهرتاج دروس فقه، عربی، تاریخ و زبان انگلیسی را نزد پدر و مادرش آموخت.[۲] اما عطش رفتن به مدرسه او و خواهرش را بر آن داشت در شانزده سالگی به همراه خواهرش یک ماه در منزل علی‌اصغرخان اتابک که از دشمنان پدرشان بود بست بنشینند تا او را وادار به موافقت با ادامه تحصیل خود بکنند. سرانجام پدر تسلیم شد. مهرتاج در کلاس چهارم مدرسه دخترانه آمریکایی تهران که نخستین مدرسه دخترانه در تهران بود پذیرفته شد. تا سال ۱۲۶۷ در این مدرسه که توسط مبلغان مسیحی (مسیونرهای) آمریکایی در سال ۱۲۵۳ تأسیس شده بود و بعدها تبدیل به مدرسه ایران بیت‌ئیل و سپس، کالج دماوند شد فقط دختران مسیحی می‌توانستند ثبت‌نام کنند. از آن سال به بعد دختران زرتشتی و یهودی نیز وارد این مدرسه شدند و در سال ۱۲۷۵ دختران مسلمان نیز از سوی دولت اجازه ورود به این مدرسه را پیدا کردند.[۳] نخستین دانش‌آموختگان ایرانی مسلمان این مدرسه مهرتاج رخشان و مریم اردلان بودند. مهرتاج از کودکی نواختن پیانو را آموخت.[۴] او دیدگاههای فلسفی داشت که آن را از جد مادری اش حکیم سینا به ارث برده بود. [۵]او به زبان‌های انگلیسی، فرانسه و عربی مسلط و طبع شاعری را از مادرش به ارث برده بود و شعر می‌سرود.[۶]

وی ازدواج نکرده بود و فرزندی نداشت اما سرپرستی چند کودک در شهر اصفهان را برعهده داشت.[۷]

رخشان از سال 1311 که انزوای خود خواسته اش را به عنوان اعتراض به بی عدالتی و بی فرهنگی آغاز کرد، تا سال 1353 که در گورستان غربی دماوند غریبانه به خاک سپرده شد، در آرزوی بهبود زندگی مردم و گسترش فرهنگ عمومی بود.[۸]

اشعار

مهرتاج رخشان اگرچه با نام شاعر شناخته شده نیست، اما بیش از 1000 بیت شعر داشته و خود نیز به شعر شاعران دوره خود علاقه داشته است. وی شعر آزادی را برای میرزاده عشقی می فرستد و از او می خواهد نظر خود را بیان کند.

شعر «در آزادی» یکی از سروده‌های اوست:

ای دل غمین برخیز کن بنای آزادی

تا زنی همی جولان در فضای آزادی

جهدها و کوشش‌ها بایدت در این میدان

تا کنی اسیران را آشنای آزادی

در روان آزادی، زندگی جاوید است

هان تو جسم فانی را کن فدای آزادی

همچو کرم ابریشم پیله را رها بنما

تا پری چو پروانه در هوای آزادی

صبر و حوصله تا چند در رهاییت زین بند

نیست چاره دیگر هم، سوای آزادی

با صدای اعلی ده این خبر بگمراهان

علم و معرفت باشد رهنمای آزادی

خیره می‌شود (رخشان) با حمایت یزدان

رقص می‌کند آن دم در نوای آزادی[۹]


مهرتاج رخشان در نطق خود در 7 آذر 1311 در کنگره نسوان شرق با اشاره به تجارب خود در مدیریت مدارس نقائص مدارس را نبود تربیت اخلاقی در مدارس و عدم توجه به آن می دانست و اصلاح اخلاق طفل را در مرحله اول اهمیت می شمارد. وی بر این اعتقاد بود که در مدارس توجه زیاد به اخلاق محصل و محصله و یا معلم و معلمه نمی شود. نقص دیگری حفظ الصحه است که کمتر مورد توجه مدارس است. وی می گوید وقتی خود مدیر مدرسه ملایر بود می خواست حفظ الصحه درس بدهد که رئیس معارف به وی می گفت چرا وقت شاگردها را تلف می کنید.[۱۰]


رخشان در 29 شهریور 1353[۱۱] در دماوند درگذشت.


فعالیت‌های حرفه‌ای

مهرتاج رخشان در سال 1280 ش. با کمک پدرش مدرسه اُم ‌المدارس را در تهران تأسیس کرد.[۱۲] خود او و خواهرش در این مدرسه تدریس میکردند.. این مدرسه پس از مدتی تعطیل شد چون شاگردانش به‌ جای چادر از لباسی شبیه به مانتو و کلاه امروزی استفاده می‌کردند.

مهرتاج رخشان را می‌توان اولین طراح لباس متحدالشکل برای دانش‌آموزان دختر نامید.[۱۳]

با تأسیس مدرسه خواهرش تحصیل را کنار گذاشت ولی بدرالدجی در سال ۱۲۸۴ یک سال پیش از صدور فرمان مشروطه از مدرسه فارغ‌التحصیل شد و از اولین زنان مسلمانی بود که از مدرسه آمریکایی تهران دیپلم گرفت.[۶] مهرتاج رخشان در مراسم فارغ‌التحصیلی خود در مدرسه دخترانه آمریکایی بدون حجاب ظاهر شده و به دو زبان انگلیسی و فارسی به سخنرانی پرداخت.[۱۴] اما پس از آن دوباره چادر به سر کرد، اما دیگر چاقچور به پا نکرد و جوراب پوشید. او ظاهراً اولین زنی بود که چاقچور را کنار گذاشت و جوراب پوشیدن را بین خانم های اعیان و اشراف و روشنفکر آن دوره مد کرد. یک بار نیز به همین علت دستگیر و مورد مؤاخذه قرار گرفت.[۱۵]

می‌توان از نخستین نمونه‌های کشف حجاب در تاریخ معاصر ایران به رفتار او اشاره کرد.

