مهدعلیا (ملک جهان خانم)
ملک جهان ملقب به مهدعلیا (؟ـ 1395 ق.) مادر ناصرالدین شاه و همسر محمدشاه قاجار از زنان قدرتطلب، صاحب نفوذ و سیاستمدار قاجار بود. نقش او در قتل امیرکبیر و رابطه با انگلیسیها تأثیر به سزایی در وضعیت ایران در دوران قاجار گذاشت.
زندگینامه
ملک جهان خانم دختر محمد قاسم خان قاجار پسر سلیمان خان، دایی زاده آغا محمد خان و مادرش بیگم جان خاتون دختر فتحعلیشاه[۱] مهمترین و باقدرت ترین زن دوران قاجاریه می باشد. وی همسر اول محمدشاه، پسر عباس میرزا نایب السلطنه بود که در سال 1220 ه.ق به دنیا آمد.[۲]
ملک جهان ثمره وصلتی میان سردار قوانلو، امیرقاسم خان و دختر دوم فتحعلی شاه بود. [۳]معیرالممالک درباره او می گوید: «نامش جهان بود و پس از آنکه پسرش شاه شد او را مهدعلیا نامیدند. به ظاهر زیبا نبود ولی از موهبات معنوی بهره ای بسزا داشت. بانویی پرمایه و با کفایت بود. ادبیات فارسی و قواعد عربی را نیک می دانست و خط درشت و ریزه هردو را خوش می نوشت. به مطالعه تاریخ و دواوین شعرا رغبتی وافر داشت و کتابخانه خصوصی او را این دو نوع کتاب تشکیل می داد. گاه در سخن شیرین گفتار و به وقت محاوره حاضر جواب بود. امثال و حکایات بسیاری از حفظ داشت و ضمن گفتگو آنها را در جای خود به کار می برد».[۴]
ازدواج
وی در سال 1236 ه.ق در شانزده سالگی به دستور فتحعلیشاه به عقد محمدشاه درآمد.[۵] در پاییز سال ۱۲۳۴ ه.ق فتحعلی شاه قاجار نوه خود محمد میرزا، پسر دوازده ساله ولیعهدش عباس میرزا را به پایتخت فراخواند تا ملک جهان دختری چهارده ساله از تیره قوانلوی خاندان حاکم را به عقد نکاح به درآورد.[۶]
در هنگام ازدواج برعکس ازدواج های متداول دوره قاجار که زن همواره کوچکتر از مرد بود، دو سال بزرگتر از محمد شاه بود. شاید علت این انتخاب از سوی فتحعلیشاه به دلیل درایت و هوش بسیار این زن بوده باشد. وی صاحب دو فرزند به نام های ناصرالدین میرزا و عزت الدوله گردید. پس از مرگ محمدشاه و جلوس فرزندش ناصر الدین شاه بر تخت شاهی به مهدعلیا مقلب گشت. این لقب احتمالاً از القاب زنان با قدرت دربار صفویه به ویژه همسر با قدرت سلطان محمد خدابنده اخذ شده است.[۷]
تولد ناصرالدین شاه
ناصرالدین میرزا، نخستین فرزند باقی مانده محمد میرزا و ملک جهان، در روز ششم صفر سال ۱۲۴۷ در دهکده کُهنمیر، در حدود ۲۵ کیلومتری تبریز به دنیا آمد.[۸] ناصرالدین ثمره ناخواسته این وصلت ناجور بود. اثرات منفی ناسازگاری این زوج نه تنها در ایام تلخ کودکی او بلکه در سراسر عمرش مشهود بود. شخصیت متضاد پدر و مادر- محمد میرزای درون گرا و تأثیرپذیر در مقابل ملک جهان سلطه جو و پرتکاپو – با عوامل دیگری، از جمله نزاع قومی بین قوانلو و دولّو، دست به دست هم داد.[۹]
ویژگیهای شخصیتی
شخصیت ملک جهان خانم (مهدعلیای سوم) در تاریخ دارای ابهام است. قدر مسلم وی زنی باقدرت، باهوش و بادرایت، مدبر و با ذوق بود و از سوی دیگر دسیسه کار و توطئه گر و بسیار سیاستمدار. وی در عزل و نصب افراد و اداره امور کشور دخالت داشت و با تمام قدرت در مقابل مخالفان خود ایستادگی می نمود. در طول حیات شوهرش به دلیل زیاده خواهی، جاه طلبی و قدرت جویی چندان مطلوب شوهر نبود،[۱۰] و با وجود آنکه پسرش ولیعهد و جانشین رسمی شاه بود اما چندان مورد مهر و محبت ملوکانه قرار نمی گرفت. توجه بیش از حد شاه به زوجه دیگر خویش خدیجه خانم، خواهر یحیی خان چهریقی که از اکراد چهریق بود، بیش از پیش بر درد این محرومیت می افزود. به ویژه اینکه شنیده بود شاه قصد دارد فرزند دیگرش (عباس میرزا) را از زن محبوب خویش (خدیجه)، به نیابت سلطنت برگزیند و این دور از حقیقت نبود، زیرا محمدشاه حتی لقب نایب السلطنه را به وی اعطا نموده بود.[۱۱] این مسأله از عوامل عمده تنفر ملک جهان خانم و پسرش ناصرالدین میرزا از این مادر و فرزند شد. این رقابتها باعث افتراها و اتهامات زیادی بین هر دو طرف شد و مخالفین مهدعلیا به هر علت که بود ، مسائلی را عنوان نمودند که صحت و سقم آنها مجهول است و یا حداقل در هیچ یک از منابع آن عصر ذکر نگردیده است. به هر حال در رابطه با شخصیت ملک جهان خانم (مهدعلیای سوم) نظریات گوناگونی وجود دارد.[۱۲]
ملک جهان، که زیرکی و هوشمندی اش را بسیاری ستوده اند، مانند شماری زنان همتایش، در حرم خط و سواد آموخت. سبک نگارش، دست خط و علاقه اش به شعر گواه ذوق و ظرافت طبع اوست. وی شاعره مداحی در اندرون شخصی خود در خدمت داشت. بلندپروازی هایش اما از خلوت اندرون شوهرش بس فراتر می رفت. از هنگام جلوس محمد شاه بر تخت، حضور او در میان زنان دربار- پس از مادرشوهر دولّویش- از همه محسوس تر بود. ملک جهان که بیشتر مدافع پسر تا شوهر خویش بود، با جد و جهد در تأمین ولی عهدی ناصرالدین میرزا، شور و شوق خود را برای وصول به قدرت نشان داد. نظارت وی بر دولت موقت در ماههای پس از مرگ محمد شاه در ۱۲۶۴ ه.ق استعداد سیاسی اش را نیز بروز داد. هر چند نقش او در سقوط و قتل میرزا تقی خان امیرکبیر آنچنان وجهه او را لکه دار کرده که زدودنی نیست، با این حال حضور این زن را در پشت تخت ناصرالدینشاه نباید کوچک شمرد. از هر نظر وی احتمالاً بانفوذترین زن عصر قاجار بود که تقریباً موضع سیاسی مستقلی برای خود کسب کرده بود.[۱۳]
ویژگیهای مذهبی
مادر شاه در انجام فرائض دینی استوار بود. در ماه صیام بانوان طراز اول حرمسرا بر سر سفره افطار او گرد می آمدند و پس از افطار برای مقابله قرآن و انجام اعمال شب های احیا و خواندن ادعیه به تالار مخصوص می رفتند. مهدعلیا به صورت دودانگ در آهنگ حجاز تلاوت قرآن می کرد و دعاها را به آواز خوش می خواند. بعض شب ها شاه بی خبر بر مادرش وارد می شد و برابر رحلی قرار گرفته زمانی، به مقابله می پرداخت. در ماه های محرم و صفر نیز همه روزه مراسم سوگواری در تالاری که چون تکیه سیاه پوش و تزئین شده بود برپا می گشت و چند تن از روضه خوان های خوش صوت آن دوران یکی پس از دیگری بذکر مصیبت آل عبا می پرداختند.[۱۴]