او پس از فارغ‌التحصیلی به معلمی و مدیریت در مدارس دخترانه ادامه داد. علاوه بر مدیریت مدرسه اُم المدارس، مدتی در اداره مکتب‌خانه شرعیات اصفهان به صدیقه دولت‌آبادی کمک کرد. مدتی نیز در مدرسه آمریکایی‌ها که از آن فارغ‌التحصیل شده بود، زبان و ادبیات فارسی را تدریس کرد. رخشان پس از بسته شدن مدرسه ام المدارس، با سمت مدیری در شهرهای انزلی، مشهد، شاهرود، اصفهان، گلپایگان و ملایر مشغول کار شد.[۱۶] وی در گلپایگان در شرایطی که تفکر کاملاً سنتی و محافظه‌کار حاکم بود، در ارتقای فرهنگ مردم نقش بسیار مهمی داشت.

مهرتاج رخشان از پیشگامان جنبش زنان و تأسیس مدارس دخترانه در ایران بود. وی نویسنده نخستین نظام‌نامه مدارس ایران برای وزارت معارف نیز بود.[۱۲] رخشان به درخواست وزیر فرهنگ وقت برنامه‌ای برای مدارس ایرانی به سبک مدارس آمریکایی با استفاده از کتاب‌های انگلیسی تنظیم کرد که در صفحه اول اولین شماره مجله معارف چاپ شد.[۱۷]

رخشان عضو هیأت تحریریه مجله عالم نسوان بود. وی در ۱۳۰۷ در مقاله‌ای که در این نشریه چاپ شد پیشنهاد تشکیل خانه امید برای نگهداری و آموزش زنان روسپی را مطرح کرد. از نظر او جامعه مقصر اصلی در پدیده روسپی‌گری بود و همین جامعه می‌توانست این مشکل را رفع کند. مقاله او از اولین مقالات در حوزه بررسی مشکلات زنان روسپی به عنوان محروم‌ترین بخش‌های جامعه بود. وی حتی دوختن لباس سربازان وظیفه توسط این زنان را به دولت پیشنهاد کرده بود.

رخشان در سخنرانی خود در دومین کنگره نسوان شرق که در سال 1311 در تهران برگزار شد مجدداً به موضوع روسپی‌گری اشاره کرده و به پیشنهاد او ماده ۱۷ مرام‌نامه کنگره بین‌المللی زنان به ضرورت لغو فحشا و بردگی اختصاص یافت. او در سخنرانی خود به این اشاره کرده بود که باید از روسپی‌گری مخفی جلوگیری و روسپی‌گری علنی را در نقاط معلوم محدود کرد.

آخرین کار دولتی وی مدیریت مدرسه ای در شهر ملایر بود که به گفته رخشان رئیس فرهنگ وقت ملایر از بچه ها رشوه می گرفت و به آنها تصدیق می داد. به همین علت رخشان نیز از کار استعفا داد و دولت حقوق بازنشستگی وی را نداد. پس از آن رخشان از سال 1311 تا پایان عمر در باغی در شهر دماوند ساکن شد.[۱۸]

مبارزات

مهرتاج زنی مبارز بود. وی در آغاز مشروطه وارد مبارزات سیاسی شد و به مخالفت با مورگان شوستر آمریکایی پرداخت. زنان ام المدارس را جمع می کرد و برای تظاهرات به خیابان می برد. در واقع او پشتیبان سرسخت مبارزات اقتصادی بود؛ مصرف کالاهای خارجی را تحریم می کرد. در این راستا به قهوه خانه ها می رفت و آنان را از مصرف قند و شکر وارداتی منع می کرد.[۱۹]

آثار (چاپ نشده)

کتاب زنان سخنور، هدایت به راه های عدالت و چندین مقاله از جمله تألیفات مهرتاج رخشان بود که به چاپ نرسید. وی به علاوه دو طرح خانه امید (طرح جمع آوری و نگهداری زنان روسپی) و تساوی حقوق دختر و پسر در امر تحصیل (چون دخترها در آن هنگام اجازه تحصیل بیش از کلاس ششم را نداشتند) را پیشنهاد داد. [۲۰]


منابع

  1. سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص319.
  2. سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص319.
  3. ساناساریان، الیز (1384). جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷). ترجمه نوشین احمدی خراسانی. تهران: اختران. ص68.
  4. سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص318.
  5. وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص117.
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص117.
  7. سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص326.
  8. وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص120.
  9. خشایار وزیری، فخری قویمی (1352). کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: وزارت آموزش و پرورش. ص113.
  10. سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص91.
  11. وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص112.
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص118.
  13. دژم، عذرا (1384). اولین زنان. تهران: علم. صص164-165.
  14. پیرنیا، منصوره (1374). سالار زنان ایران. واشنگتن: مهر ایران. ص70.
  15. سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص323
  16. وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص115.
  17. سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص324.
  18. سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص327.
  19. وزیری، سعید (1393). خاتون معارف ایران. تهران: کوشش پاینده. ص115.
  20. سلامی، غلامرضا؛ نجم‌آبادی، افسانه (1384). ن‍ه‍ض‍ت‌ ن‍س‍وان‌ ش‍رق‌. ت‍ه‍ران‌: ن‍ش‍ر و پ‍ژوه‍ش‌ ش‍ی‍رازه‌. ص328.

نویسنده: حکمت بروجردی