هراس ناصرالدین شاه و مادرش از انتقامجویی دولّوها، چنانچه بر آقاسی چیره می شدند، به اضافه دلواپسی آنها از حمایت روسها از بهمن میرزا، همه چیزهایی بود که کاملاً موافق رأی شیل (شیل وزیر مختار بریتانیا- پیمان باسنیل) بود. و همین انگیزه نیرومند باعث شد که شاید برای نخستین بار، اینان در طلب حمایت با فرستاده بریتانیا تماس بگیرند. شیل در ارتباط با ملک جهان نوشت: «این علیا مخدره برای زندگی پسرش بی نهایت ابراز نگرانی می کرد... که شاهزاده هیچ ملجئی سوای حکومت بریتانیا ندارد». شیل به این درخواست پاسخ مساعد داده میگوید که ملک جهان باید یقین داشته باشد که او «پیش از همه جانشینی پسرش را به رسمیت می شناسد». در ضمن به لحاظ تعهد رسمی که سپرده خود را محق میداند از این خانم بخواهد که این قول را پیش خود نگه دارد و در عین حال «مواظب جان پسرش باشد» و «خبر مرگ شاه را در اولین فرصت» به او برساند.[۱۵]
پس از درگذشت محمدشاه در قلعه محمدیه واقع در شمال غربی باغ فردوس تجریش، مهدعلیا تا رسیدن ولیعهد از تبریز زمام امور را مردانه به دست گرفت. هر روز در تالار بزرگ قلعه وزرا و مصادر امور به حضور می آمدند و مادر شاه از پشت پرده زنبوری درباره کارها با آنان گفتگو می کرد و دستورها می داد. چون ولیعهد به تهران آمد و شاه شد، هرگاه که با مهدعلیا روبرو می شدند، هردو به یکدیگر تعظیم می کردند و هرچه پسر از مادر ترک این کار را خواست مقبول نیفتاد.[۱۶]
مهدعلیا در طول زمامداری خود تصمیم گرفته بود تمام خطرها را از سر راه پادشاهی فرزندش بردارد. به همین دلیل قصد داشت عباس میرزا ملک آرا فرزند خدیجه خانم را کور کند و در این راه از رضاقلی هدایت (لـله باشی) و بعدها از حاجی علی خان مقدم مراغه ای پدر محمد حسنخان اعتماد السلطنه کمک خواست تا بدین ترتیب برای همیشه از نگرانی وجود چنین برادری رهایی یابد، اما هیچ کدام از این اشخاص زیر بار نرفتند. بلافاصله فرهاد میرزا معتمدالدوله برادر محمدشاه قضیه را به عباس میرزا ملک آرا و مادر او خدیجه خانم اطلاع داد و نامه ای از جانب آنان به سفارت انگلیس برد تا با حمایت یک دولت خارجی، آنان را از خطرات احتمالی نجات دهد. اقدام او موجب کدورت مهدعلیا و پسرش گردید و مدتها فرهاد میرزا معتمدالدوله مورد غضب آنها واقع شد.[۱۷]
ورود ناصرالدین شاه به تهران با همراهی شخص نیرومندی چون میرزا تقی خان امیرنظام که بر شاه جوان نفوذ فراوانی داشت، کلیه نقشهای مهدعلیا را نقش بر آب نمود. در این مدت مهدعلیا دستگاه عریض و طویلی در دربار و اندرونی برای خود ترتیب داده بود.[۱۸]
معیرالممالک درباره آن می نویسد:[۱۹]
مهدعلیا را دستگاهی عظیم و پرشکوه بود. مادربزرگم تاج الدوله نخستین زن معقوده ناصرالدین شاه پس از جلوس، برایم حکایت می کرد که چهارتن خواجه سر و بیست خدمتکار مخصوص با جامه های ممتاز و جواهر زده پیوسته در حضور مهدعلیا بودند. یک دختر و پسر سیاهپوست به نام های محبوبه و سلیم با جامه های فاخر جز لاینفکش بودند و آنان را چنان عزیز می دانست که مورد رشک و تملق اهل اندرون قرار داشتند. در آبدارخانه و سفره خانه او چندان قلیان مرصع و فنجانهای چای قهوه خوری و سینی و شربت خوری قاشق و ظروف طلا و نقره بود که در دکان چند زرگر معتبر یافت نمی شد. مهدعلیا سفره ای بس رنگین داشت و هر روز و شب از شصت تا هفتاد تن از پسرها و دخترهای فتحعلیشاه و دیگر بانوان بزرگ آن زمان بر سر سفره اش حاضر می شدند. آفتابه لگن مخصوص مادرشاه از طلای جواهرنشان و دیگر آفتابه لگنها از نقره میناکاری بود. مهدعلیا گرمابه مخصوص داشت که رختکنها و خزانه ها و ازاره و کف آن از زیباترین سنگهای مرمر زینت یافته بود و جمله اسباب و لوازم حمام از نقره فیروزه نشان بود. هفته ای دوبار صبحها به حمام می رفت و هربار کنیزان از در اتاق تا در حمام در دو ردیف صف بسته پرده درازی که از طاقه شالها تهیه شده بود نگاه می داشتند تا اهل حرم مادرشاه را در جامه خواب نبینند.
مهدعلیا به سال 1295 هجری هنگامی که ناصرالدین شاه در سفر اول فرنگ بود جهان را بدرود گفت.[۲۰]
منابع
- ↑ تاریخ معاصر ایران. کتاب پنجم. زمستان1372. شماره 5. ص25. مقاله مهدعلیاجهان خانم. تألیف دکتر عبدالحسین نوایی.
- ↑ بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران. ج2. ص376.
- ↑ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. ص71.
- ↑ معیرالممالک، دوستعلی. رجال عصر ناصری. ص233.
- ↑ اعتماد السلطنه. مرآة البلدان. ج2و3. ص1735./ شیبانی، ابراهیم. منتخب التواریخ. ص199./ اعتضادالسلطنه، علیقلی میرزا (1370). اکسیر التواریخ. به اهتمام جمشید کیانفر. تهران. ص412.
- ↑ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. ص65.
- ↑ معتضد، خسرو؛ کسری، نیلوفر (1379). سیاست و حرمسرا (زن در عصر قاجار). تهران: علمی. ص180.
- ↑ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. ص66.
- ↑ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. ص67.
- ↑ رجوع به سند مندرج در مجله تاریخ معاصر ایران. زمستان1372. شماره 5. مقاله مهدعلیاجهان خانم. نگارش دکتر عبدالحسین نوایی. ص39
- ↑ ملک آرا، عباس میرزا. رجال عصر ناصری. ص233.
- ↑ معتضد، خسرو؛ کسری، نیلوفر (1379). سیاست و حرمسرا (زن در عصر قاجار). تهران: علمی. ص181.
- ↑ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. ص72.
- ↑ معیرالممالک، دوستعلیخان (1390). یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه. تهران: نشر تاریخ ایران. ص119.
- ↑ امانت، عباس (1383). قبله عالم: ناصرالدین شاه قاجار و پادشاهی ایران (1247-1313). ترجمه کامشاد، حسن. تهران: نشر کارنامه. ص97.
- ↑ معیرالممالک، دوستعلیخان (1390). یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه. تهران: نشر تاریخ ایران. ص118.
- ↑ رایین اسماعیل. حقوق بگیران انگلیس در ایران. ص351 و ص366.
- ↑ معتضد، خسرو؛ کسری، نیلوفر (1379). سیاست و حرمسرا (زن در عصر قاجار). تهران: علمی. ص185.
- ↑ معیرالممالک، دوستعلی. رجال عصر ناصری. ص223.
- ↑ سعدوندیان، سیروس (۱۳۸۷). در خلوت سلطان. تهران: نگارستان کتاب. ص667.